کشکول|محسن مهدیان


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


✏روزنامه نگارم.
@mohsen_mahdian
اینجا هم از فعالیت های گروه جهادی محبین می نویسم.
@jahadi_mohebin
دغدغه رسانه ایم:
#خبرخوب

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


🔻درباره شرمندگی رهبرانقلاب

رهبرانقلاب پس از شنیدن گلایه های یک تولیدکننده از تعلل چهار ساله مسئولین فرمودند: "من شرمنده شدم"
🔻برداشت خطائی است اگر فکر کنیم این شرمندگی صرفا از باب ادب و اخلاق است و یا خواسته اند با اغراق، احساس مسئولیت بیشتر در مسوولین ایجاد کنند. خاطرم هست سالها پیش چنین عبارتی را برای یک جوان بیکار بکار بردند و فرمودند شرمندگی من از آن جوان بیکار که دست خالی خانه می رود از خود آن جوان بیشتر است. حتی فرمودند از این غم نظام شرمنده است.
🔻اگر عمق این شرمندگی را دقیق تر کنیم، چه بسا درد و داغ آن بیشتر فهم شود و برای اصلاح وضع موجود تعصب و اهتمام بیشتری ورزیم. وقتی می گویند شرمنده شدم عین واقعیت است. به معنای حقیقی کلمه شرمنده شدند و اغراقی در آن نیست. از آنرو در دل این شرمندگی دو پیام همزمان مستتر است.
1⃣اول اینکه وقتی خطائی وجود دارد و اهمالی صورت می گیرد، این خطا صرفا به پای این مسوول و آن یکی نیست. خطای او بپای همه نظام است. لذا در ماجرای اشتغال فرمودند نظام شرمنده است. رهبرانقلاب همه اجزای نظام را شوونی از ولایت می دانند. هرچند هر بخش مختار و پاسخگوی عملکرد خودش است اما وقتی یک بخش خطا و کم کاری می کند این خطا ناخواسته به پای همه نظام نوشته می شود. اگر هر مسوولی این بخش را عمیقا درک کند آنوقت در کار و جهاد درنگ نمی کند؛ خطا و خدای نکرده فساد که بماند.
2⃣و اما دومی. او خود را مثل یک پدر مقابل خانواده شرمنده می بیند. فرمودند بلکه بیشتر از همان جوان بیکار...علت شرمندگی بیشتر نیز مسئولیت بیشتر است. بازهم اگر هر مسوولی بداند که غم و غصه مردم، به دردکشیدن نظام و امام امت منتقل می شود، برای خدمت وتلاش شبانه روزی سرازپا نمی شناسند.
🔻خلاصه اینکه شرمندگی امام جامعه را اینطور بفهمیم. اساسا پدر چنین شانی دارد. او مثل هر پدری خطای فرزند را خطای خود می داند و با درد کشیدن فرزند درد می کشد. آنهم پدری که برای دنیا و آخرت فرزند، بر او دلسوزتر است.
🔻 و اما سخن آخر؛
هر مسوولی به خود رجوع کند و ببیند در دل چنین شرمندگی مقابل کسری ها و درد مردم دارد؟ اگر ندارد نفس او مهیای برداشتن بارهای بزرگ نیست؛ خود و مردم را معطل نکند.
@mahdian_mohsen

536 0 15 1 23

🔻پیش بینی رهبرانقلاب و ماجرای ایمان ما

🔻حماس پیروز شد و رژیم صهیونیستی در مفتضح ترین حالت بی آبرو شد. حدود 50 هزار انسان بی گناه را قربانی کرد اما در نهایت و با خفت پای میز مذاکره با گروهی نشست که قرار بود نیست و نابود شوند .
🔻از ابتدا گفتند نابودی حماس و خلع سلاح حزب الله و آزادی اسرا و اشغال نوار غزه و چه و چه و حالا به هیچکدام از آن وعده ها نرسیدند. از آن سو روح سنوار شاد؛ چه رنگی بر تاریخ زد. حماس مردانه جنگید و امروز افسانه مظلومیت اسرائیل که عمری با توسل بدان جنایت می کرد، برای دنیا که هیچ و بلکه برای تاریخ به کلی فرو ریخته است. امروز از اسطوره وهیبت پوشالین و قدرت اطلاعاتی و دفاعی نیز خبری نیست. نقشه های شوم برای مردم منطقه نیز نقش بر آب شد.
از آن سو اسرای حماس آزاد شدند که هرکدام بالقوه یک رزمنده مجاهد خواهند بود و از سوی دیگر بغض و کینه و انتقام در میان جوانان و نوجوانان داغ دیده غزه، هزار برابر جبهه مقاومت را قوی تر خواهد کرد.
🔻اما سخن این متن اینجا نیست. چراکه چنین گفتن ها، امروز خیلی سخت نیست. همه چیز مقابل چشمان ما قرار دارد. امروز این حرف ها را کابینه و وزرا و رسانه های صهوینیستی می زنند و معترف اند. اما بیائید فراموش نکنیم؛ پیشتر چنین نبود. آنروزها که جنایت غصابان غزه چشم ها را پر کرده بود و اجازه دیدن مقاومت مجاهدان را نمی داد و امیدها ناامید بود و عده ای چه بسا ظاهرالصلاح به زمین و زمان طعنه می زدند و گزاف می گفتند.
به یاد بیاوریم که آنروزها چه کسی با چشم باز صحنه را روایت می کرد و از پیروزی قطعی مقاومت می گفت؛ سخنرانی های رهبرانقلاب را مرور کنیم.
🔻واقعیت اینست که آنچه گذشت، صحنه یک آزمون بزرگ بود. آزمونی برای ایمان فردی و اجتماعی مان. صادقانه سوال کنم؟ آنچه رهبری می دید را می دیدیم؟ به آینده مقاومت امید داشتیم؟
🔻واقعیت اینست که با ایمان کورکورانه و تقلیدی و موروثی خو گرفتیم و برای مان مهم نبود خلا این ایمان کجا خودش را نشان می دهد. فکر کردیم ایمان به زبان است و یا در نهایت به عقل و قلب مان. امروز دیدیم حتی ایمان قلبی نیز به سنت های الهی کافی نیست. به تعبیر رهبرانقلاب، شیطان اول مومن قلبی و عقلی به حضرت حق بود اما بازهم زمین خورد.
رهبرانقلاب در سالگرد ارتحال امام به دو شاخص مکتب روح الله اشاره کردند و آنرا منشا همه معجزات انقلاب دانستند. ایمان و امید. فرمودند ایمان امام به ربوبیت و سنت هایش در نصرت اهل حق، ریشه حرکت انقلاب اسلامی است.
شاید برخی از کنار آن گذشتیم. ایمان را صرفا و بیش از کتاب های معارف ندیدیم و حالا که خلا ایمان خودش را در صحنه زندگی و سیاست و جامعه نشان می دهد تازه متوجه شدیم نبود ایمان چقدر دردناک است.
🔻ایمانی که تقلیدی و کورکورانه باشد که هیچ؛ اساسا در چنین میدانی سپر خواهد انداخت. اما ایمان عقلی و قلبی نیز در این کارزار راه به جائی ندارد. چه بسیاری که حقانیت حماس و قدرت حزب الله و شجاعت یمن و غیره را دیدند و اما به پیروزی باور نداشتند و چه بسا زیر لب از خدا هم گلایه داشتند که تا کی و کجا باید این جنگ نابرابر ادامه یابد.
🔻ایمان حقیقی اینجاست. ایمانی که با علم و آگاهی عمیق شده است و با قلب به باور رسیده است و البته با عمل به منصه ظهور کشانده شده و فزاینده شده است. تنها چنین ایمانی است که در این میدان تاب می آورد.
🔻عصر امروز عصر تجلی ایمان است. خلا ایمان بیش از گذشته به چشم می آید. عصر ایمان های سرسری و لقلقه زبان گذشته است. عصر ایمان های محفلی و گعده ای و صرفا سرسجاده تمام شده است. با ادعا و عنوان و ظاهر و ژست نمی توان در این راه ماند. عصر ایمان، عصر خالص سازی است. عصری که خیلی ها جا خواهند ماند و تنها مجاهدانی که در زندگی ایمان به خدا و سنت هایش را به بروز و ظهور کشاندند و در عمل نشان دادند، می توانند صحنه را درست ببیند و به مقاومت و پیروزی امید داشته باشند.
🔻عصر امروز عصر ظاهر بینی نیست. عصر دیتا و اطلاعات و حتی تحلیل هم نیست؛ لازم است اما کافی نیست. در عصری بسر می بریم که تنها با قدرت ایمان می توان درست و غلط را تشخیص داد. این چند ماهی که گذشت ایمان بسیاری از مومنین محک خورد و امروز که روز پیروزی است باید توبه و انابه کنیم.
مجاهدت سنوار برای ما هم درس ها داشت.
همشهری
@mahdian_mohsen


🔻تیک وتاک و درسی برای مسوولین جمهوری اسلامی

1⃣یکم.تیک تاک در آمریکا با 170 میلیون کاربر از دسترس خارج شد. اما اصل خبر اینجاست: به گزارش رسانه های آمریکایی دلیل این محدودیت عبور تیک تاک از ارزش های آمریکایی است. پیشتر نیز برخی از کشورهای اروپائی با همین استدلال سراغ محدودیت رفتند و در توضیح این تصمیم به نقض ماده هفتم معاهده اتحادیه اروپا از سوی برخی شبکه های اجتماعی اشاره کردند که به ارزش هایی مثل آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و غیره توجه دارد.
2⃣ دوم. اگر خاطرتان باشد در کشاکش انتخابات ریاست جمهوری مهمترین استدلال برخی نامزدهای محترم برای رفع فیلتر پلتفرم ها این بود که وقتی شرایط کشور امنیتی نیست پس دلیلی بر فیلتر وجود ندارد. حال آنکه پلتفرم رسانه آشوب نیست و بلکه خالق آشوب است. آشوب ابتدا ماهها در ذهن ساخته می شود و تنها طی چند روز به کف میدان می رسد. اقدام ضدامنیتی نتیجه یلگی پلتفرم هاست.
3⃣سوم. اساسا ملاک تصمیم در حکمرانی مجازی آمریکایی و اروپائی برخلاف تصور ما امنیتی نیست و سخن اصلی بر سر فرهنگ و ارزش ها و هنجارهاست. در عصررسانه های اجتماعی ما با پدیده های جدیدی از تسلط ارزش ها و هنجارهای اجتماعی مواجهیم که امری فراتر از خبررسانی است.
نقش پلتفرم در ساخت سبک زندگی است نه صرفا اطلاع رسانی. پلتفرم نقش شناختی دارد که گستره حضورش در جوامع، از ذهن تا رفتار است نه صرفا کسب اطلاعات و انتقال داده. همین تلقی ساده انگارانه از رسانه است که موجب اختلال تصمیم گیری در حکمرانی شده است.
4⃣چهارم. اجازه دهید چند جمله عمیق تر ورود کنیم. ماجرای پلتفرم ها در انتشار اخبار دروغ و جعلی نیست که تصور کنیم می تواند منشا اقدام ضدامنیتی شود. بلکه مساله اصلی در پلتفرم ها انتشار اشتباه پراکنی است. فرق اشتباه و دروغ در نیت منتشر کننده است. دروغ با مکر تولید می شود اما اشتباه تنها یک روایت و برداشت است.
اما ماجرا کجا نگران کننده و ویرانگر می شود؟ وقتی یک اشتباه لایک می گیرد و به اشتراک گذاشته می شود. وقتی یک اشتباه منشا تولید اشتباهات دیگر می شود. و در نهایت وقتی الگوریتم های فنی و حقوقی پلتفرم ها و شبکه های دشمنی نیز وارد این چرخه ویروسی می شود. اینجاست که یک اشتباه تبدیل به تلقی مسلط اجتماع می شود. اگر انتشار اخبار جعلی موجب نگرانی امنیتی می شود، انتشار اشتباهات اجتماعی دهها برابر باید نگرانی فرهنگی بسازد که متاسفانه نمی سازد.
5⃣پنجم. این متن در دفاع از محدودیت نیست. به تعبیر دقیقتر محدودیت همه ماجرا نیست و یک ابزار تکمیلی در کنار دیگر اقدامات است. اما گام اول تلقی درست از شناخت پلتفرم و سهم آن در ساخت فرهنگ و تسلط ارزش ها و هنجارهاست. بی اعتنایی به سهم فرهنگ ساز پلتفرم ها ویرانی ساز است و چه بسا ابعاد آن بسیار فراتر از اقدامات ضدامنیتی است. این درسی است که باید از حکمرانی مجازی آمریکایی بگیریم.
همشهری
@mahdian_mohsen

891 0 13 5 21

🔻ایستگاه جدید ترور

🔻واقعیت اینست که ترور علیه جمهوری اسلامی در دوران بلوغش بسر می برد. ترور امروز حجج الاسلام مقیسه و رازینی با ترور دهه 60 عمیقا متفاوت است.
🔻چند دوره ترور را باهم مرور کنیم:
1⃣یکم. ترور کور:
ترورهای ابتدای دهه شصت، ترور کور بود. بی‌حساب آدم می‌کشتند؛ با هدف ناامن‌سازی و ایجاد رعب و دلهره. اما بعد از مدتی متوجه شدند حرکت انقلاب متوقف نمی شود.
2⃣دوم. ترور هدفمند:
مدتی گذشت تا به ترور هدفمند رسیدند و مسوولین و رجال سیاسی را هدف گرفتند؛ به خیال شان اداره کشور مختل می شود. ترور نخست وزیر و نماینده ها و رئیس مجلس و رئیس جمهور و غیره از ایندست بود. خون ها ریختند آنهم چه خون های پاکی، اما بازهم متوجه شدند حرکت انقلاب متوقف به بزرگانش نیست.
3⃣سوم. ترور هوشمند:
در سالهای گذشته به ترور نخبگان رسیدند. از دانشمندان هسته ای تا علمی و فرماندهان نظامی و غیره. به خیال شان قدرت نهایی این انقلاب صرفا در اختیار نخبگان علمی است. اینها هستند که موتور محرکه ایران قوی هستند. جنایت ها کردند، اما در نهایت از حرکت پرشتاب کشور حیرت زده واماندند.
4⃣چهارم. ترور بلوغ یافته:
دشمن در نقطه بلوغ خود به ترور مومنین و مجاهدین رسید. ترور زائران مزار حاج قاسم و ترور در حرم امام و حرم رضوی و شاهچراغ و ترور جوانان بسیجی و ....
دشمن متوجه شد قدرت اصلی این انقلاب فراتر از مسئولین و حتی نخبگان است و اصل این قدرت در اختیار جریان مجاهد و مومن است. هسته سخت نظام مومنین اند. کشتند و خون ریختند و اما طرفی نبستند.
5⃣پنجم. ترور نهایی:
دست آخر به این نتیجه رسیدند که مومنین و مجاهدین پیشرو هستند اما قدرت این انقلاب در دل آحاد این مردم است. این مردم با همه تفاوت های شان اصل و اساس و ریشه قدرت در این کشور هستند. از اینرو طی سالهای گذشته هدف اصلی را متن مردم قرار دادند. علت اینکه از براندازی سیاسی عبور کردند و به تجزیه طلبی رسیدند نیز به همین دلیل است. اغتشاش 1401 را از این جهت مرور کنید.
🔻اما چطور ممکن است مردم را ترور کرد؟
هیچیک از ترور های گذشته را کنار نگذاشتند؛ اما در هر دوره به میزان رشد مردم و کشور، شیوه ترور را ارتقا دادند و حالا ترور مردم را در دل ترور های ترکیبی دنبال می کنند. ترکیب ترور نرم و سخت. تکلیف ترور سخت روشن است اما برای حذف مردم باید ترور نرم را نیز در پیش می گرفتند که ترور ادراکی مردم است. اینجاست که یکی از روش های ترور نرم و ادراکی، ترور نمادین است.
6⃣ششم و ترور نمادین.
ترورهای نمادین در ادامه ترور توده ها و متن مردم است. ممکن است سراغ مقیسه ها و رازینی ها روند اما هدف نهایی وفراترشان اثر ذهنی و ادراکی بر مردم است. دشمنی که در میدان دستش خالی است حالا نیاز دارد تا در اذهان مردم قدرت نمایی کند. اینجاست که سراغ بزرگانی میروند که حذف آنها اثر مضاعف و نمادین داشته باشند.
🔻رازینی و مقیسه نماد شجاعت و تقابل تمام عیار با جریان نفوذ و ضدانقلاب و جریان ضدامنیتی در طی چهل سال گذشته بودند. حذف آنها پیام روشن به کسانی است که از این مجاهدین قضائی زخم خوردند و یا در سایه هراس منفعل نشسته اند؛ حال آنکه دشمن بی اندازه به جولان این جاهلان نیازمند است. همین چند ساعت گذشته و پس از عملیات ترور را در رسانه های خارجی بررسی کنید و ببینید چطور پازل ترور را تکمیل می کنند تا مردم را نسبت به خادمان و حافظان امنیت بدبین کنند و با تشویق هشتگ آبدارچی، "اجتماعی سازی ترور" را کلید بزنند.
🔻و اما کلام آخر؛
ارتقا و بلوغ ترور ترکیبی و و عملیات تخریبی دشمن یک سوی ماجراست. سوی دیگر قدرت مردم است. این قدرت ایران و انقلاب است که رشد و توسعه یافته است. فراموش نکنیم که پیچیده شدن رفتار دشمن به جهت عمیق تر شدن قدرت ایران و انقلاب است واگرنه دلیلی نداشت ترور کور دهه 60 به ترورهای مردمی و نمادین ارتقا یابد.
همشهری
@mahdian_mohsen

916 0 21 1 25

🔻اگر اینجا لس آنجلس بود

🔻فرض کنید خدای نکرده آتش سوزی مهیب آمریکا در ایران بود؛ آنگاه واکنش رسانه های وابسته به آمریکا و جارچی های وطنی و جماعت غرب پرست داخلی را حدس بزنید.
🔻هزاران هکتار در آتش سوخته است و چند ده میلیادرد دلار تا امروز خاکستر و ده ها نفر کشته و زخمی و دارایی مردم دود شده و در شهرسوخته ها حکومت نظامی شده است و گاردویژه ماموریت گرفته است تا اموال مردم غارت نشود و عکس و فیلم هائی از ناکارآمدی مدیریت بحران در اطفای حریق منتشر می شود اما رسانه ها و سلبریتی ها زبان به کام گرفتند.
🔻کسی از کشته شدن و سوختن دارایی مردم خوشحال نمی شود. کسی برای مردم عادی در هیچ کجای دنیا آرزوی مرگ نمی کند. هلال احمر ایران به درستی برای کمک به مردم اعلام آمادگی کرده است، اما نمی شود به سوختن اقتدار توهمی و هیبت پوشالین آمریکا بی توجه بود ...
🔻برای اینکه رفتارکاریکاتوری رسانه های دشمن را ببینید فرض کنید این ماجرا خدای نکرده در ایران بود...
1⃣یکم؛ تمام رسانه‌هایشان به‌خط می‌شدند تا شب و روز عکس‌ها و تصاویر را با جزئیات بازنشر کنند. اگر هم تصویری پیدا نمی‌کردند از عکس‌های گذشته یا ساختگی یا هوش مصنوعی استفاده می‌کردند. حالا حجم اخبار همین حادثه را در رسانه های مدعی آزادی ببینید.
2⃣دوم. ترامپ اعتراف کرده است میزان مهار آتش صفر است. بایدن شهر سوخته را به منطقه جنگی توصیف کرده است و نگران غارت اموال مردم شده است. اما هیچ رسانه آمریکایی مسوولین کشور را تحقیر و متهم به ناکارآمدی و تهدید به استعفا نمی کند.
3⃣سوم. دارایی بخش قابل توجهی از سلبریتی های آمریکایی در آتش سوخته است اما کام از کام باز نمی کنند. اماا گر اینجا بود تمام سلبریتی‌ها باید به‌صف مي‌شدند. هر میزان هم لازم بود پول خرج می‌کردند .
4⃣چهارم. از صفحات آشپزی و آرایشگری و پیج‌های فیتنسی و صفحات رقص و جادوگری و شومنی گرفته تا همه اینفلوئنسرها را به‌خط می‌کردند و سکه می‌دادند تا مطالب آنها را بازنشر کنند تا این احساس ایجاد شود که حاکمیت در کنترل بحران وامانده است و این وامندگی نیز ناشی از ناکارآمدی ساختاری چهل سال گذشت است.
5⃣پنجم.عده‌ای ساده‌لوح و خودحقیرپندار را هم تحریک می‌کردند تا دوزانو مقابل غرب نشسته و آب از دهانشان بریزد و انگشت حسرت و حیرت به دهان بگیرند و در مقابل کشور را متهم به ناکارآمدی و فساد و تباهی کنند.
6⃣ششم. به گفته جرالد سلنته، کارشناس آمریکایی میلیارد ها دلار بودجه مردم آمریکا خرج نسل کشی در غزه می شود اما کسی در خیابان راه نمی افتد و شعار بدهد نه عزه نه اوکراین جانم فدای سوختگان ....
7⃣هفتم. از فرصت استفاده و تمام گروه‌های آدمکش و تروریست و اراذل و اوباش را به‌صف می‌کردند تا می‌توانستند به اموال عمومی و دارایی شخصی مردم و کشور لطمه می‌زدند تا ترس و وحشت حاکم شود و مردم احساس کنند همه‌‌چیز از دست رفته است.
8⃣هشتم. 45 هزار نفر در غزه سلاخی شوند و کودکان و زنان را به آتش بکشند و طفلان معصوم در سرمای شهر و نبود غذا و دارو یخ بزنند اما در مقابل یک نفر در آتش لس آنجلس صدمه نبیند که عده ای شمع روشن می کنند و شام غریبان می گیرند.
9⃣نهم. اگر در ایران باشد می شود ناکارآمدی دین در اداره کشور و اگر در آمریکا باشد کسی حق ندارد بگوید این چوب خداست برای حاکمانی که در غزه آتش جنایت بپا کردند.
🔟دهم. اگر در ایران باشد می شود یک نماد و نشانه از ضعف و ناکارآمدی ساختاری و اصلا کارخودشان است اما اگر در آمریکا باشد می شود حوادث طبیعی ناشی از آب و باد و خاک و جنگل.
🔻 پنهان سازی واقعیت در غرب و آمریکا و ساخت تصویر دروغ از ایران پروژه مشترک دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران است. این وقایع را از این منظر ببینید.
همشهری
@mahdian_mohsen


🔻یک نمونه آموزش رسانه ای توسط رهبرانقلاب

رهبرانقلاب تبحر ویژه به جهت بیان رسانه ای دارند. اما اجازه دهید یک نمونه اخیر را مرور کنیم که برای فعالان حوزه رسانه بسیار آموزنده است.
🔻عنوان درس را می گذارم سوژه و معنابخشی به پیام.
🔻به دیدار 19 دی با مردم قم توجه کنید. بخش ابتدائی درباره رابطه ایران و آمریکاست. دقت کنید موضوعی که انتخاب کردند رابطه ایران و آمریکاست. یعنی نسبت دشمنی آمریکا با ایران. اما سوژه ای که انتخاب کردند چیست؟
🔻فعالان رسانه می دانند که بین موضوع و سوژه تفاوت است. به بیان ساده، "موضوع" مساله و هدف شماست و "سوژه" نقطه آغازین برای رسیدن به هدف. نقطه شروع باید واجد ویژگی های خاص باشد. از مهمترین ها اینست که باید بدیع و متفاوت باشد. از این مهمتر ساده و روان و تصویری باشد. تصویری یعنی ذهن مخاطب با آن آشنا و همراه است. من تا بگویم ببر در ذهن شما تصویر یک ببر ساخته میشود.
1⃣یکم. موضوع وسوژه
ابتدا به موضوع و سوژه رهبرانقلاب توجه کنیم. موضوع را به این دلیل انتخاب کردند که مساله این روزها است. یعنی موضوع را به اصطلاح امروزی ها ترند انتخاب کردند که البته مساله راهبردی و نیاز این روزهای ماست.
🔻اما سوژه چیست؟ "ایران مطلوب آمریکا چه شکلی است؟" سوژه را کاملا تصویری انتخاب کردند. رجوع کردن به تاریخ، به تصویری شدن پیام در ذهن کمک می کند. از این نقطه شروع کردند: کارتر سال 56 از حکمت پهلوی تمجید کرد. در ادامه فرمودند: اما ببینیم آنروزها چه شرایطی داشتیم که موجب تمجید آمریکا شد.
🔻دقت کنید برای تحلیل رابطه ایران و آمریکا سراغ مباحث عمیق ایدئولوژیک نرفتند. از کلیشه ها و سخنان تکراری و کلی هم استفاده نکردند. شعار هم ندادند که آمریکا چه هست و چه نیست. یک سوال ساده مطرح کردند. کارتر از پهلوی تعریف کرد و حالا ببینیم حکومت مورد علاقه او چه حکومتی است. سادگی و روانی در انتخاب سوژه خودش یک شاخص کلیدی است.
2⃣دوم. معنا بخشی
🔻دیتا و داده در پیام باید معنا شود. فرق داده و اطلاعات در همین معناست. فرق اطلاعات و آگاهی نیز در روایت شخص از معناست. بازگردیم به سخنان رهبری انقلاب.
🔻بعد از موضوع و سوژه نوبت چینش محتوا است. اولا پیام شان دارای دسته بندی است. دسته بندی موجب ساخت اینفوگرافی در ذهن می شود که نقش کلیدی در نظام بخشی ذهنی و اقناع دارد. لذا چهار شاخص از تصویر را آنروز انتخاب کردند.
🔻اول به سیاست خارجی اشاره کردند. ظاهرا شاخص کیفی است، اما برای بیان آن با استفاده از مدل تحلیلی استقرا، سراغ یک نمونه خاص رفتند و آن نمونه را فرآوری رسانه ای کردند تا در ذهن مخاطب به سادگی معنا پیدا کند؛ توضیح می دهم.
فرمودند 50 هزار مستشار نظامی آمریکایی آنروز در ایران بودند. در ادامه توضیح دادند که : "یعنی این مستشارها از خزانه مردم حقوق می گرفتند." بعد ادامه دادند که این عدد از بودجه آموزش پرورش آن روزها هم بیشتر بود.
دقت کنید که تحلیل یک شاخص "کیفی" مثل سیاست خارجی را ابتدا "کمی" کردند و بعد همان کمیت را معنا دادند. چطور معنا کردند اول متصل کردند به خزانه و جیب مردم و دوم در مقایسه با بودجه آموزش پرورش آنرا معنا بخشیدند. انتخاب آموزش پرورش نیز خودش قابل اعتناست. نهادی که همه مردم با ان مرتبط هستند و خدماتش محسوس است.
🔻شاخص دوم را سیاست داخلی انتخاب کردند. برای تحلیل این شاخص سراغ دیکتاتوری رفتند که باز هم فصل مشترک است و همه مردم نسبت به آن موضع و مرزبندی دارند. در ادامه توضیح دادند که از نهضت آزادی تا چریک فدایی تا انقلابیون توسط نظام این دیکتاتورها سرکوب شدند. یعنی در معنا بخشی و بیان این شاخص، جائی ایستادند که همه مردم با آن ارتباط می گیرند. یک مدل تحلیلی قیاسی. یک تصویر کلی از دیکتاتوری که برای همه تلخ است و بعد توجه دادن به چند مصداق جزء برای شاهد مثال.
این مدل استدلال را بگذارید کنار اینکه برخی خیال می کنند وقتی گفته میشود پهلوی ها فاسد بودند، یعنی تنها زن باره و فساد اخلاقی داشتند.
🔻در شاخص سوم و اقتصاد هم مجدد سراغ فصل مشترک همه مردم رفتند. توضیح دادند که در آن روزها 6 میلیون بشکه نفت فروخته میشد. برای اینکه معنادار شود با رقم فروش نفت در این روزها مقایسه کردند که یک و نیم ملیون بشکه است. در ادامه روی تبعیض ایستادند. جائی که همه مردم با هرگرایشی نسبت بدان تنفر دارند. اینکه پول نفت به جیب گروه خاص از طبقه خاص میرفت.
🔻در بحث علم و فناوری هم به شاخص رتبه ایران در دنیا اشاره کردند که همه فهم و ساده و بدون چالش است.
🔶در نهایت با زبان ساده و استفاده از ابزارهای اقناعی رسانه ای توضیح دادند که آمریکا زمانی شما را می پسندند و مورد حمایت قرار می دهد که به این نقطه از فروپاشی برسید. کدام نقطه؟ سال 56 را ببینید؛ همان. یک بیان تصویری که همه می فهمند و اگر توجه کنند می پذیرند.
@mahdian_mohsen


🔻چندنکته درباره پیام کوتاه رهبرانقلاب

🔻پیام کوتاه رهبرانقلاب به همایش رسانه ملی بدین شرح است:
" جناب آقای جبلی
شما و این حضرات نقش بی‌بدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- می‌دانید. امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه‌ی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است."
🔻 و اما چند نکته:
1⃣یکم. پیام رهبری انقلاب تنها به رسانه ملی نیست. حداقل اینکه همه رسانه ها و فعالان شبکه های اجتماعی مخاطب این پیام اند. این عمومیت را می توان از روح حاکم بر پیام به سادگی استنباط کرد. همچنین متن پیام دارای گزاره هایی است که جایگاه و قدرت رسانه را توضیح می دهد و از این منظر توجه بدان برای حاکمیت سیاسی و حکمرانی مجازی نیز بسیار با اهمیت است.
2⃣دوم. فرمودند" نقش رسانه در پیکار کنونی جهان...." این تعبیر به روشنی از جایگاه متفاوت رسانه امروز می گوید. رسانه تنها ابزار اطلاع رسانی نیست؛ گذشت ان روزگار. رسانه تنها ابزاری برای گفت وگو و شعار آزادی بیان و غیره هم نیست؛ البته این هست. اما حداقلی از ماجراست. رسانه امروز ابزار کلیدی و نقش آفرین در مناسبات و معادلات تعیین قدرت در جهان است. حرکت به سمت قدرت مردم یا شیطان.
3⃣سوم. پیروزی در یک جبهه- و نه صرفا پیروزی در رسانه- را اینطور توضیح دادند: اول گرفتن پیام. دوم رساندن پیام و سوم روایت از واقعیت.
🔸گرفتن پیام:
گرفتن پیام یعنی اول ارتقای انسانی و دوم رشد تکنیکی کسب پیام. ارتقای انسانی یعنی با سازوکار سنتی و گذشته خبرنگاری نمی شود پیام را کسب کرد. نه فقط رشد علم و مهارت خبری ، بلکه به هویت و خرد و هوش رسانه ای علی حده نیاز داریم. انسان های جامع و خودساخته ای که خودشان جزئی از دریافت پیام اند. توضیحش بماند بعد.
🔸رساندن پیام:
اما بخش دوم رساندن پیام است. رساندن پیام یعنی اولا قدرت دادن به پیام و ثانیا توسعه و رشد ابزارها و مدل های توزیع پیام. قدرت دادن به پیام یعنی روش هایی که پیام اقناعی را برای اصابت به ذهن و قلب مخاطب قوت و عمق ببخشد. اما توسعه و ارتقای توزیع متکی به شناخت و مسلط شدن بر دنیای جدید رسانه است.
🔸روایت از واقع:
اما سوم فرمودند روایت از واقع. دریافت پیام و توزیع پیام یک سوی ماجراست. اما سوی دیگر ماجرا روایت از واقعیت است. می فرمایند قدرت در اختیار کسی است که توانائی روایت از واقعیت دارد. دیدن و خبر دادن از واقعیت کفایت نمی کند. بین دیدن و نگاه کردن تفاوت است. روایت از واقعیت یعنی درست دیدن و عمیق دیدن واقعیت. روایت از واقعیت یعنی دیدن لایه هایی از واقعیت که چشم ظاهربین آنرا فهم نمی کند. یعنی روایتی از واقعیت که جامع است. کلان است. عمیق است. راهبردی است. چنین روایتی چشم مسلح می خواهد که در غیر اینصورت روایت پیروزی در جبهه مقاومت را روایت شکست گزارش می کند؛ فرقی هم نمی کند که نیتش شر است یا خیر.
4⃣چهارم. فرمودند رسانه پیشتر و بیشتر از ابزار نظامی عمل می کند. یعنی شرایط جنگ را ببینیم و متوجه باشیم که امروز درگیر یک جنگ ترکیبی هستیم که در این جنگ هیبریدی آنچه موثرتر است جنگ در حوزه رسانه و افکار عمومی است. به سخن دیگر در این جنگ ترکیبی همه اجزای نزاع در خدمت جنگ در ساحت ذهن است. آیا حقیقتا اینطور آماده و آرایش جنگی گرفتیم؟
به تعبیر دقیقتر اگر در هر عرصه ای قوت پیدا کنیم، چه در عرصه نظامی و چه دیپلماسی و چه اقتصادی و چه هرچه اما اگر در عرصه رسانه منفعل باشیم و به جهت حکمرانی دچار ضعف شویم، میدان جنگ را واگذار کرده ایم. با این سخن آیا حکمرانی ما در عرصه فضای مجازی پیشتر و بیشتر از عرصه نظامی مجهز و آماده است؟
5⃣پنجم و در نهایت اینکه فرمودند دقت و تلاش و ابتکار. به این فهم عرصه امروز جهاد رسانه ای این سه رکن را توامان می خواهد. دقت یعنی علم و عقلانیت. تلاش یعنی اقدام جهادی. اساسا غیرجهادی در این عرصه نمی توان وارد شد و نتیجه گرفت. دست آخر ابتکار است. ابتکار یعنی هنر و خلاقیت. رسانه امروز به غایت به ساحت هنر نزدیک شده است و دیگر نمی توان با مدل خبررسانی گذشته اداره شود. امروز رسانه ای که قدرت خلاقیت و هنر نداشته باشد، حتما در این جنگ شکست می خورد.
🔻خلاصه اینکه پیام رهبرانقلاب خطابش تنها به مدیران رسانه ملی نیست. همه خود را مخاطب آن بدانیم. هم در سطح سربازان و سرداران جهاد تبیین و هم در سطح حکمرانی سیاسی.
همشهری
@mahdian_mohsen


🔻از سبزه میدان تا واشنگتن

1⃣ یکم. خبر دردناکی است. رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است که نرخ ارز آزاد توسط یک سایت آمریکایی برای صرافان تعیین می شود.
2⃣دوم. ما دو بازار تعیین کننده قیمت ارز داریم. بازار اصلی که ارز مبادله ای است و تامین کننده ارز مورد نیاز کشور است و بازار آزاد که به گفته بسیاری از مسوولین از جمله وزیر اقتصاد دولت شهید رئیسی کمتر از یک درصد معاملات است.
با این توضیح یک درصد بازار ارز کل اقتصاد را درگیر کرده است؛ آنهم نه بازار آزاد در میدان فردوسی و سبزه میدان، بلکه بازار دلالی و سوداگری ارز در فضای مجازی که از بیخ قیمت سازی است و حالا جناب فرزین اعلام کرده است که نبض آن در دست مزدوران مجازی آمریکایی است.
یعنی یک قیمت گذاری غیرواقعی و تصنعی در فضای وهمی، کل اقتصاد و بلکه روح و روان مردم در فضای واقعی را درگیر کرده است.
3⃣سوم. با این مقدمه یک سوال روشن وجود دارد. اگر ردپای تروریست های اقتصادی و مزدورهای امریکایی در فضای مجازی انقدر صریح و اشکار وجود دارد و تا چهارراه استانبول و سبزه میدان امتداد دارد، چرا ورود امنیتی به بازار نمی شود؟ خبر رئیس کل بانک مرکزی یعنی اینکه مهمتر از ابزار اقتصادی، اقدامات امنیتی لازمست.
دولت ضروری است صریحا اعلام کند که بازار غیررسمی ارز را به‌هیچ‌وجه تحمل نخواهد کرد. این کار برای جلوگیری از سفته‌بازی ضرورت دارد و دستگاه قضایی بی رحمانه با هرگونه تمردی از قانون در بازار ارز برخورد کند.
4⃣چهارم. و دست آخر اینکه وقتی مکرر گفته می شد که فکری برای حکمرانی مجازی کنید برخی عمق ماجرا را دقیق نشدند. اما امروز سطح اثرگذاری نقشه و مکر دشمن تا سر سفره های مردم پیش روی شان است بلکه عبرت گیرند.
همشهری
@mahdian_mohsen


🔻روی دیگر تصمیم رفع فیلترینگ

🔻دو اپلیکیشن رفع فیلتر شدند. تصمیم اجماعی شورای عالی فضای مجازی به جهاتی قابل دفاع است. یکی از اپ ها صرفا خدماتی است و دیگری فاقد ظرفیت لازم برای شبکه سازی گسترده و آثار مخرب الگوریتم های فنی و حقوقی دیگر پلتفرم ها است.
اما روی دیگر این تصمیم عدم رفع فیلتر در دیگر پلتفرم هاست. توقف تصمیم گیری در این شورا، حکایت از خردمندی و پرهیز از شتابزدگی دارد.
🔻درباره پلتفرم چند نکته حائز اهمیت است که در این متن صرفا به سه ملاحظه اساسی آن می پردازم.
1⃣یکم. شناخت خطا از ماهیت پلتفرم
برخی در یک تصور ساده اندیشانه تصور می کنند پلتفرم امتداد فنی رسانه های سنتی است. به همین دلیل وقتی سخن از پلتفرم می شود، نگران آزادی بیان می شوند. فارغ از اینکه همین گزاره نیز قابل بحث است و اساسا نام دیگر آزادی، رهایی نیست اما نکته کلیدی اینست که پلتفرم توسعه رسانه های سنتی نیست. پتلفرم مثل بخشی از جغرافیا و زندگی حقیقی مردم است. یعنی مردم از پلتفرم صرفا خبر دریافت نمی کنند، بلکه در آنجا زندگی می کنند. لذا احکام رسانه بر پلتفرم حاکم نیست.
🔻با این مقدمه کوتاه باید گفت که ما در ایندست پلتفرم ها دچار بی حاکمیتی هستیم. مثل اینکه در بخش هائی از کشور قانون حاکم نباشد یا قانون کشورهای دیگر حاکم باشد یا حاکمش جمهوری اسلامی نباشد. عوارض این خلاء حاکمیتی تکان دهنده است.
🔻پلتفرم از دو طریق شبکه سازی و الگوریتم های فنی و حقوقی، ارزش ها و هنجارهایی می سازد که غیر از فرهنگ و هویت و حاکمیت مردم ایران است. این باگ پلتفرمی نه در ایران، بلکه همه دنیا را نگران کرده است و به همین دلیل است که بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و اروپا نسبت به این بی حاکمیتی نگران و دست به کار محدودیت شده اند.
2⃣دوم. برداشت غلط از امنیت
یک تلقی رایج که بارها گفته شده اینست که فیلترینگ برای ایام آشوب است و وقتی آشوب نیست دلیلی برای محدودیت نیست. این خطا ناشی از این تصور است که اثر امنیتی پلتفرم را صرفا در ایام فتنه دیده اند. حال آنکه آشوب، نتیجه پلتفرم است و این ثمره پلتفرم و خروجی میدانی آنست که آشوب می شود. پلتفرم رسانه آشوب نیست و بلکه خالق آشوب است. آشوب ماهها در ذهن ساخته می شود و تنها طی چند روز به کف میدان می رسد. ما تلقی نادرستی و ناکافی از امنیت داریم. وقتی آشوب در ذهن شکل گرفت تنها یکی از آثارش ناامنی در خاک است. نامنی را دقیق ببینیم و از کف میدان رها و به ذهن ها رویم.
3⃣سوم. بی اعتنایی به پلتفرم داخلی
توجه شود که پلتفرم با اپلیکیشن فرق می کند و از جایی که مخاطب سراغ اپ می رود، پلتفرم شکل می گیرد. برخی اثر محدودیت در شکل گیری پلتفرم های داخلی را توجه نمی کنند. بالاخره عده ای به هر دلیل ترجیح می دهند از پلتفرم های داخلی استفاده کنند. همین میزان اقبال ضروری است.
در هر صنعتی و در همه جای دنیا اگر قرار باشد تولید بومی ایجاد شود باید مرزها کنترل شود. از این جهت محدودیت موجب شکل گیری پلتفرم بومی و توسعه دانش داخلی می شود. هرچند این دست تصمیمات نباید یکطرفه باشد. نباید به نحوی از پلتفرم های داخلی حمایت شود که سرنوشت صنعت خودرو را پیدا کنند. حمایت از پلتفرم باید مشروط و محدود باشد.
خلاصه تصمیم شورای عالی فضای مجازی از این سه منظر هوشمندانه و قابل تقدیر است.
همشهری
@mahdian_mohsen


🔻فرمان جهاد علیه مثلث شوم

🔻رهبرانقلاب یک نکته راهبردی و البته امیدآفرین به ستایشگران اهل بیت فرمودند: اینکه جهاد زبان در مواردی مهمتر از جهاد جان است...مثل جهاد این روزهای ما که جهاد تبیین است.
🔸تا اینجا اهمیت مساله.
🔻اما یک نکته لطیف هم فرمودند که قابل گذشتن نیست. اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها به کسی محبت پیدا می کنند که اهل جهاد تبیین باشند چرا که مهمترین خصوصیت آن بانوی فداکار و مظلوم تبیین بوده است.
🔻و مهمترین ماموریت جهاد تبیین برای این روزها، جهاد علیه مثلت شوم است.
🔻مثلث شوم چیست؟
فرمودند سه گانه "هراس افکنی، اختلاف افکنی و یاس آفرینی" مثلث اهداف ضداسلامی –ضدایرانی دشمن است و باید با منطق دلنشین "شجاعت و آگاهی و ایستادگی" را به مردم منتقل کرد.
🔻اما چرا این مثلث؟
امروز جنگ اصلی در ساحت ذهن است. ذهن ها تسخیر شود، دشمن بر زمین و زمان مسلط می شوند. کما اینکه تروریست های وابسته به محور تل آویو-واشنگتن در سوریه، اول بر ذهن ها مسلط شدند و بعد میدان.
اساسا جنگ شناختی با این هدف است که با تحریک ذهن و قلب، اراده افراد را به زنجیر بکشد. اینجاست که فرد مسخ شده ناخواسته مثل عروسکی دست ساز اجیر می شود.
🔻اما چرا هراس افکنی؟
نقش هراس افکنی در جنگ های روانی بسیار حساس است. مهمترین نقش هراس افکنی اینست که قدرت تفکر واستدلال فرد را مختل می کند. به اصطلاح فرد دچار کپ کردن محاسباتی می شود. توجه شود که مهم نیست فرد چطور فکر می کند و چه تحلیلی از صحنه نبرد دارد، مهم اینست که بترسد. اگر بترسد حتی به داشته های خودش نیز فکر نمی کند.
🔸مثل اخبار جعلی حمله نظامی به تاسیسات هسته ای و یا ضعف ایران در مقاومت نظامی. یا ادعای نفوذ در سیستم دفاعی و یا برجسته سازی عملیات های خرابکارانه کوچک.
🔸در نهایت؛
هراس افکنی باعث میشود قدرت یک جامعه دچار مرگ عصبی شود. فرد یا جامعه قدرت دارد اما توان کنترل و بهره گیری از قدرت را ندارد.
🔻اما چرا اختلاف افکنی؟
اختلاف افکنی اصل قدرت را مختل می کند. انفال 46 می فرماید " وَ لَا تَنَازَعُوا فَتَفشَلُوا." یعنی تنازع کردید، فشل می شوید. سست می شوید و در ادامه می فرماید" وَ تَذهَبَ رِیحُکُم" و عزتتان از بین می رود. رهبرانقلاب سال 1401 در دیدار با مسوولین نظام با اشاره به این آیه با تاکید معناداری می فرمایند اگر اختلاف آمد "قهرا خاک نشین می شوید. قهرا ذلیل می شوید. قهرا وسیله تسلط دیگران را بر خودتان فراهم کرده اید"
🔸مثل تقابل دولت با حاکمیت یا استعفای رئیس جمهور یا انگشت اتهام سمت فرماندهان نظامی گرفتن و مواردی از این دست.
🔸در نهایت؛
اختلاف افکنی، قدرت یک جامعه را از درون متلاشی می کند و قوای جامعه در مواجهه با یکدیگر دچار فرسایش می شود.
🔻اما چرا یاس آفرینی؟
یاس آفرینی نیز قدرت شکن است. احساس بن بست یک اثر بسیار کلیدی دارد و آنهم نشستن است. فرد ناامید در نقطه پیروزی، شکست را می پذیرد. یاس آفرینی باعث میشود اساسا قدرت دیده نشود. حرکت و تلاش مورد اعتنا قرار نگیرد. دشمن بزرگنمائی شود و امید از اصلاح رخت ببندد.
🔸مثل بی ارزش نشان دادن موفقیت های علمی و نظامی و کوچک شمردن نقش ایران در معادلات بین المللی و بزرگنمائی مشکلات اقتصادی و غیره.
🔸در نهایت؛
اساسا با یاس آفرینی قدرت دیده نمی شود که بخواهد استفاده شود. فرد یا جامعه دچار وارونه نمائی می شود و شکست را همان ابتدا می پذیرد.
🔻و اما نکته آخر؛
سهم دشمن که روشن است. ذاتش بر خباثت است.
سهم دنیاطلبان و غربزده های داخلی نیز روشن است. اساسا موجود اند به القای دشمن.
سهم مرجفون نیز روشن است. اساسا موجود اند به اغوای دشمن.
اما امان از آنها که نیت شان خیر است اما ثمره عمل شان تثبیت همین مثلث شوم است.
خلاصه اینکه ماموریت امروز جهاد تبیین، روشنگری علیه این مثلث شوم است.
همشهری
@mahdian_mohsen


🔻یک ملاک ساده برای نقد و گلایه ها

🔻این متن کوتاه برای کسانی است که هدف شان از نقد به معنای واقعی کلمه اصلاح است. هدف شان رشد کشور است. هدف شان حقیقتا خدمت به مردم است.
🔻واقعیت اینست که اگر نقد می کنیم تا دوقطبی دیو و دلبری انتخابات روی زمین نماند و ادامه یابد، خیلی این متن به کار نمی افتد. اگر قصد و غرض مان از گلایه ها، خنک شدن جگرمان است باز هم این متن ها بی ثمر است. یا اگر خدای نکرده نقد مان بساط دکانداری است و آدم جمع کردن و لایک گرفتن و هورا کشیدن و غیره که دیگر هیچ اندر هیچ.
🔻خطاب این متن دلسوزان مردم و کشور هستند. کسانی که حقا و انصافا تلخی ها و زشتی ها و نقایص را می بینند و نمی توانند دم فرو بندند. حق هم همین است، سکوت نکنند و زبان به گلایه باز کنند. اما طبیعی است که برای این دسته خود گلایه و قلم گرفتن هدف نیست و غرض نهائی تغییر و اصلاح است.
🔻با این توصیف یک سوال کلیدی وجود دارد و آن اینکه کدام نقد سازنده است؟ آیا با این دست گلایه ها کار کشور جلو می رود؟ سودش به جیب مردم می رود؟ برای انقلاب مفید است؟ خلاصه بااین دست نقدها اخلاق و عدالت و عقلانیت رعایت می شود؟
🔻معیار ساده اینست؛
وقتی نقطه پایانی نقد و گلایه تان را گذاشتید، به حال مخاطب نگاه کنید. این روزها با وجود رسانه های اجتماعی خیلی فهمیدن حس و حال مخاطب بعد از خواندن یک متن یا دیدن یک عکس سخت نیست. از واکنش مخاطب در نظرات تا ابراز احساسات و تکرار متن های مشابه تا چه و چه. نگاه کنیم ببینیم اثر متن ما در مخاطب چیست؟
🔻کدام اثر؟ به واقع چه اثری را باید در مخاطب رصد کنیم؟ پاسخ روشن است: امید. امید به حرکت. امید به اصلاح. امید به تغییر.
🔻اگر مخاطب بعد نقد ما احساس کرد که در حال حرکتیم و تغییر میسر است یعنی دقیق نوشتیم. اما اگر حس ناامیدی داشت و از راه طی شده پشیمان شد و به ساز و کارهای انقلاب مثل مردمسالاری بدبین شد یعنی خطا کردیم.
🔻ناامیدی زمانی ایجاد می شود که مخاطب بعد از نقد کردن احساس کند نقدشونده، دیو است. اهریمن است. شیطان است. فاسد و خائن است. ناکارامد محض است و هیچ. چک کنیم ببینیم کدام مدل نقد ها با مخاطب چنین می کند.
🔻مسخره کردن، تحقیر کردن، موضوعات کوچک را بزرگ کردن، موضوعات اصلی را ندیدن، مشکلات و موانع را به حساب نیاوردن، مشکلات پیچیده را ساده تحلیل کردن، موفقیت ها را به هیچ گرفتن، حرکت های رو به جلو را در نظر نگرفتن، توان آدم ها را ندیدن و راه حل منطقی نداشتن و غیره ثمره اش می شود ناامیدی. میشود یاس و کینه و حقد و لجاجت و عصبانیت.
🔻مهم نیست چه کسی سرکار باشد؛ با هرکس چنین کنیم نتیجه اش یک کلام است: بن بست؛ و خیانتی از این بالاتر نیست. ظلم اکبر همین است و لاغیر.
کشور در شرایطی است که نیاز به حرکت دارد. مردم نیز بین این و آن فرق نمی گذارند. همه یک دست حاکمیت هستند. این روزها فقط و فقط باید تلاش کرد و کشور را جلو ببریم. مشکلات را رفع کنیم و بار روی دوش مردم را کمتر سازیم. به مدد الهی.
همشهری
@mahdian_mohsen


🔻راز پیش بینی رهبری از سوریه

🔻رهبرانقلاب یک جمله درباره آینده سوریه گفتند که نباید از کنار آن به سادگی گذشت. فرمودند مناطق اشغال شده سوریه به دست جوانان شجاع آزاد خواهد شد. اساسا به همه متغیرهای کف میدان، یک ضلع جدید به نام جوانان سوری اضافه کردند.
این جمله دارای دو پیام است.
1⃣اول اینکه تصویر این روزهای سوریه در رسانه ها را اصلاح می کند. تصویری که عمدتا توسط متعرضین ساخته می شود تا نشان دهد مردم سوریه از تروریست ها استقبال کردند. این جمله نشان می دهد در لایه های زیرین جامعه سوری، مقاومت زنده است و بزودی علیه جریان غاصب می جوشد.
2⃣اما پیام دوم نقش ایران در سوریه است.
🔻ابتدا سه فرض کلیدی را در نظام اندیشه ای و نظام محاسباتی رهبر انقلاب مرور کنیم.
🔸اول. سرنوشت هر کشوری را مردم آن کشور رقم می زنند و لاغیر؛ این اصل مردمسالاری است.
🔸دوم. جمهوری اسلامی تا قیام قیامت مقابل ظلم می ایستد و از مظلوم دفاع می کند؛ این وجه لاینفک انقلاب اسلامی است.
🔸سوم. مدل حمایتی جمهوری اسلامی اینست که مقاومت را در دل و ذهن مردم زنده می کند تا مقابل ظالم ایستاده و بر سرنوشت خود مسلط شوند؛ این نیز فلسفه صدور انقلاب است.
فلسفه ای که برخی آنرا به اشتباه دخالت در دیگر کشورها خواندند. اساسا خود انقلاب اسلامی نیز همینطور شکل گرفت و این معجزه امام بود که مردم را به قیام و مقاومت زنده کرد. یک تحول انسانی که تحول سیاسی را در بهمن 57 رقم زد.
🔻جمعبندی و خلاصه این سه گزاره اینست که ایران در آینده سوریه نقش آفرین خواهد بود و روش دخالت ایران نیز متشکل سازی و حمایت از جوانان سوری در ایستادن مقابل جریان وابسته به صهیونیست ها است. تجربه ای که پیشتر نیز آنرا در دیگر کشورهای محور مقاومت آزموده است.
آینده سوریه نیز متعلق به مقاومت خواهد بود.
@mahdian_mohsen


🔻بی آبروئی در تناقض سوریه

🔸حجاب بد است اگر بخواهد منشا مبارزه شود. واگرنه تروریست ها سوری به حجاب و اختلاط زن و مرد تذکر می دهند و اتفاقا غربی های وطنی به تماشا ایستاده و کف می زنند.
🔸دیکتاتوری هم خیلی بد نیست. مهم اینست که این تیغ و چماق در کف چه کسی است. اگر دست طالبان افغانستان باشد بد است اما اگر همان طالبان به اسم دیگری در سوریه ادم بکشند آزادی است. حق طبیعی شان است.
🔸یک تروریست سابقه دار را یکبار برای سرش جایزه قرار می دهند و بار دیگر در سوریه استخدام و ریشش را زده و کت و شلوار تنش می کنند تا ری برند شود. عجیب اینکه عده ای آب از دهان شان راه افتاده و استقبال می کنند.
🔸رقص و آواز هم هرجایی نشانه توسعه نیست. یک جائی می رسد که جلوه آزادی غربی، در دیکتاتوری تکفیری است.
🔸بشار اسدی که با قرائت آزادی در غرب همراه است را به جرم دفاع از مقاومت، دیکتاتور می دانند، اما دیگر کشورهای عربی که سرتاپا خفقانند می شوند جلوه دموکراسی.
🔸شکستن حاکمیت کشورها اگر درباره اوکراین باشد می شود تحریم همه جانبه، اما اگر جولان و سوریه باشد می شود دفاع از حق صهیونیست ها.
🔻عجیب است که کمر غرب و غرب پرستان زیر بار این همه تناقض خرد نمی شوند.
🔻مشکل غرب و آمریکا حتی دین هم نبوده و نیست. دینی که از آن مبارزه با ظالم در نیاید را از تل آویو تا واشنگتن استقبال می کنند.
🔸 نماز اول وقت و قرآن خوش صوت عربستان را آمریکا هم صله می دهد. قرآن وقتی مورد غصب واقع می شود که در غزه کودک و جوان حماس را علیه صهوینست ها به خط کند و به پیروزی نهایی امید دهد و مکتب تربیتی بسازد.
اینها حتی فرصت نمی کنند بوی متعفن و لجن تناقض های شان را جمع و جورکنند. اما چرا؟ این اعتماد به نفس دروغگوئی را از کجا آورده اند؟
🔸یک زن در ایران به مرگ طبیعی بمیرد می شود بهانه شورش. اما هزارن زن و کودک در غزه سلاخی شود حق صهیونیست هاست. همان ها که در ایران به بهانه دفاع از زنان، خیابان را آتش کشیدند، در غزه با لباس ارتش صهیونیستی، دختران مقاومت را به خون کشیدند.
و حالا خیلی وقاحت می خواهد که جرثومه فسادی مثل نتانیاهو با آن کارنامه جنایتکارانه، جلوی دوربین ظاهر شود و چشم در چشم مردم ایران، شعار زن زندگی آزادی دهد.
🔻منشا این بی شرمی هویتی و دریدگی ساختاری چیست؟
پاسخ: محاسبات غلط از مردم ایران. اینها سالهاست افکار عمومی دنیا را با سکس و خشونت فریب می دهند و بی حس و بی عار می کنند؛ اما این روزها با قدرت رسانه حتی در اغوا و اغفال مردم دنیا نیز ناکام هستند، چه رسد به مردم سیاسی ایران. ملتی که سالهاست باچشم باز حوادث را رصد می کنند.
این محاسبات غلط همان است که رهبری انقلاب چندی پیش تذکر دادند و البته باید به چشم دشمن آورد. مسئولین سهم دارند اما چه بسا اصلاح این خطا نیز همچنان از طریق رسانه است و جهاد تبیین.
همشهری
@mahdian_mohsen


🔻پس چرا در سوریه شهید دادیم؟

پس از سقوط سوریه یک ادعا از سوی سه گروه مطرح شده است و آن اینکه سقوط اسد یعنی شکست سیاست های ایران در سوریه.
1⃣گروه اول براندازها هستند. تکلیف دسته اول روشن است. مواجب می گیرند تا بگویند روز شب است.
2⃣دسته دوم جمعی از غربزده های داخلی هستند. می گویند سقوط سوریه یعنی محاسبات غلط ما در گذشته. به تصورشان امروز غرب در سوریه پیروز میدان است و معتقدند از همان ابتدا باید با برنده می بستیم و به اشتباه هزینه کردیم.
3⃣اما دسته سوم جمعی از متدینین هستند. کسانی که می گویند سقوط سوریه و بازگشت تروریست ها یعنی به هدر رفتن خون شهدای مدافع حرم.
🔻این متن پاسخ به گروه دوم و سوم است؛ واقعا ثمره خون شهدای مدافع حرم، شهید حججی ها و شهید همدانی ها و شهید صدرزاده ها چه بود؟
1⃣یکم. مهمترین دلیل همان است که بارها رهبرانقلاب بدان اشاره کرده است. اینکه جریان داعش به عنوان تروریست های تکفیری و ضدشیعی اگر از سوریه حذف نمی شدند باید در کرمانشاه و همدان و تهران با آنها مواجه می شدیم. لذا مهمترین ثمره خون شهدای مدافع حرم حفظ امنیت ملی و خاک و نوامیس کشور بود. امروز داعش تکفیری و خونریز تبدیل به القاعده یا جریان تروریست ری برند شده ایست که دریوزگی غرب و اسرائیل را می کند.
2⃣دوم. سوریه همواره محل درگیری کردها و ترکیه و عربستان و رژیم صهیونیستی بوده است. ورود ایران به سوریه باعث شد موازنه قدرت در سوریه و بلکه منطقه بهم بخورد. این موضوع عمق راهبردی ما در منطقه را تقویت و از نفوذ بیشتر آمریکا جلوگیری کرد. در آن مقطع محور واشنگتن – تل‌آویو سعی در اجرایی‌سازی نقشه خاورمیانه بزرگ را داشتند که با نقش‌آفرینی ایران، ناکام ماندند.
3⃣سوم. سوریه نقطه استراتژیک اتصال ایران به مدیترانه و غرب آسیا بود. بنادر سوریه از این جهت یک فرصت استثنایی برای ایران محسوب میشد تا نفت و گاز و کالای خود را به اروپا صادر کند. از سوی دیگر بتواند از طریق سوریه و با تهاتر کالا بخشی از تحریم های ظالمانه غرب را دور بزند. صادرات نفت ایران به سوریه و ساخت نیروگاه گازی وبرقی و اکتشافات و بهره برداری نفتی در سوریه که همه این موارد طی سالهای گذشته به قرارداد میان دو کشور تبدیل شده بود، ثمره حضور مستشاری ایران در سوریه بود. همه این فرصت ها متکی به حضور اسد در قدرت بود.
4⃣ چهارم و از همه مهمتر سهم حضور ایران در تقویت محور مقاومت بود. این نیز هم وجه راهبردی داشت و هم ضروری از جهت دفاع از امنیت ملی. اساسا حضور ایران در سوریه کمک کرد محور مقاومت در بخش های مختلف به یک حلقه منسجم تبدیل شود که امروز ثمره اش را می بینیم و رژیم صهیونیستی با یک گروه چریکی و البته سازمان یافته زمین گیر شده است. اگر شرارت رژیم صهیونیستی در همان سالها از طریق حضور ایران در سوریه کنترل نمی شد نه تنها محور مقاومت قدرت نمی گرفت و بلکه امنیت ایران نیز به خطر می افتاد.
🔻همه این موارد به غیر از ماموریت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که با دعوت دولت سوریه زمینه تحقق پیدا کرد و از حفظ حرمین شریف تا دفاع از مظلوم و ایستادن مقابل غاصب را در بر می گرفت.
🔻خلاصه اینکه برکت خون شهدای مدافع حرم جاریست و از همان برکت است که امروز درباره ثمرات حضور مستشاری ایران حرف می زنیم واگرنه باید از پشیمانی درباره یک غفلت بزرگ تاریخی می نوشتیم.
همشهری
@mahdian_mohsen


🔻چرا به سوریه رفتیم؟ چرا مجدد نرفتیم؟

🔻این روزها یک سوال خیلی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود و آن اینکه چرا ایران در فتنه اخیر سوریه حضور نداشت؟ و حالا با سقوط سوریه همان سوال تبدیل به یک قضاوت نادرست شده و اینکه عدم دخالت ایران باعث پیروزی تروریست ها شده است.
🔻اجازه دهید سوال را دقیق کنیم. چرا جمهوری اسلامی سالها پیش در سوریه ورود نظامی کرد و چرا امروز ورود نکرد؟
این سوال مبتنی بر یک فرض غلط است و آن اینکه ایران در فتنه اخیر کنار سوریه نبوده است. بله این حضور شبیه گذشته نبود. اما جمهوری اسلامی حاضر بود. به سه دلیل روشن.
🔸اولا همچنان نیروهای نظامی ما در میدان سوریه بودند. اتفاقا در سطح فرماندهی نیز حضور داشتند. نمونه اش شهادت سردار پورهاشمی.
🔸دوم اینکه در سطح سیاسی توسط وزیر خارجه و نماینده ویژه رهبری پیام ویژه حمایت به اسد داده شد.
🔸سوم اینکه در سطح دیپلماتیک، دولت ایران برای حل مساله سوریه با دیگر کشورها وارد گفت وگو شده است.
🔻پس ایران از سوریه حمایت کرد. هرچند این حمایت شبیه گذشته نبود. اما چرا تغییر کرد؟
🔻برای پاسخ به چرایی این تفاوت دو موضوع باید حل وفصل شود.
🔸 اولا چرا جمهوری اسلامی در گذشته به سوریه ورود کرد و چه دستاوردی داشت؟
🔸دوم اینکه در این دوره چه اتفاقی افتاد و چه تفاوتی حاصل شد که نحوه حمایت تغییر کرد؟
🔻محکمات حضور ایران در گذشته برآمده از چند اصل راهبردی بود.
🔸یکم. اصل حمایت از مقاومت
🔸دوم. خواست مردم.
🔸سوم. خواست دولت و ارتش سوریه
🔸چهارم. امنیت داخلی ایران
🔸پنجم. دفاع از حرمین شریف
🔻ایران با حضور در سوریه کمک کرد محور مقاومت تقویت شود. ثمره آن حضور را این روزها در منطقه شاهدیم. بی آبرو شدن رژیم صهیونیستی به شکلی که خودشان اعتراف می کنند که ماهها برای حفظ موجودیت شان جنگیدند و با دست خالی از همه اهداف اولیه مجبور به آتش بس شدند. واقعیت این است که امروز جبهه مقاومت در اوج بلوغ و قدرت است و هر روز نیز تقویت می شود. نمونه اش نیز عملیات تاریخی طوفان الاقصی حماس و مقاومت تماشایی حزب الله.
خلاصه اینکه امروز مقاومت مثل گذشته نیست و روی پای خودش است و البته مسیر حمایت جمهوری اسلامی از محور مقاومت نیز صرفا متوقف به سوریه نیست. مگر حمایت ایران از یمن از مسیر سوریه است؟
🔻مساله دوم خواست دولت و ارتش و حمایت مردم سوریه از ورود جمهوری اسلامی است. این بخش به غایت با اهمیت است.
🔻مساله سوم این بود که اگر در سوریه با داعش نمی جنگیدیم باید در تهران با این تروریست ها روبرو می شدیم. امروز از داعش جاهلی خبری نیست. نه از حیث تهدید مرزهای ایران و نه اقدامات تکفیری در حرمین شریف. این به معنای ارتقای تروریست نیست، بلکه به معنای تغییر سیاست های اوست چون به حمایت مردم سوریه و نظام بین الملل نیاز دارد. هرچند ایران همچنان در میان مدت باید از حیث امنیتی به حضور تروریست ها با چشم تهدید نگاه کند اما در هر صورت میدان در سوریه تغییر کرده است.
🔻با این توضیح تغییر مدل حمایت ایران در فتنه اخیر روشن می شود؛ مجدد به همان محکمات رجوع کنیم.
🔻 از محکمات جمهوری اسلامی اینست که سرنوشت هرکشوری را خود مردم تعیین می کنند. در دور اخیر نه دولت سوریه درخواستی برای حضور ایران داشت، نه ارتش بنای مقاومت و ایستادگی و نه بخش قابل اعتنایی از مردم به این دولت و ارتش دل بسته بودند که همچنان از ماندگاری آنها حمایت کنند. اینکه چرا اسد و دولت و ارتش به اینجا رسیدند بماند بعد اما اجمالا این شرایط منطبق با گذشته نبود و طبیعی است که سیاست جمهوری اسلامی تغییر می کند. مگر ممکن است دولتی نخواهد و ارتش بنای مقاومت نداشته باشد و یک کشور دیگر ورود مستقیم کند؟ این حتما عبور از محکمات مردم سالارانه جمهوری اسلامی است.
🔻خلاصه اینکه حمایت ایران از دولت سوریه را باید متناسب با شرایط امروز میدان تحلیل کرد و از قضاوت های تک خطی و ساده سازی های گزاره ای پرهیز کرد.
همشهری
@mahdian_mohsen

2.1k 0 51 10 39

❤️خون به دل مادران شهدای مدافع حرم

🔻سوریه سقوط کرد؛ اما برخی تحلیل ها به دل مادران و همسران شهدای مدافع حرم خون می کند.
🔻به این گزاره ها دقت کنید:
- اگر حاج قاسم بود چنین نمیشد
- خون شهدای مدافع حرم تضییع شد
-تعلل در وعده صادق باعث شد سوریه سقوط کند
- قطعنامه 598 تکرار شد
- به حرم حضرت زینب و حضرت رقیه ظلم کردیم.
🔻به اینجا نیز ختم نمی شود. بالاخره یک سوال وجود دارد و آن اینکه رهبرانقلاب کجاست؟
و حالا ادامه اش:
-دولت پزشکیان مجدد خیانت کرد. تعلل کرد و تحمیل.
-اطرافیان رهبرانقلاب اطلاعات غلط می دهند
-علیرغم میل باطنی رهبری انقلاب یک برجام منطقه ای رقم خورد
و متوجه نیستند که خواسته یا ناخواسته به رهبری انقلاب هم توهین می کنند.
🔻به نظر شما شباهت همه این گزاره ها در چیست؟ ماجرا محتوا نیست. یک چیز ساده؛ اینکه همه در یک توئیت جا می شوند.
🔻ما با یک بیماری عمیق در رسانه های اجتماعی مواجهیم و آن تحلیل های تک خطه است. تحلیل هایی که باید در یک توئیت جا شود. این تحلیل ها چه ویژگی دارند؟ و چه ثمری؟
1⃣اولا باید فوری زده شود واگرنه عقب می افتد. پس طبیعی است که نمی تواند جامع و متکی به جزئیات و مستندات باشد.
2⃣دوم اینکه باید کوتاه باشد پس نمی تواند مشروح باشد و مستدل. می شود قضاوت های گزاره ای.
3⃣سوم اینکه باید صریح و متفاوت باشد تا ساده و بدون فکر خوانده شود. پس می رود به سمت تندی و درشت گویی.
4⃣چهارم اینکه باید متکی به ترند باشد و لایک بگیرد. پس پشت سر مخاطب می رود و نمی تواند پیشرو باشد و روشنگر.
5⃣پنجم باید وسط نباشد پس می رود به سمت دوقطبی سازی دیو ودلبری.
🔻این تحلیل ها همیشه هست اما در بزنگاه های تاریخی خون به دل خانواده های شهدا و مردم می کند. چون هیچ ثمره ای جز خط کشیدن بر "راه طی شده" و "ناامیدی از آینده" ندارد.
🔻بیماری تحلیل های تک خطی، عجیب سندرم آزار دهنده ایست. در مکتب حاج قاسم میدان و سیاست دو روی یک سکه است. قاآنی غیر سلیمانی نیست.
🔻ماجرا اینست که تحولات امروز دنیا خاصه در حوزه نظامی و میدان آنقدر پیچیده است که با تحلیل های قطبی و ساده قابل قضاوت نیست.
نقد کنیم و مطالبه. اما مسلط شویم بر ابزارش. هم محکمات جمهوری اسلامی را بشناسیم و هم جزئیات میدان را. واگرنه در تمام بزنگاه ها گرفتار حیرت و تشویش می شویم. ثمره نهایی تحلیل های تک خطی، گیجی در میدان رسانه است.
🔻جمهوری اسلامی تغییر نکرده است. ما همانیم که بودیم. همچنان مدافع مقاومت و مخالف ظلم و مدافع حرم. اما صحنه تغییر کرده است. ثمره خون شهدای مدافع حرم، امروز در بی آبرویی و بی حیثیتی رژیم صهیونیستی است که به اعتراف خودشان ماه هاست تنها برای موجودیت شان می جنگند. حمایت از این و آن برای تقویت مقاومت بود که شد. اگر ادامه آن مسیر میسر بود و ضرورت داشت، همچنان ادامه پیدا می کرد اما چنان نبود و چنین نشد. نه این اسد، آن اسد بود و نه شرایط سوریه مثل گذشته. معیار حق بودن جمهوری اسلامی این نیست که نعل به نعل گذشته عمل کند. معیار تصمیم درست نه تکرار گذشته است و نه عبور از آن؛ عمل به اقتضای شرایط است.
🔻محکمات جمهوری اسلامی تغییر نمی کند. همان است که بودیم. کنار سوریه هستیم باز هم برای دفاع از مقاومت و حریم حرم و حرمت مردمسالاری.
@mahdian_mohsen

1.8k 0 42 12 51

🔻درباره مظلومیت قانون حجاب

🔻واقعا باید درباره مظلومیت قانون حجاب نوشت؛ آنهم در جامعه ای که اکثریت مردم متدین و معتقد به رعایت احکام عقلی و شرعی اند. در مجموع نظرسنجی های نهادهای معتبر، وقتی از مردم درباره ضرورت حجاب سوال می شود، اکثریت مطلق معتقد به حجاب هستند ولو شخصا آنرا کامل رعایت نکنند. چنانچه اگر مکشفه ها نیز بدانند پشت پرده بی حجابی چه اهریمن و خبائثی نشسته اند بدون تردید در نوع پوشش خود تجدید نظر می کنند.
بااین حال دردناک نیست که باید برای مظلومیت قانون حجاب نوشت؟!
🔻قانونی که حداقل سه سال روی آن کار کارشناسی شده و میان سه قوه چندین بار رفت و برگشت شده است، امروز متهم به موضوعاتی می شود که اساسا نسبتی به آنها ندارد. عجیب نیست؟ یعنی مخالفین حتی حاضر نیستند به متن نزدیک شوند. چرا؟ چون نفع نهائی شان در توزیع جهل نسبت به قانون است و نه روشنگری. حقیقتا ظلم است.
🔻مخالفان قانون حجاب، به این سوال ساده چه جوابی دارند که اگر قانون نه، پس چه؟ آیا حجاب اهمیت ندارد؟ آیا ضرورت دین نیست؟ آیا فرهنگ جامعه ایرانی نیست؟ آیا منطق عقلی روشن و بیّن ندارد؟ آیا مطالبه اکثریت نیست؟ آیا بی حجابی پروژه آشکار دشمن نیست؟ اگر پاسخ مثبت است آیا وجود قانون ضرورت ندارد؟ اگر نه پس چه؟ یعنی از هرج و مرج دفاع می کنید؟ یعنی پاسخ به این سوال ساده انقدر سخت است؟
🔻کافیست در ادبیات مخالفان قانون حجاب دقیق شوید. هیچ اشاره ای به جزئیات قانون حجاب نمی شود. فقط می گویند نه. خب چرا؟ چه چیز در این قانون شما را آزار می دهد؟ اینکه گشت ارشاد جمع شده است؟ اینکه برخورد سلبی و خشن وجود ندارد؟ اینکه با سلبریتی های قانون شکن برخورد می شود؟ اینکه تبعیض در برخورد وجود ندارد؟ اینکه عدم فعل مسوولین پی گیری می شود؟ اینکه اقدامات ایجابی چندین برابر اقدامات سلبی است؟ اینکه با دانه درشت های متخلف مضاعف برخورد می شود؟ دقیقا کدام بخش این قانون خلاف عقل و منطق است؟ چرا روشن نمی کنند؟
🔻همان جمله اول متن؛ حقیقتا باید در مظلومیت حجاب و قانونش گریست. طرف مخالف است اما خودش هم نمی داند چرا و چگونه مخالف است.
🔻حجابی که مطالبه اکثریت جامعه است امروز در مارپیچ سکوت شبکه های اجتماعی گرفتار انفعال رسانه ها و خواص و حتی مسوولین و مراکز علمی و دینی شده است.
🔻این قانون وحی منزل نیست. حتما هم مثل هر قانونی بشری دیگر ایراد و اشکال دارد. اما این قانون خروجی ساعت ها و ماه ها کار کارشناسی است. دارای نقاط ممتاز قابل اعتنا است. رافع مشکلات جدی نهادی و قانونی در توجه به فرهنگ عفاف و حجاب است. پس چرا نباید از آن دفاع کرد؟ آیا غیر از اینست که شکستن مارپیچ سکوت هزینه دارد؟
🔸در نهایت اینکه قانون حجاب بزنگاه وفاق است؛ به چند دلیل.
1⃣اول اینکه برخلاف بسیاری از امور برآمده از نقاط مشترک اعتقادی و گرایشی است. هم شرع و هم فرهنگ جامعه ایرانی و هم قانون اساسی و هم عقلانیت.
2⃣دوم اینکه این قانون خروجی نظام کارشناسی کشور است. هم اجماع نهادهای کارشناسی را دارد و هم سران قوا. این قانون برای نزدیکی نظرات کارشناسی بارها میان قوا رفت و برگشت داشته است.
3⃣سوم اینکه قانون حجاب پاسخ به یک مطالبه عمیق مردمی است. به سروصداهای آزاردهنده سیاسی توجه نکنیم. مردم ما از بن دندان و عمق وجود مومن و معتقد به فرهنگ دینی و ایرانی اند.
4⃣چهارم اینکه این قانون نقطه مقابل دشمنی های مشترک است. دشمنی مشترک خودش وفاق ساز است. امروز بیش از هرکس ضدانقلاب از اجرای این قانون عصبانی است. دشمنی که سالهاست به دنبال بی حجابی اجباری است و حجاب را ابزار مبارزه سیاسی قرار داده است. این قانون دشمن را هم خلع سلاح می کند.
5⃣پنجم و در نهایت اینکه این قانون پاسخ به یک مطالبه عمومی در نقد روش های گذشته است.
🔻مخالفان اجرای این قانون حاضر نیستند به متن قانون نزدیک شوند و آنرا بخوانند. چرا؟ چون بهم زننده بازار مکاره اتهام زنی و موج سواری های سیاسی است. یک تلقی هیجانی وجود دارد که قانونمندی حجاب یعنی گشت ارشاد و عده ای نفع شان در این است که این تلقی منفی همچنان در افکار عمومی باقی بماند. لذا با اصل روشنگری درباره قانون مخالفند و حتی دروغ های آشکار درباره قانون می بافند.
🔻مارپیچ سکوت را بشکنیم و اجازه ندهیم اقلیتی بی منطق با نفی قانونمداری بر اکثریت برآشوبند و مروج دیکتاتوری و بی حجابی اجباری شوند.
همشهری
@mahdian_mohsen

3.8k 1 74 147 46

🔻سخنی با حاج آقای قاسمیان

حجت الاسلام قاسمیان اخیرا در یک برنامه تلویزیونی با انتقاد مجدد از انتقام گفته اند که درنگ باعث شک شده و در نهایت منجر به تغییر اولویت ها می شود و آنوقت یا انتقام نمی گیریم یا حداقلی عمل می کنیم که فرقی با انتقام نگرفتن ندارد.
این در حالی است که رهبرانقلاب در دیدار سیزده آبان فرمودند: مطمئن باشید هیچ حرکت دشمن از جانب کسانی که به عنوان نماینده ملت ایران در تلاش برای مقابله هستند، بی‌پاسخ گذاشته نمی‌شود و قطعا پاسخ دندان شکنی دریافت خواهند کرد.
البته پیشتر نیز تعبیر صریح تری داشتند؛ آنجا که در خطبه های نماز جمعه فرمودند: نه تعلل می کنیم و نه شتاب زده عمل می کنیم. و این درحالی است که جناب اقای قاسمیان پیشتر گفته بودند این تاخیر ها در انتقام، یعنی افتادن در تله دشمن.
البته ماجرا به این موارد ختم نمی شود. آقای قاسمیان در ماجرای عین الاسد گفتند این عملیات فیک است و چون بنای انتقام نداشتیم اساسا در تله دشمن افتادیم. کدام عملیات؟ همان که رهبری انقلاب درباره آن فرمودند ضربه موثر نظامی و بلکه بالاتر حیثیتی بود. همان که سبب شد روز عملیات را یوم الله بنامند.
در نهایت اینکه در همین برنامه رسانه ملی در مقام یک کارشناس نظامی توصیه می کنند که باید مثل ماجرای سوریه ورود مستقیم به میدان کنیم به این بهانه که حزب الله در جنگ زمینی به خوبی نمی تواند پیش رود. یعنی دقیقا در همان جایی که حزب الله توفیق چشمگیر داشته است و رژیم صهیونیستی را مجبور به پذیرفتن آتش بس می کند، آقای قاسمیان منکر می شوند.
🔻از آنجائیکه ممکن است ایندست تعابیر موجب به خطا انداختن ذهن مخاطب شود ذکر چند نکته خیرخواهانه ضروری است.
🔻اولا اختلاف نظر کارشناسی با رهبرانقلاب اشکالی ندارد. اینرا خود رهبری نیز پیشتر تذکر می دهند. اما اینکه بعد از توضیح و تصریح روشن رهبرانقلاب درباره زمان اجرای انتقام، باز هم همان حرف را تکرار کنیم، آنهم در حوزه ای که تخصص ما نیست، جای گلایه دارد.
و اما درباره انتقام و وعده صادق و اساسا نسبت ایران با جبهه مقاومت نیز ذکر چند نکته ضروری است.
1️⃣یکم. خطای نظامی:
همانطور که رهبری انقلاب و دیگر مسوولین نظامی بارها گفتند زمان انتقام جزئی از عملیات است. اصل بر اعتماد کامل به مسوولین است. بی اعتمادی به مسوولین کشور و خودتحقیری همان پروژه ای است که دشمن با تعرض نظامی به دنبال آن است. انتقام نیازمند محاسبات نظامی است. اینکه تعویق در زمان عملیات را به حساب انفعال فرماندهان نظامی بگذاریم حتما ظلم است.
2️⃣دوم. خطای راهبردی
جناب آقای قاسمیان تحلیل ناتمامی از جنگ و مقاومت دارند. مساله اصلی در این جنگ نامتقارن صرفا در میدان نظامی تعیین تکلیف نمی شود. کما اینکه میدان نیز بخشی از این جنگ است. امروز با طوفان الاقصی سه افسانه اصلی رژیم صهیونیستی که با آن نزدیک یک قرن ظلم و جنایت کردند فروریخته است. افسانه مظلومیت و افسانه اقتدار و افسانه سرزمین موعود. بهم زدن این روایت چند ده ساله نیازمند مجموعه ای از اقدامات نظامی و سیاسی و رسانه ای و دیپلماتیک و غیره است. این همان اصلی است که امثال آقای قاسمیان آنرا ناقص می بینند و در ظاهر جنایت ها متوقف می شوند.
درباره عین الاسد نیز همین اصل حاکی بود. به همین دلیل است که رهبری انقلاب می فرمایند عین الاسد ضربه حیثیتی بود و باعث شد که دشمن محاسبتش را در باره جمهوری اسلامی تغییر دهد. همانکه آقای قاسمیان می گویند به دلیل فیک بودن دشمن ما را جدی نگرفت تا جبران کند.
3️⃣سوم. خطای تشخیص.
جناب آقای قاسمیان در تحلیل میدان نیز دچار دقت لازم نیستند. نمونه اش همین تحلیل ناقص از میزان توانایی حزب الله در جنگ زمینی است. حتی درباره حضور ایران در جنگ نیز دچار اشتباه هستند. اجمالا اگر ایران در میدان حضور و نقش ندارد پس ماجرای شهدای ایران در سطح فرماندهی نظامی و حضور مستقیم شان در جبهه مقاومت به چه دلیل است؟
4️⃣چهارم. خطای حکمرانی.
و خطای چهارم در تحلیل جامع از جنگ است. تصمیم گیری در سطح جنگ نیازمند تحلیل همه جانبه در تمامی سطوح است. شجاعت و جسارت، جای تدبیر و عقلانیت و محاسبه شرایط کشور و منطقه را نمی گیرد. چه بسا اقدام شتابزده، تلاش مقاومت در میدان را هم تحت تاثیر قرار دهد.
اشکال اساسی آقای قاسمیان و ایندست تحلیل ها ناشی از این است که اساسا جنگ و جهاد را صرفا در قتال دیده اند و تحلیل جامع از جنگ با همه ابعاد آن ندارند. مساله اصلی در این جنگ راهبردی و همه جانبه، شکستن اراده دشمن است. بااین توضیح یکبار دیگر طوفان الاقصی را تا امروز و نقش جمهوری اسلامی را قبل و بعد از آن مرور و تحلیل کنیم و ببینیم مقامت کجا قرار دارد و رژیم زبون صهیونیستی کجاست.
@mahdian_mohsen

1.7k 0 19 17 34

Video is unavailable for watching
Show in Telegram
سه برداشت از روایت/ جنگ روایت ها مربوط به کدام برداشت از روایت است؟
#سوادرسانه
#جهادتبیین
#جنگ_روایت
@mahdian_mohsen


🔻ادرس غلط فیلترینگ

رئیس جمهور محترم به دنبال رفع فیلترینگ است. اما قاضی القضات و رئیس عدلیه می گوید هنوز وقتش نیست. واقعیت اینست که فارغ از درستی یا غلطی فیلترینگ، مساله اصلی اینست که فیلترینگ مساله اصلی نیست. ادرس غلط است.
گوئی عادت داریم مساله را از کمر بحث و از نیمه راه روایت کنیم.
مساله اصلی رها بودن فضای مجازی است. مساله اصلی فقدان قانونگذاری و رگولاتوری در این حوزه است. مساله اصلی اینست که اساسا طرحی و برنامه ای برای قانونمندکردن فضای مجازی وجود ندارد. مساله اصلی اینست که اساسا کارهای روی زمین مانده از جمله اینترنت ملی و غیره رها شده است. فیلترینگ مساله ثانوی است.
به اندازه غربی ها و آمریکایی ها که صاحب پلتفرم های فیلتر شده در ایران هستند، برای این عرصه نگران باشیم. امروزه همه جای دنیا برای فضای مجازی در کشورشان برنامه ریزی می کنند. دغدغه دارند و قانون گذاری می کنند. دولت آمریکا رسما یک پلت فرم را دادگاهی می کند و حضورش را محدود می سازد. در سطح اتحادیه اروپا برای پلتفرم ها برنامه ریزی می کنند. بسیاری از کشورها از جمله چین و آلمان و روسیه برخی پلتفرم ها را محدود و برخی را ممنوع می کنند.
پرداختن به مساله فیلترینگ تقلیل دادن ماجراست. اول ببینیم درباره چه چیز حرف میزنیم آنوقت مشخص می شود که آیا فیلترینگ کمک می کند یا خیر. نیازمند یک نقشه کلان هستیم. فیلترینگ جزئی از این نقشه است. آنهم باید دقیق شود که کجا باید استفاده شود و کجا خیر. در چه شرایطی باید بکار گرفته شود و چه مقدمه ای آنرا موثر می کند و چطور میشود عوارض آنرا کم کرد.
آنچه مساله اصلی است اینست که ما فضای مجازی را در سطح حکمرانی دقیق نمی شناسیم. برداشت رایج اینست که با مجموعه از رسانه ها مواجهیم. پلتفرم صرفا یک رسانه نیست؛ صرفا ابزار سرگرمی نیست؛ صرفا محل تعامل مخاطبین نیز نیست. پلتفرم یک جامعه است. یک شبکه حقیقی و انسانی که شناخت می سازد. قدرت ساخت امر ذهنی دارد و نگرش و گرایش و باور ایجاد می کند و اراده و رفتار می سازد.
پلتفرم عبور از فضای مجازی به یک زندگی واقعی است. بخشی از خاک کشور است. مگر ممکن است بخشی از خاک کشور تحت کنترل و سیطره قانون نباشد؟ مگر ممکن است خاک کشور در اختیار حاکمیت نباشد؟ مگر میشود جزئی از کشور را قوانین کشور های دیگر اداره کند؟ مضحک نیست؟ حاکمیت در ایران با یله گی فضای مجازی چند پاره شده است. بااین حال ما اصل موضوع را رها کردیم و چسبیدیم به فیلترینگ.
@mahdian_mohsen

20 last posts shown.