🔵 کشوری که پای منقل تریاک اداره میشود!
✍️ به قلم محمد نوریزاد
بخش یک
اگر بگویم رئیس جمهورها، نخستوزیرها، و رهبران و پادشاهان همهی کشورهای جهان، بازیگران نقش "مستأجر" هستند و یک چندتایی (کشورهایی که در سازمان ملل حق وتو دارند) صاحبخانههای اصلیاند، بر من خرده نمیگیرید که...؟
جای دوری نمیبرمتان. از همین کشور خودمان شروع میکنیم و به کشورهای دور و بر سر میچرخانیم و نگاهی نیز به کشورهای اروپایی میاندازیم.
آمریکا، میخ مالکیتش را بر تمامی اقیانوس اطلس و آرام و کشورهای پیرامون کوفته و انگلیس بر کشورهای پیرامون اقیانوس هند و خلیج فارس و .... انگشت نهاده است.
چين و روسیه و فرانسه نیز تکه جاهایی از کره زمین را مالک شدهاند. این ابرکشورها، اگرچه به مرزهای مالکیت همدیگر ناخنک میزنند و دریای کارائیب یا کشوری چون عربستان سعودی را چون لاشهای گوارا به سوی خویش میکشند، اما چهارچوبهای کلی مالکیت همدیگر را به رسمیت میشناسند. کشور عربستان به خاندان سعودی اجاره داده میشود و این خاندان، سال به سال، مالالاجاره را سر وقت میپردازد.
مالکان هر وقت هم لازم دیدند، به مستأجر خود (هر که باشد) میگویند: خانه را خالی کن!
چرا؟
چرا ندارد، یا میروی، یا چون صدام و قذافی از سوراخ بیرونت میکشیم. بیشتر مستاجرها، با یک تلفن و با این امید که بسا ۳۰ سال دیگر برمیگردی (یا خودت یا پسرت یا ... ) چمدان میبندند و آرام و سر به زیر "میروند".
آخرینش؛ همین بشاراسد سوریست که با یک تلفن، و پس از آنکه نقش خود را به شایستگی اجرا کرد، بار بست و رفت.
رضا شاه، این ابرمرد ایرانی (که به گمان من پس از کوروش و داریوش هخامنشی تنها بزرگمرد ناب ایرانی است که از ایران ویران و از هم دریده، ایرانی آبرومند و پای در راه برآورد) نیز به فرمان صاحبخانه، کوچید و رفت.
پسرش نیز
صاحبخانهی این بخش از کره زمین، بریتانیای کبیر (انگلستان) است.
محمدرضا پهلوی که مستأجر بودن خود را باور داشت، پای آمریکا را به میان کشاند تا مگر انگلستان، اندکی پس بکشد. وزارت خارجهی جمهوری اسلامی. چند سال پیش، کتابی منتشر کرد که حاوی اسناد طبقهبندی خارج شدهی آمریکا و انگلیس است. توجه داشته باشید که این کتاب را خود جمهوریاسلامی منتشر کرده. در این کتاب، به نامهای( لایحهای) اشاره میشود که انگلستان در دو نوبت (یکی سال ۱۳۲۳ شمسی، و دیگری ۱۳۲۷ شمسی) از آمریکا میخواهد: مال الاجاره ی ایران را بپردازد!!
چرا که آمریکا به دعوت شاه جوان، پایش را از گلیمش درازتر کرده بود. شما این مال الاجارهها را به همه کشورهای مستأجرنشین گسترش بدهید.
از امیرنشینهای حاشیهی خلیج فارس گرفته تا سنگاپور، مالزی، ژاپن، فیلیپین تا هلند، سوئیس، سوئد، دانمارک، بلژیک.
یک سال که بلژیک با کسری بودجه مواجه شد، به انگلستان رسماً اعلام کرد که: نمیدهیم!
انگلستان (صاحبخانه) چه کرد؟ داعش را که آن روزها در اوج بود، بر سر فرودگاه محوری بلژیک آوار کرد. جوری که بلژیک ناگزیر از اعلام حکومت نظامی و پرداخت حقالاجاره شد. در دورهی احمدینژاد، ناگهان این خبر درز کرد که هشتصد میلیارد دلار پول ایران گم شده! از احمدینژاد که پرسیدند، گفت: بروید از کسانی بپرسید که برداشتهاند! آن ۸۰۰ میلیارد دلار، اکنون به هزار میلیارد دلار رسیده. همهی این پولها را شخص مجتبی خامنهای (بیت رهبری) و سردار قالیباف، به گمان باطل خود برای همهی روزهای مبادا در بانکهای پراکندهی اروپا و آمریکا و بهويژه در دو بانک بزرگ HSBC و استاندارد چارتر چارتررد انگلستان اندوختند. اين پخمهها نمیدانستند واریز پولها به این بانکها اگر بهراحتی صورت میپذیرد، برداشت آنها ناممکن است.
پخمههای حاکم بر ایران که شعار "نه شرقی نه غربی" میدادند، به مستأجر بودن خود و به اینکه بازیگر نقشی هستند، باور نداشتند و بقای خود را همیشگی میپنداشتند. برداشتن محمدرضا پهلوی و آوردن خمینی، دقیقاً جابجایی یک مستأجر با مستأجر دیگر با نقشی دیگر بود. شاید بپرسید بشاراسد چرا با برآمدن داعش چمدان نبست و نرفت!؟
نه، او هنوز دستور به رفتن نداشت. باید میماند و ته ماندهی نقش خود را با پول مردم ایران و با سرداران پخمهای چون سلیمانی ایفا میکرد و سوریه را (همسایه دیوار به دیوار اسرائیل را) به ویرانهای و به کانونی از ناآرامیهای خونین بدل میکرد.
داستان مستاجران البته به زیرکی خودشان نیز بند است. یکی چون رضاشاه یا بن سلمان (عربستان سعودی) یا اردوغان (ترکیه) در مدت اجارهنشینی به سود خانه (کشور) خود داد و ستد میکنند.
ادامه👇
https://t.me/mahdavifar2021/88308
✍️ به قلم محمد نوریزاد
بخش یک
اگر بگویم رئیس جمهورها، نخستوزیرها، و رهبران و پادشاهان همهی کشورهای جهان، بازیگران نقش "مستأجر" هستند و یک چندتایی (کشورهایی که در سازمان ملل حق وتو دارند) صاحبخانههای اصلیاند، بر من خرده نمیگیرید که...؟
جای دوری نمیبرمتان. از همین کشور خودمان شروع میکنیم و به کشورهای دور و بر سر میچرخانیم و نگاهی نیز به کشورهای اروپایی میاندازیم.
آمریکا، میخ مالکیتش را بر تمامی اقیانوس اطلس و آرام و کشورهای پیرامون کوفته و انگلیس بر کشورهای پیرامون اقیانوس هند و خلیج فارس و .... انگشت نهاده است.
چين و روسیه و فرانسه نیز تکه جاهایی از کره زمین را مالک شدهاند. این ابرکشورها، اگرچه به مرزهای مالکیت همدیگر ناخنک میزنند و دریای کارائیب یا کشوری چون عربستان سعودی را چون لاشهای گوارا به سوی خویش میکشند، اما چهارچوبهای کلی مالکیت همدیگر را به رسمیت میشناسند. کشور عربستان به خاندان سعودی اجاره داده میشود و این خاندان، سال به سال، مالالاجاره را سر وقت میپردازد.
مالکان هر وقت هم لازم دیدند، به مستأجر خود (هر که باشد) میگویند: خانه را خالی کن!
چرا؟
چرا ندارد، یا میروی، یا چون صدام و قذافی از سوراخ بیرونت میکشیم. بیشتر مستاجرها، با یک تلفن و با این امید که بسا ۳۰ سال دیگر برمیگردی (یا خودت یا پسرت یا ... ) چمدان میبندند و آرام و سر به زیر "میروند".
آخرینش؛ همین بشاراسد سوریست که با یک تلفن، و پس از آنکه نقش خود را به شایستگی اجرا کرد، بار بست و رفت.
رضا شاه، این ابرمرد ایرانی (که به گمان من پس از کوروش و داریوش هخامنشی تنها بزرگمرد ناب ایرانی است که از ایران ویران و از هم دریده، ایرانی آبرومند و پای در راه برآورد) نیز به فرمان صاحبخانه، کوچید و رفت.
پسرش نیز
صاحبخانهی این بخش از کره زمین، بریتانیای کبیر (انگلستان) است.
محمدرضا پهلوی که مستأجر بودن خود را باور داشت، پای آمریکا را به میان کشاند تا مگر انگلستان، اندکی پس بکشد. وزارت خارجهی جمهوری اسلامی. چند سال پیش، کتابی منتشر کرد که حاوی اسناد طبقهبندی خارج شدهی آمریکا و انگلیس است. توجه داشته باشید که این کتاب را خود جمهوریاسلامی منتشر کرده. در این کتاب، به نامهای( لایحهای) اشاره میشود که انگلستان در دو نوبت (یکی سال ۱۳۲۳ شمسی، و دیگری ۱۳۲۷ شمسی) از آمریکا میخواهد: مال الاجاره ی ایران را بپردازد!!
چرا که آمریکا به دعوت شاه جوان، پایش را از گلیمش درازتر کرده بود. شما این مال الاجارهها را به همه کشورهای مستأجرنشین گسترش بدهید.
از امیرنشینهای حاشیهی خلیج فارس گرفته تا سنگاپور، مالزی، ژاپن، فیلیپین تا هلند، سوئیس، سوئد، دانمارک، بلژیک.
یک سال که بلژیک با کسری بودجه مواجه شد، به انگلستان رسماً اعلام کرد که: نمیدهیم!
انگلستان (صاحبخانه) چه کرد؟ داعش را که آن روزها در اوج بود، بر سر فرودگاه محوری بلژیک آوار کرد. جوری که بلژیک ناگزیر از اعلام حکومت نظامی و پرداخت حقالاجاره شد. در دورهی احمدینژاد، ناگهان این خبر درز کرد که هشتصد میلیارد دلار پول ایران گم شده! از احمدینژاد که پرسیدند، گفت: بروید از کسانی بپرسید که برداشتهاند! آن ۸۰۰ میلیارد دلار، اکنون به هزار میلیارد دلار رسیده. همهی این پولها را شخص مجتبی خامنهای (بیت رهبری) و سردار قالیباف، به گمان باطل خود برای همهی روزهای مبادا در بانکهای پراکندهی اروپا و آمریکا و بهويژه در دو بانک بزرگ HSBC و استاندارد چارتر چارتررد انگلستان اندوختند. اين پخمهها نمیدانستند واریز پولها به این بانکها اگر بهراحتی صورت میپذیرد، برداشت آنها ناممکن است.
پخمههای حاکم بر ایران که شعار "نه شرقی نه غربی" میدادند، به مستأجر بودن خود و به اینکه بازیگر نقشی هستند، باور نداشتند و بقای خود را همیشگی میپنداشتند. برداشتن محمدرضا پهلوی و آوردن خمینی، دقیقاً جابجایی یک مستأجر با مستأجر دیگر با نقشی دیگر بود. شاید بپرسید بشاراسد چرا با برآمدن داعش چمدان نبست و نرفت!؟
نه، او هنوز دستور به رفتن نداشت. باید میماند و ته ماندهی نقش خود را با پول مردم ایران و با سرداران پخمهای چون سلیمانی ایفا میکرد و سوریه را (همسایه دیوار به دیوار اسرائیل را) به ویرانهای و به کانونی از ناآرامیهای خونین بدل میکرد.
داستان مستاجران البته به زیرکی خودشان نیز بند است. یکی چون رضاشاه یا بن سلمان (عربستان سعودی) یا اردوغان (ترکیه) در مدت اجارهنشینی به سود خانه (کشور) خود داد و ستد میکنند.
ادامه👇
https://t.me/mahdavifar2021/88308