سلام سلام...
شاید منو بشناسید و شایدم نشناسید به هر حال اومدم براتون از یه خبرایی بگم...
من ملقب به ماهان هستم و در حال حاضر یه رمان به اسم پرواز می نویسم، اما در این بین داستان زندگی یه نفر تمام حواس منو پرت کرد.
اولا ازم خیلی متنفر بود و رفیق نبودیم اما الان شده بخشی از قلبم...
کسی که هر روز با دیدن قوی بودنش امیدم به زندگی بیشتر میشه...
از نظر من اون یه قهرمانه که با همه چی ساخت و کنار اومد و هدف های خوبی داره...
عسلکم، دختر خوب، مهربون... تولدت مبارک و ممبرای عزیز امیدوارم از رمان [هردینا] لذت ببرید این زندگی واقعی است و کمی از تخلیلات هم استفاده شده :)
تقدیم می کنم به دختر خوب:)
و تشکر میکنم از آروم مهربون:)
#Mahan
-hrdina-
شاید منو بشناسید و شایدم نشناسید به هر حال اومدم براتون از یه خبرایی بگم...
من ملقب به ماهان هستم و در حال حاضر یه رمان به اسم پرواز می نویسم، اما در این بین داستان زندگی یه نفر تمام حواس منو پرت کرد.
اولا ازم خیلی متنفر بود و رفیق نبودیم اما الان شده بخشی از قلبم...
کسی که هر روز با دیدن قوی بودنش امیدم به زندگی بیشتر میشه...
از نظر من اون یه قهرمانه که با همه چی ساخت و کنار اومد و هدف های خوبی داره...
عسلکم، دختر خوب، مهربون... تولدت مبارک و ممبرای عزیز امیدوارم از رمان [هردینا] لذت ببرید این زندگی واقعی است و کمی از تخلیلات هم استفاده شده :)
تقدیم می کنم به دختر خوب:)
و تشکر میکنم از آروم مهربون:)
#Mahan
-hrdina-