بهترین راه برای اینکه حجم شکست رژیم منحوس و کودک کش را بیشتر درک کنیم، این است که خودمان را جای آن ها بگذاریم:
یک گروه چریکی را که به طور ۳۶۰ درجه از هوا و زمین و دریا محاصره کرده باشیم، آن ها را در مساحتی اندازهی نصف تهران گیر انداخته باشیم و به مقدار چند بمب اتم موشک و مواد منفجره روی سر آن ریخته باشیم، پشتمان را به ابرقدرت های جهان با حمایت های چند ده میلیارد دلاری و پیشرفته ترین سلاح های جهان گرم کرده باشیم، ۲۴ ساعته پهپاد شناسایی و جنگنده بدون حضور هیچ پدافندی در دست دشمن برای رصد و هدفگیری اهداف مشکوک به پرواز درآورده باشیم، ده ها گردان اف ۳۵ و غیره را به سراغ کسانی که سلاحشان آر پی جی و کلاشنکوف است بفرستیم، سازمان های جهانی و شورای امنیت را به سخره بگیریم و به راحتی و بدون ترس از هیچگونه اعتراضی ۲۰ هزار کودک را سلاخی کنیم، زیرساخت های غیر نظامی را با خاک یکسان کنیم، بنگاه های رسانه ای جهان را به صف کنیم تا جنایت های بی انتهای خود را ماله کشی و افکار عمومی مردم را به سخره بگیریم تا به راحتی به جرم جنایت خود بپردازیم و .....
آخرش به نقطهی صفر بازگردیم که انگار هیچ کاری نکرده ایم و یک حقیقت تلخ را مثل سم کشنده بپذیریم که دشمن ما با اینهمه ضعف و ناتوانی نابود نشدنی است و باید وجود آن را بپذیریم. هرچقدر او را سرکوب کنیم مانند مس گداخته در آتش محکم تر می شود. هرچقدر به او فشار بیاوریم بازهم ما را به نقطهی صفر بازمی گرداند و یک نه بزرگی می گوید که مثل یک تیر حقیقت ظلمانی ما را هدف می گیرد.
یک گروه چریکی را که به طور ۳۶۰ درجه از هوا و زمین و دریا محاصره کرده باشیم، آن ها را در مساحتی اندازهی نصف تهران گیر انداخته باشیم و به مقدار چند بمب اتم موشک و مواد منفجره روی سر آن ریخته باشیم، پشتمان را به ابرقدرت های جهان با حمایت های چند ده میلیارد دلاری و پیشرفته ترین سلاح های جهان گرم کرده باشیم، ۲۴ ساعته پهپاد شناسایی و جنگنده بدون حضور هیچ پدافندی در دست دشمن برای رصد و هدفگیری اهداف مشکوک به پرواز درآورده باشیم، ده ها گردان اف ۳۵ و غیره را به سراغ کسانی که سلاحشان آر پی جی و کلاشنکوف است بفرستیم، سازمان های جهانی و شورای امنیت را به سخره بگیریم و به راحتی و بدون ترس از هیچگونه اعتراضی ۲۰ هزار کودک را سلاخی کنیم، زیرساخت های غیر نظامی را با خاک یکسان کنیم، بنگاه های رسانه ای جهان را به صف کنیم تا جنایت های بی انتهای خود را ماله کشی و افکار عمومی مردم را به سخره بگیریم تا به راحتی به جرم جنایت خود بپردازیم و .....
آخرش به نقطهی صفر بازگردیم که انگار هیچ کاری نکرده ایم و یک حقیقت تلخ را مثل سم کشنده بپذیریم که دشمن ما با اینهمه ضعف و ناتوانی نابود نشدنی است و باید وجود آن را بپذیریم. هرچقدر او را سرکوب کنیم مانند مس گداخته در آتش محکم تر می شود. هرچقدر به او فشار بیاوریم بازهم ما را به نقطهی صفر بازمی گرداند و یک نه بزرگی می گوید که مثل یک تیر حقیقت ظلمانی ما را هدف می گیرد.