یک شب ز ماورای سیاهیها
چون اختری بسوی تو میآیم
بر بال بادهای جهانپیما
شادان به جستجوی تو میآیم
سر تا بپا حرارت و سرمستی
چون روزهای دلکش تابستان
پر میکنم برای تو دامان را
از لالههای وحشی کوهستان
یک شب ز حلقهای که بدر کوبند
در کنج سینه قلب تو میلرزد
چون در گشوده شد، تن من بیتاب
در بازوان گرم تو میلغزد
دیگر در آن دقایق مستیبخش
در چشم من گریز نخواهی دید
چون کودکان نگاه خموشم را
با شرم در ستیز نخواهی دید
یک شب چو نام من بزبان آری
میخوانمت به عالم رویایی
بر موجهای یاد تو میرقصم
چون دختران وحشی دریایی
یک شب لبان تشنه من با شوق
در آتش لبان تو میسوزد
چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو میدوزد
از زهره، آن الهه افسونگر
رسم و طریق عشق میآموزم
یک شب چو نوری✨ از دل تاریکی
در کلبهات شراره می افروزمآه، ای دو چشم خیره به ره مانده
آری ، منم که سوی تو میآیم
بر بال بادهای جهانپیما
شادان به جستجوی تو میآیم
#فروغ_فرخزاد
@ksasharif