دوره جدیدی از زندگیم
تمام بدبختی های این مدت رو تو ذهنم مرور کردم
و تلاش کردم برای گریه کردن.
خیلی زود هم موفق شدم دستمو گذاشتم رو صورتم و گریه کردم
قدم هاشو تند کرد کرد اومد رو به روم وایساد .
گفت :گریه نکنید تو روخدا گریه نکنید
ببینید یه لحظه به من نگاه کنید
من به شما علاقمند شدم چیکار کنم؟؟؟
دستامو از صورتم برداشتم اشکامو پاک کردم گفتم :
شما اگه به من علاقمند بودین در مرحله اول به من پیشنهاد صیغه محرمیت نمیدادین!!
به سمت خیابون رفتم و برای تاکسی ها دست بلند کردم
که اومد جلو و گفت:
بیاین خودم میبرمتون
نمیخواد این وقت شب با تاکسی برین.
اصلا توجه نکردم و همچنان به جاده چشم دوخته بودم.😒
بابا به جان بچم من از شما رسما خاستگاری کردم
من اگه گفتم صیغه محرمیت بخاطر این بود که گفتم شاید بگین شما زن دارین و قبول
نمیکنید.
بخاطر همین گفتم اول یه صیغه محرمیت بخونیم.
اصلا ببخشید .
ببخشیییدبخدا منظوری نداشتم😞
ادامه داره...
@kodaknojavan🌿🌷
تمام بدبختی های این مدت رو تو ذهنم مرور کردم
و تلاش کردم برای گریه کردن.
خیلی زود هم موفق شدم دستمو گذاشتم رو صورتم و گریه کردم
قدم هاشو تند کرد کرد اومد رو به روم وایساد .
گفت :گریه نکنید تو روخدا گریه نکنید
ببینید یه لحظه به من نگاه کنید
من به شما علاقمند شدم چیکار کنم؟؟؟
دستامو از صورتم برداشتم اشکامو پاک کردم گفتم :
شما اگه به من علاقمند بودین در مرحله اول به من پیشنهاد صیغه محرمیت نمیدادین!!
به سمت خیابون رفتم و برای تاکسی ها دست بلند کردم
که اومد جلو و گفت:
بیاین خودم میبرمتون
نمیخواد این وقت شب با تاکسی برین.
اصلا توجه نکردم و همچنان به جاده چشم دوخته بودم.😒
بابا به جان بچم من از شما رسما خاستگاری کردم
من اگه گفتم صیغه محرمیت بخاطر این بود که گفتم شاید بگین شما زن دارین و قبول
نمیکنید.
بخاطر همین گفتم اول یه صیغه محرمیت بخونیم.
اصلا ببخشید .
ببخشیییدبخدا منظوری نداشتم😞
ادامه داره...
@kodaknojavan🌿🌷