خرمگس


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Blogs


 "من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم"
«دفاعیات سقراط»
یادداشتهای فرهاد قنبری
برخی مطالب در اینستاگرام [به آدرس زیر] هم اشتراک گذاری می شود👇
https://www.instagram.com/farhad_ghanbariii

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Blogs
Statistics
Posts filter


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
تقلیل آذربایجانی که خانه مشروطه است، مقبره‌الشعرای ایران است، خانه علی میسیو و ثقه‌الاسلام و ستارخان است، «خاک می‌خورد اما خاک نمی‌دهد» است، زادگاه مفاخر بزرگ فرهنگ و ادب فارسی است، به «تورک زوزه‌کش» کاری است که رسانه‌های دولت متوحش حاکم بر سرزمین آناتولی در حال انجام آن است.
@kharmagaas




نمایش تحریف شده و ارائه تصویری جعلی و ضدملی از ستارخان که صدای بسیاری از وطن‌دوستان آذربایجانی را درآورده بود، حالا به جشنواره تئاتر فجر رسیده و قرار است سه روز متوالی در بزرگترین تالار نمایشی کشور (تالار وحدت) اجرا داشته باشد.

واقعا باید به دولت و وزارت فرهنگ آن خسته نباشید جانانه‌ای گفت که در میدان دادن به روایت‌های جعلی و ضدملی و تحریف تاریخ معاصر ایران از هیچ تلاشی فروگذاری نمی‌کند.
@kharmagaas


Forward from: Ehsan Movahedian Channel
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
⚡️یک مشت دلقک و احمق و بی سواد، کمبوجیه شاه بزرگ هخامنشی را مسخره می کنند. فاتحی که برای اولین بار در تاریخ، قلمروی ایران را تا مصر و لیبی توسعه داد.

در شرایطی که ترکیه، باکو، اسرائیل و انگلیس به دنبال جعل هویت و تاریخ کشورمان و سرقت مفاخر ایران هستند، ما نه تنها برای مقابله با این دست اندازی ها و تهاجمات روزافزون کاری نمی کنیم، بلکه به یک مشت تازه به دوران رسیده و فربه شده از پول مفت، میدان می دهیم که مفاخر این کشور را مسخره کنند و آنها را در چشم نسل جدید حقیر جلوه دهند.

این در حالی است که در آثار نمایشی دیگر کشورها از شاهان هخامنشی و از جمله کمبوجیه با احترام یاد می شود. ای کاش وزارت ارشاد در و پیکری داشت تا گوش این بی حیاها پیچانده می‌شد!

البته از وزارت ارشادی که در مقابل مشتی اوباش پان ترک صرفا تماشاگر است، نمی توان انتظار داشت به این مسائل اهمیت بدهد. از نظر برخی از آقایان هم پرداختن به تاریخ قبل از اسلام و افتخار کردن به مجد و عظمت ایران قبل از اسلام در حکم محاربه با امام زمان(عج) و حرام اندر حرام است!

https://t.me/+SV6YYFA0zX1kOGZk


مولوی در "مجالس سبعه" می فرماید:
"هر حيوان كه از دور ديدی و ندانستی سگ و گرگ است يا آهو، ببين رو به سمت مرغزار و سبزينه است يا لاشه و استخوان؟!
آدمی را نيز چون نشناسی، ببين به كدام سوی می‌رود؟!"

شهدای گمنام، کشته‌های ناشناس جنگ نیستند بلکه مظلوم‌ترین و فراموش‌شده‌ترین قهرمانان این سرزمین هستند که به خاطر ما ملت عمیقأ نمک‌نشناس ایران جان و هستی خود را فدا کردند.
جوانان مظلومی که جان و هستی خود را فدا کردند تا امروز مشتی لکاته و پتیاره و هرجایی در مقابل چشمان بی‌غیرت ما بر سر مزارشان هلهله و شادی سردهند...

شهدای گمنام کشته‌های ناشناخته نیستند اما بدون شک تک تک کارکنان بی‌بی‌سی فارسی، مشتی بی‌پدر و مادر و بی‌همه چیز هستند که به شهیدان ایران توهین می‌کنند اما به خاطر مشتی دلار بی‌ارزش دولت بریتانیا هفته‌ها سیاه‌پوش پتیاره‌ای به نام ملکه انگلیس و شوهرش بودند.
@kharmagaas


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
بخش رسانه‌ای قسام امروز با چند کلیپ و تصویر مشغول برهم ریختن تمام تبلیغات رسانه‌های اسرائیلی طی ۱۵ ماه جنایت جنگی است.
قسام با پخش تصاویر شبه اساطیری از یحیی سنوار که شنلی بر دوش مشغول مدیریت میدان جنگ است تمام روایت‌های اسرائیلی از زندگی پنهانی ایشان (پادوهای اسرائیل بعد از شهادت قهرمانانه ایشان هم اینگونه القا می‌کردند که از فشار گرسنگی برای پیدا کردن غذا بیرون آمده بود) نقش برآب کرده است.
گردانهای قسام با رژه و حضور پررنگ در خیابانهای غزه مشغول برهم زدن روایت‌هایی اسرائیل از ضربات غیرقابل جبران به حماس است.

کودکان را بنگریم که با چه شور و شوق و افتخاری به دنبال خودروهای نظامی می‌دوند. آنها جوانان سلاح به دست آینده مقاومت فلسطین هستند.
@kharmagaas


در هر صورت ترامپ با این شیوه بیان مسئله، سعی در انداختن توپ در زمین ایران دارد و حکومت و دولت برای تنویر افکار عمومی هم شده باید مذاکراتی مبنی بر راستی‌آزمایی وعده‌ها و خواسته‌های دولت جدید آمریکا داشته باشد.
@kharmagaas


ترامپ:
"تنها چیزی که درباره ایران می‌خواهم و می‌گویم این است که ایران سلاح هسته‌ای نداشته باشد"

👈 ایران در برجام تعهد کامل و سفت و سخت نسبت به نداشتن سلاح هسته‌ای را پذیرفته بود اما ترامپ با شعار اینکه اوبامای احمق، ۱۵۰ میلیارد دلار پول به حکومت ایران رساند تا هزینه نیروهای خود در منطقه کند، از برجام خارج شد.

با اینحال چند احتمال در سخنان او نسبت به ایران وجود دارد:
- سیاست خارجی ترامپ در منطقه تغییر کرده است و خاورمیانه اهمیت سابق رای برای آمریکا ندارد.
- دولت‌های عربی منطقه به عنوان اصلی‌ترین محرک و مشوق مالی ترامپ نسبت به خروج آمریکا از برجام برنامه‌های ضدایرانی خود را تعدیل کرده‌اند.
- ترامپ به دنبال موازنه قدرت در خاورمیانه است و دیگر ایران را تهدید جدی منافع آمریکا در منطقه نمی‌داند.
ـ به دنبال جنگ روانی و ایجاد فشار به حکومت ایران از طریق تحریک افکار عمومی ایرانیان است.
- ترامپ نمی‌خواهد در برنامه اسرائیل برای درگیر کردن آمریکا در جنگ نظامی با ایران نفش داشته باشد.
- دروغگویی قهار است و با این سخنان سعی در زمینه‌چینی برای فشار حداکثری بر ایران دارد.
@kharmagaas


فرهاد قنبری
نامزدهای اسکار

در جشنواره‌های سینمایی مانند برلین و اسکار و کن و امثالهم سه دسته آثار که در سالهای اخیر هیاهوی رسانه‌ای بسیاری حول آنها ایجاد می‌شود را نباید جدی گرفت:

۱- هم‌جنس‌بازی و ووکیسم:
در غرب امروز هم‌جنس‌بازی و ترنس‌بودگی و فمنیسمِ ولنگار نه یک مسئله و انتخاب شخصی بلکه یک کنش سیاسی و اجتماعی رادیکال محسوب می شود و به این واسطه کارگردانان و هنرمندان و روشنفکران بسیاری برای کسب شهرت و ثروت بیشتر هم شده به همجنس‌گرایی یا تظاهر به همجنس‌گرایی و یا ساخت آثاری در این مورد روی می آورند. عموم این آثار از کوهستان بروکبک تا آبی گرمترین رنگ است و مرا به نامت صدا بزن و بیچارگان و ده‌ها اثر دیگر همگی فاقد ارزش هنری و سینمایی بوده و به واسطه پرداختن به ووکیسم مورد توجه واقع شده‌اند. امسال هم آثار بی ارزشی چون «امیلیا پرز» و «ماده» به نمایندگی از این جریانات ضدفرهنگی، بیشترین نامزدی اسکار به نام خود ثبت کرده‌‌اند.

۲- یهودیان مظلوم و قهرمان:
فیلمهای اغراق شده و کاریکاتوری از شجاعت و استقامت یهودیان (اگر این میزان شجاعت داشتند چرا کوچکترین مقاومت چریکی هم در برابر هیتلر نداشتند) در جنگ جهانی دوم، همیشه در جشنواره های سینمایی غرب جایگاه ویژه‌ای دارند و بسیاری از کارگردانان متوسط و ضعیف برای کسب شهرت و ثروت به ساخت آثاری با موضوع هلوکاست روی می‌آوردند. این آثار عموما در جشنواره‌های غربی هم مورد استقبال فراوان قرار می‌گیرند. (بهترین کارگردان جهان هم بخواهد درباره مقاومت واقعی (نه فیک) و قهرمانانه حزب‌الله لبنان و رزمندگان قسام و مردم غزه و یحیی سنوارها فیلم بسازد مطمئن باشید نه تنها تشویق جشنواره‌های غربی را نخواهد داشت بلکه آن کارگردان و عوامل فیلم برای همیشه تاریخ منزوی خواهند شد)

۳- شرق وحشی:
جابجایی معنایی «غرب وحشی» با «شرق وحشی» به سادگی نبوده و سینما یکی از ابزارهای اصلی این جابجایی معنایی است. امروزه کافیست با سواد ابتدایی و بدون هیچ شعور هنری و سینمایی یک دوربین به دست گرفته و علیه مردم و تاریخ و فرهنگ ایران و چین و روسیه فیلم ساخت و چند شعار سیاسی هم وسط آن اضافه کرد تا در تمام جشنواره های سینمایی اروپا در صدر نشانده شد. کافیست چند کلیپ از رقص و فحاشی دختران نوجوان ایرانی با چند شعار و تحصن سیاسی و چند متلک به آخوند و سپاه و گشت ارشاد و سنت و امثالهم را سرهم‌بندی کرد تا از برلین تا کن و اسکار به عنوان هنرمند آوانگارد و کاربلد معرفی شد.
غرب به هر ایرانی و چینی و روس که تصویر بسیار زشت و متوحشی از جامعه خود ارائه دهد اعتبار و بهای فراوانی می دهد. غرب به چنین افرادی برای روز مبادا (حمله و تحریم با این توجیه که بی تمدن و وحشی‌اند) نیازمند است و آنها را آگاهانه در همه امور فرهنگی و بشری (اسکار، برلیانه، نوبل صلح و...) بر صدر می نشاند.

👈 کاراکتر هنری ایده‌آل رسانه و گفتمانهای حاکم بر افکار عمومی امروز اروپا و آمریکا، یک فرد سیاهپوستِ یهودیِ همجنسگرا (اگر زن هم باشد مزیت بیشتری شامل حالش می شود) یا دوجنسه است. در غرب امروز اگر کارگردانی چنین موجودی را تولید کند به احتمال بسیار چندین جایزه مهم سینمایی را به خانه خواهد برد.
@kharmagaas


"اگر زندگی کلاف نخی باشد من آن را باز کرده میبینم. کاملا گسترده و صاف. پیچ و تابش نمی‌دهم و رشته هایش را به دست و پایم نمی‌بندم. برای همین است که عده ای را دوست می دارم و عده ای را دوست نمی دارم. اما به کسی کینه ای ندارم. آماده ام که به دیگران کمک کنم، زیرا دلیلی نمی بینم که از این کار سر باز زنم. هوا و آفتاب و عشق و غذا و علم و مرگ و حیات و کوهها را می پسندم و به آنها دل می بندم. بهر چیز قانعم، اما قناعتی که نتیجه تصور خاص من از زندگی است.."

ملکوت- بهرام صادقی
@kharmagaas


هیچ چیز به مانند تعصب کور و بی‌منطق یک انسان را به موجودی متعفن و حقیر تبدیل نمی‌کند.


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
ظریف: "اگر امروز به جای پزشکیان، جلیلی را به عنوان رئیس‌ جمهوری داشتیم، ممکن بود جنگ بزرگی در منطقه در جریان باشد"

پ.ن: ظریف سخن عجیبی نگفته است و اصولا اینگونه سخن گفتن امر مرسومی در روابط بین‌الملل است. برای مثال دموکراتهای آمریکا دهه‌هاست که از «لولوی جمهوری‌خواه‌ها» برای پیشبرد اهداف و منافع خود استفاده می‌کنند. (فقط به همین یک فقره ترامپ نگاه کنیم که دولت بایدن با ترساندن جوامع مختلف از لولوی ترامپ چه میزان برنامه‌ها و اهداف خود را پیش می‌برد).
ظریف این واقعیت ساده را به دولت جدید آمریکا می‌گوید که دولت پزشکیان فرصتی برای آمریکا برای حل مسالمت‌آمیر مسائل خود با ایران است وگرنه ما هم ترامپ خود را داریم که با شدت و حدت بیشتری از دولت جدید شما آماده زدن به زیر میز مذاکره است.

👈 یکی از حربه‌های بنگاهی‌ها برای پاس شدن چک از سوی مشتری چموش، یادآوری برادر و دوست و پسرعموی بی‌کله و تهدید ضمنی به سپردن چک به دست ایشان است.
@kharmagaas


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
تلفظ اشتباه پزشکیان از کلمه‌ی «مترصد»

"الان خارجی‌ها «متر۱۰۰» این هستند که ما با هم دعوا کنیم!"

⏪ قبل از شرط مدرک دکتری و تخصص پزشکی و استادی دانشگاه صنعتی و بلد بودن زبان انگلیسی و امثالهم باید شرط اول رجل سیاسی بلد بودن و شناخت صحیح زبان فارسی باشد.

⏪ به جرات می‌توان ادعا کرد که در میان تمام مقامات ارشد فعلی و سابق و نمایندگان مجلس و تمام کارگزاران ارشد حکومتی (به جز چند تن انگشت شمار) کسی را نمی‌توان یافت که توان خوانش صحیح یک پارگراف از گلستان سعدی و قابوسنامه و مرزبان نامه و تاریخ بیهقی و یا چند بیت از مثنوی و شاهنامه را داشته باشد.
@kharmagaas




⏬⏪ از کتاب نامه‌های سیاسی دهخدا
به کوشش ایرج افشار
@kharmagaas




بخشی از نامه سید محمد طباطبایی (از رهبران نهضت مشروطه) به مظفر الدین شاه:

"اعلی حضرتا!

مملکت خراب و رعیت پریشان و گدا، دست تعدی حکام و مامورین به مال و عرض و جان رعیت دراز، ظلم حکام و مامورین اندازه ندارد. از مال رعیت هرقدر میلشان اقتضاء کند می برند. قوه غضب و شهوتشان به هر چه میل کند از زدن و کشتن و ناقص کردن اطاعت می کنند.
پارسال دخترهای قوچانی را که در عوض سه ری گندم مالیات که نداشته اند بدهند، گرفته و به ترکمن ها و ارامنه عشق آباد به قیمت گزاف فروختند، هزار رعیت قوچانی از ظلم به خاک روس فرار کردند.
هزارها رعیت ایران از ظلم حکام و مامورین به ممالک خارجه هجرت کرده، به حمالی و فعلگی گذران می کنند و در ذلت و خواری می میرند. حال این مردم را از ظلم ظلمه به این مختصر عریضه ممکن نیست. تمام این قضایا را از اعلی حضرت مخفی می کنند و نمی گذارند اعلی حضرت مطلع شده، در مقام چاره ای به سر آیند.
حالت حالیه این مملکت اگر اصلاح نشود، عنقریب این مملکت جزء ممالک خارجه خواهد شد. البته اعلی حضرت راضی نمی شوند در تاریخ نوشته شود در عهد همایونی ایران به باد رفت، اسلام ضعیف و مسلمین ذلیل شدند"
@kharmagaas


Forward from: خرمگس
↕️
↕️

"از غرایب خیالات اولیای این دولت یکی هم این است که متصل می‌گویند: فلان دولت حق ندارد و دولت ایران حق دارد. ای مرد عزیز، ای طفل پنجاه ساله، حق یعنی چه؟ انصاف چه چیز است؟ پلتیک دول چه دخل به حق دارد؟ مگر دولت انگلیس مملکت هند را به حق گرفته است؟ مگر گرجستان حق موروثی روس بود؟ حق در اقتضای پلتیک، در دهنه توپ است"

این بخشی از رساله «پولتیکای دولتی» به قلم میرزا ملکم‌خان است که بیش از ۱۵۰ سال پیش در رد و تمسخر کسانی که به قوانین و حقوق بین‌الملل باور دارند گفته است. او باورمندان به چنین رویکردی را به طفل ۵۰ ساله تعبیه کرده و می‌گوید که حدود و مرز سیاست را نه حق بلکه فقط دهنه توپ مشخص می‌کند.

طیف مورد تمسخر ملکم‌خان هنوز هم به اسم تحلیلگر و استاد روابط بین‌الملل و نظریه پرداز، مشغول جمله‌سازی درباره حق و حقوق دولتها و قوانین بین‌الملل هستند و هنوز چشم‌هایشان بینایی لازم برای دیدن واقعیت‌های حاکم بر عرصه بین الملل را پیدا نکرده و هنوز به مانند سیاستمداران عصر قاجار که همزمان با جدا کردن بخش‌های مختلف کشور توسط روس و انگلیس، از حق دولت‌ها سخن می‌گفتند، از قواعد و حقوق بین‌الملل سخن می‌گویند.
@kharmagaas





فهم و شناخت درست جایگاه امروز و تلاش برای توسعه و بهبود اوضاع کشور نیاز به مطالعه و شناخت دقیق گذشته و فرهنگ و تاریخ و سیاست این سرزمین دارد.

متون تاریخی و روزنامه‌های دوره قاجار و مشروطه را که می‌نگریم یک چیز بیش از همه باعث خشم و آزار و ناراحتی وطن‌دوستان و ترقی خواهان است و آن ضعف بنیه کشور به ویژه در حوزه امنیتی و نظامی است. اینکه انگلیس و عثمانی و به ویژه روسیه هرگاه اراده می‌کند بخشی از ایران را جدا کرده و یا امتیازی تحقیرآمیز به ایران تحمیل می‌کند بیش از هر چیز باعث رنجش خاطر و ترومای جمعی ایرانیان در قرن نوزده میلادی است.

⏪ یکی از حوادث غمبار و تلخ منتهی به انقلاب مشروطه که به خشم و نارضایتی عمومی دامن زد اما در روایت‌هایی رسمی وقایع منتج به مشروطه غایب است و یا به میزان کافی به آن پرداخته نمی‌شود فروش دختران قوچانی و برخی شهرهای شرقی ایران به ترکمان و ارامنه عشق آباد است. در آن سالها به واسطه قحطی مردم قوچان توان پرداخت مالیات نداشتند و حکام خراسان در عوض دختران مردم را از خانواده گرفته و به عنوان برده به فروش می‌رسانند.
@kharmagaas
* متون ارسالی از کتاب دختران قوچان اثر افسانه نجم‌آبادی است.


فرهاد قنبری
اسراف به مثابه کنش اصیل
بخش دوم

بخش بزرگی از فشار اقتصادی که در این شرایط سخت تورمی و نابسامانی اقتصادی به بسیاری از خانواده‌های ایرانی وارد می‌شود و آنها را تا آستانهٔ فروپاشی عصبی و افسردگی می‌کشاند، افتادن در دام «اسراف» است که توسط طبقه نوکیسه صبح تا شب تبلیغ می‌شود. فشار ناشی از قرار گرفتن در چرخهٔ بیهودهٔ مصرف در قالب رسومات و مد و جشن‌های خوددرآوردی که سال‌به‌سال در حال گسترش است‌‌ هزینه‌هایی را به خانواده‌ها تحمیل می‌کند که بسیاری قادر به برآوردن آن نیستند.

امروزه هزینهٔ مراسم عروسی یا شرکت در مراسم عروسی برای بخش بزرگی از طبقات متوسط و پایین جامعه به جای آنکه پیام شادی باشد، پیاآور استرس و دلواپسی حاصل از چگونگی تأمین هزینهٔ تالار و مناسک رو به افزایش تالار (آرایش، دکور، فیلم، عکس، مطرب و...) و برای مهمانان خرید لباس نو و آرایشگاه برای همسر و فرزندان و تأمین هزینهٔ رفت‌وآمد و کادویی است که باید به همراه داشته باشند، چرا که به صورت اخلاقی خود را مسئول پرداخت بخشی از هزینه اسرافی می‌دانند که از سوی خانواده عروس و داماد به آنها تحمیل شده است.

در سال‌های اخیر علاوه بر جشن عروسی و خرید جهیزیه (طبقه نوکیسه جهیزیه را هم از تهیه ضروریات زندگی خارج کرده و روز به روز وارد فازهای جدید و عجیبی می‌کند که هیچ ارتباطی با مایحتاج روزمره ندارد)، جشن‌هایی مانند جشن تولد و خرید سیسمونی و روز زن و روز مرد و ولنتاین و یلدا و...، سال‌به‌سال با زرق‌وبرق و هزینه‌های سنگین‌تر به بسیاری از خانواده‌ها تحمیل می‌شود. این شکل از اسراف و مصرف‌گرایی که در اینستاگرام با شدت تمام در حال تبلیغ شدن است، دامان بسیاری از اقشار اجتماعی و خانواده‌ها و اقشار متوسط و فرودیت را گرفته‌است و هزینه‌های روانی سنگینی را به آنها تحمیل می‌کند.

امروزه جوان کارگر و کارمندی که درآمد ماهیانهٔ او کمتر از پانزده میلیون تومان است، در همان شب عروسی مجبور است، هزینه‌ای معادل درآمد دو سال یا بیشتر خود را فراهم کند (وام و قرض و...) تا برای نمایش‌های بیهوده‌ای‌ مانند اجارهٔ تالار و آرایش و لباس عروس، آتلیه، اجاره و تزئین ماشین و امثالهم که اکثرشان در همان شب دور ریخته می‌شوند، صرف نماید و از فردای عروسی او می‌ماند و هزاران استرس و فشار روانی و قسط‌هایی که باید با مشقت فراوان و اضافه‌کاری و امثالهم جبران گردد. (این یعنی فروش همان وقت و لحظاتی که در ابتدای زندگی مشترک لازم بود تا در کنار همسر برای تفاهم و شناخت بیشتر همسر سپری شود، ولی در کارخانه و کارگاه با استرس و فشار روانی با بگو‌مگو با سرکارگر سپری می‌شود).

افتادن در دام چنین شکلی از اسراف که از یک سو هزینه‌ای بیهوده و بالطبع فشار روانی و عصبی را به طبقات متوسط و پایین اجتماع تحمیل کرده و در سوی دیگر آرایشگران و صاحبان برخی مشاغل خدماتی سطح پایین را به پردرآمدترین اقشار جامعه تبدیل می‌کند، یکی از دلایل تبدیل جامعه به جامعه‌ای پول‌پرست و غیرنرمال و پرخاشگر است.

انسان امروز ایرانی در دام این چرخهٔ خشونت‌بار اسراف به ربات مصرف‌کننده تقلیل یافته‌است که هویت و چیستی خود را نه از طریق تفکر و تعقل در خویشتن و جهانی که در آن زیست می‌کند، بلکه از طریق مصرف مداوم کالاهایی که هر روز با شکل و ظواهر فریبنده عرضه می‌شود تعریف می‌نماید. امروزه افراد نه با اندیشه و خرد و شناخت‌شان از جامعه و فلسفه و هنر و امثالهم بلکه با مارک لباس، مدل خودرو، محل سکونت، گوشی موبایل و امثالهم خود را تعریف می‌کنند.

انسان درگیر در این چرخه تصور می‌کند که خودرو، موبایل، جراحی پلاستیک، برند و تکنولوژی و لوازم آشپزخانه در خدمت اوست، بلکه نمی‌داند خود اوست که به خادم و بردهٔ کالا تبدیل شده‌است و تمام زندگی خود را صرف تلاش و تقلا برای خرید کالاهای غیرلازم می‌نماید و در نهایت هم چیزی جز افسردگی و نارضایتی و مراجعه به تراپیست نصیبش نمی‌شود.
@kharmagaas


فرهاد قنبری
اسراف به مثابه کنش اصیل
بخش اول

منطق زندگی در جهان امروز، منطق صرفه‌جویی نیست بلکه تلاش مداوم برای تشویق توده‌ها به اسراف و زیاده‌روی بیشتر است.

قهرمان امروز نه از طریق خلاقیت هنری، تولید اندیشه یا کشف و ابداع ابزارها بلکه از طریق اسراف و زیاده‌روی در امور مختلف خود را معرفی می‌کند.

تلویزیون، رادیو، شبکه‌های اجتماعی و بیلبوردهای شهری همه در خدمت تشویق به اسراف بیشتر هستند. آنها مدام در گوش مخاطبان خود می‌خوانند که خوشبختی در مصرف بیشتر اشیاء و کالاهاست. تبلیغات مدام افراد شاد و خندانی را نشان می دهند که در حال خرید کالاهای جدید و دور ریختن کالاهای دیگرند. سریالها مدام افرادی را نشان می دهند که با اسراف به زندگی‌شان معنا می‌دهند. تبلیغات با بی‌رحمی کامل و ایجاد احساس ناکافی و بی‌ارزش بودن، مدام گروگان‌های خود را دعوت به اسراف بیشتر می‌کند. ستارگان فوتبال، موسیقی پاپ و سینما در مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف حاضر می‌شوند و مدام از اسراف خود در خرید کالاها و هزینه‌های بی‌معنی سخن می‌گویند. (یکی از کلکسیون خودروهای لوکسش می گوید، دیگری از هزینه‌های گزاف صرف شده برای حرمسرایش پرده بر می‌دارد و آن یکی باسنش را دهها میلیون دلار بیمه می کند و...).

امروزه قهرمان و الگو کسی است که مبلمان و فرش و وسایل منزلی را که یک سال بیشتر از عمر آنان نگذشته را به بهانه تغییر دکوراسیون دور می‌اندازد، هرچند ماه یکبار گوشی موبایلش را عوض می‌کند، در کمد لباسهایش انواع کت و شلوار، پیراهن غیرلازم دارد، حقوق و دستمزد یک ماهش را برای رنگ‌آمیزی مو و ناخن می‌دهد، برای یک مهمانی ده‌نفره به اندازهٔ نیاز پنجاه نفر غذاهای گوناگون تهیه می‌کند، اشیاء گرانتری را انبار کرده و از در و دیوار منزلش آویزان می‌کند و هر از چندگاهی همه آنها را دور ریخته و با اشیاء جدیدی جایگزین می‌کند.

امروزه منطق اسراف و زیاده‌روی نه فقط در مصرف اشیاء و کالاها بلکه در همهٔ وجوه زندگی خود را تحمیل کرده است. زیاده‌روی در نوشیدن مشروبات، زیاده‌روی در استعمال دخانیات و علف و گل، افزایش پارانترهای جنسی، زیاده‌روی در خوردن غذا، زیاده‌روی در تولید زباله و...،

انسانِ خوشبختِ امروز دیگر از زمرهٔ شاعر و هنرمند و نویسنده و فیلسوف و متفکر و دانشمندی که خالق هنر و خدمتی باشد نیست، بلکه خوشبخت کسی است که بیشتر مصرف می‌کند و با تفاخر و مناسک خاصی اسراف‌اش را به نمایش عموم می‌گذارد.
انسان خوشبختی که امروزه به عنوان الگو معرفی می‌شود فلان مخترع و استاد نیست. بلکه افرادی است که وجه غالب و مشترک  همه آنها توانایی بیشتر در اسراف و زیاده‌روی است.

اسراف و زیاده‌روی همهٔ شئون زندگی اجتماعی را تحت سیطرهٔ خود قرار داده است. امروزه کالای هنری هم به عنوان بخشی از کارکردِ اجتماعیِ اسراف تعریف می شود. فلان تاجر یا بازیگر فوتبال و سینما تابلوی نقاشی یا مجسمهٔ بسیار گران‌قیمت از هنرمندی شناخته شده را خریداری می‌کند تا اینگونه توان اسراف بیشتر خود را به نمایش بگذارد. امروزه پیانو و سنتور و گیتار چند صد هزار دلاری با دکمه و سیم از طلا ساخته شده یا قفسهٔ کتاب با چوب فلان درخت نایاب، همگی به منظور نشان دادن قدرت و توان اسراف بیشتر برخی طبقات، مورد استفاده قرار می گیرند.
@kharmagaas
ادامه👇


دگوریسم فرهنگی که با محوریت شبکه‌هایی مانند «من‌وتو» رشد کرد، بیشترین آسیب را به هویت زن ایرانی وارد کرده است و الگوی «زن ایده آل» در جهان و جامعه امروز ما را نه مادران و زنان فداکار که با سختی فراوان، نان‌شان را از کارخانه ها و کارگاههای تنگ و تاریک بیرون می کشند، بلکه این چهره‌های پلاستیکی که در زندگی‌شان هیچ هنری جز لوندی و اغواگری مردان زن‌باره نداشته‌اند، معرفی می‌کنند.

این خانم در سال دوهزار و شش تابعیت آمریکا را گرفته است. در مورد گذشته او اطلاعات چندانی نیست. به ادعای نشریه دیلی میل که با چاپ عکس های برهنه او همراه بود در دهه نود به مردان ثروتمند خدمات جنسی ارائه می داده است. (هر چند این مسئله با شکایت ملانیا و همسرش و درخواست غرامت مواجه شد) او در هفته مد نیویورک با ترامپ آشنا شده و در سال ۲۰۰۶ همسر او شده است.
این تمام هنر اوست.
@kharmagaas


"به یک حیوان نگاه کن، به یک گربه، به یک پرنده یا یکی از حیوانات درنده‌ی عظیم‌الجثه باغ وحش، به یک پوما یا زرافه نگاه کن، نمی‌توانی چیزی جز صداقت در وجود آنها ببینی. هرگز اضطرابی ندارند. همیشه می‌دانند چه کار کنند و نسبت به هم چگونه رفتاری داشته باشند، چاپلوسی هم نمی‌کنند و مزاحم کسی هم نمی‌شوند، تظاهر نمی‌کنند، هر چه باشند همان می‌نمایند، عیناً مثل سنگ‌ها، گل‌ها و یا ستاره‌های آسمان"
@kharmagaas
گرگ بیابان - هرمان هسه

20 last posts shown.