حرف مفت و دموکراسی
اصطلاح «حرف مفت» یکی از پر مفهومترین اصطلاحات زبان فارسی است و زمانی مصداق پیدا میکند که یک شخص قرار نیست برای حرف و نظرش هزینهای بپردازد.
@kafshhaye_aahani
مثلا اگر یک خیاط و طراح لباس از ما برای طرح و دوخت کت و شلوار دیگران، نظر بخواهد ممکن است ایدهها و نظراتی بدهیم که بسیار متفاوت است با زمانی که خودمان میخواهیم همان کت و شلوار را بخریم یا در بازار بفروشیم.
یا اگر شخصی بخواهد ملکی را بخرد، حتما با همه وجود برای این معامله ارزیابی و تحقیق میکند و به شدت تشنه شنیدن نظرات متخصصان و سنجش سلایق سایرین خواهد بود؛ اما اگر بخواهد به عنوان مشاور یا وکیل و از جیب غیر و برای غیر، این ملک را بخرد آنگاه بسیاری از اولویتهایش تغییر خواهد کرد و بیشتر از آنکه تشنه شنیدن نظرات دیگران باشد تشنه سخنرانی کردن و تز دادن و آرمانگرایی و خیرخواهی از جیب دیگران خواهد بود. (خوشبینانه، اگر انسان کاملا متعهد و متخصصی باشد و بدنبال زد و بند و منافع دیگر نرود.)
بنابراین عیار واقعی بسیاری از شعارها و طرحها و نظرات و مواضع، هنگامی مشخص میشود که گوینده قرار است برای آنها از خودش هزینه بدهد وگرنه همهشان معادل «حرف مفت» قرار میگیرند و همه انسانها در برهههایی خواه ناخواه، حرف مفت میزنند.(1)
مساله دموکراسی و رای نیز چنین قاعدهای دارد. شاید برای همین است که همیشه در زمان انتخابات، بازار حرف مفت، داغ داغ است و هیچ کس دنبال شنیدن نیست و همه فقط دوست دارند حرف بزنند:
حرف از مطالبات سانتیمانتال پوچ گرفته تا شعارهای سست آرمانگرایانه؛
حرف از تزهای روشنفکری خام تا زندهبادها و مرگبرهای یک شبه.
اما همین مردم که برای دادن یک رای، این همه حرف میزنند، وقتی به بازار میروند معمولا دوست دارند بیشتر شنونده باشند تا گوینده؛
آنها دوست دارند نظر دیگران را بپرسند و بدانند که خریداران کالای مورد نظر، چه مقدار از خریدشان راضیاند یا متخصصان در مورد آن کالا چه نظری دارند و...
بخاطر همین هم مردم در بازار بیشتر شنونده و پرسشگرند تا سخنران و حرف مفت زن.
کسی در بازار حرف مفت نمیزند و حاضر هم نیست حرف مفت بشنود.
حالا اگر این قاعده را برای اداره کل کشور در نظر بگیریم و سیاست را عرصه تجلی ارادههای مردم تعریف کنیم آنگاه باید ببینیم چگونه میتوان ساختار حاکمیت را بر پایه منافع جمعی استوار ساخت نه بر پایه حرف مفت.
برای این منظور در زمینه ارتباط ساختار حکومت و بحث اقتصادی دو نگاه وجود دارد:
یکی اینکه اموال مردم را در یکجا جمع کنیم و تصمیمگیری در مورد آن را به حاکمیت بسپاریم؛ که این حاکمیت ممکن است مستبد و غیرمتکی به رای مردم باشد (دیکتاتوری کمونیستی) یا اینکه یک دولت برامده از دموکراسی و متکی بر رای مردم باشد (سوسیال دموکراسی)
اما نگرش دوم اینگونه است که تا جای ممکن، حق و مال مردم را به فرد فرد خودشان بسپاریم تا با تشخیص خودشان تصمیم بگیرند؛ برای این منظور میبایست حاکمیت را هرچه بیشتر کوچک و چابک کنیم تا تنها محدود به امور اصیل حاکمیتی یعنی تامین امنیت و قضاوت باشد.
در نگرش اول، همه چیز یا بر اساس حرف زور استوار خواهد بود یا بر اساس حرف مفت؛
اما در نگرش دوم، تمام سلولهای مغز و بدنه جامعه فعال خواهند شد و کمترین تعارض بین مردم و حاکمیت اتفاق خواهد افتاد.
به بیان دیگر حتی دموکراسی هم نمیتواند تجلی اراده مردم و ابزار مشروعیت بخشی به حاکمیت برای سلب اراده تکتک افراد جامعه باشد و حاکمیت باید به محدوده خود عقبنشینی کند و امور و اموال مردم را به خود مردم بازگرداند.
پینوشت:
(1) البته تولید محتوا هنگامی که با تفکر، دغدغه و تخصص همراه است و کلی زمان و انرژی میبرد فارغ از درستی یا نادرستی آن، «حرف مفت» محسوب نمیشود.
https://t.me/kafshhaye_aahani/2936
https://t.me/kafshhaye_aahani/2791
🆔 @kafshhaye_aahani
اصطلاح «حرف مفت» یکی از پر مفهومترین اصطلاحات زبان فارسی است و زمانی مصداق پیدا میکند که یک شخص قرار نیست برای حرف و نظرش هزینهای بپردازد.
@kafshhaye_aahani
مثلا اگر یک خیاط و طراح لباس از ما برای طرح و دوخت کت و شلوار دیگران، نظر بخواهد ممکن است ایدهها و نظراتی بدهیم که بسیار متفاوت است با زمانی که خودمان میخواهیم همان کت و شلوار را بخریم یا در بازار بفروشیم.
یا اگر شخصی بخواهد ملکی را بخرد، حتما با همه وجود برای این معامله ارزیابی و تحقیق میکند و به شدت تشنه شنیدن نظرات متخصصان و سنجش سلایق سایرین خواهد بود؛ اما اگر بخواهد به عنوان مشاور یا وکیل و از جیب غیر و برای غیر، این ملک را بخرد آنگاه بسیاری از اولویتهایش تغییر خواهد کرد و بیشتر از آنکه تشنه شنیدن نظرات دیگران باشد تشنه سخنرانی کردن و تز دادن و آرمانگرایی و خیرخواهی از جیب دیگران خواهد بود. (خوشبینانه، اگر انسان کاملا متعهد و متخصصی باشد و بدنبال زد و بند و منافع دیگر نرود.)
بنابراین عیار واقعی بسیاری از شعارها و طرحها و نظرات و مواضع، هنگامی مشخص میشود که گوینده قرار است برای آنها از خودش هزینه بدهد وگرنه همهشان معادل «حرف مفت» قرار میگیرند و همه انسانها در برهههایی خواه ناخواه، حرف مفت میزنند.(1)
مساله دموکراسی و رای نیز چنین قاعدهای دارد. شاید برای همین است که همیشه در زمان انتخابات، بازار حرف مفت، داغ داغ است و هیچ کس دنبال شنیدن نیست و همه فقط دوست دارند حرف بزنند:
حرف از مطالبات سانتیمانتال پوچ گرفته تا شعارهای سست آرمانگرایانه؛
حرف از تزهای روشنفکری خام تا زندهبادها و مرگبرهای یک شبه.
اما همین مردم که برای دادن یک رای، این همه حرف میزنند، وقتی به بازار میروند معمولا دوست دارند بیشتر شنونده باشند تا گوینده؛
آنها دوست دارند نظر دیگران را بپرسند و بدانند که خریداران کالای مورد نظر، چه مقدار از خریدشان راضیاند یا متخصصان در مورد آن کالا چه نظری دارند و...
بخاطر همین هم مردم در بازار بیشتر شنونده و پرسشگرند تا سخنران و حرف مفت زن.
کسی در بازار حرف مفت نمیزند و حاضر هم نیست حرف مفت بشنود.
حالا اگر این قاعده را برای اداره کل کشور در نظر بگیریم و سیاست را عرصه تجلی ارادههای مردم تعریف کنیم آنگاه باید ببینیم چگونه میتوان ساختار حاکمیت را بر پایه منافع جمعی استوار ساخت نه بر پایه حرف مفت.
برای این منظور در زمینه ارتباط ساختار حکومت و بحث اقتصادی دو نگاه وجود دارد:
یکی اینکه اموال مردم را در یکجا جمع کنیم و تصمیمگیری در مورد آن را به حاکمیت بسپاریم؛ که این حاکمیت ممکن است مستبد و غیرمتکی به رای مردم باشد (دیکتاتوری کمونیستی) یا اینکه یک دولت برامده از دموکراسی و متکی بر رای مردم باشد (سوسیال دموکراسی)
اما نگرش دوم اینگونه است که تا جای ممکن، حق و مال مردم را به فرد فرد خودشان بسپاریم تا با تشخیص خودشان تصمیم بگیرند؛ برای این منظور میبایست حاکمیت را هرچه بیشتر کوچک و چابک کنیم تا تنها محدود به امور اصیل حاکمیتی یعنی تامین امنیت و قضاوت باشد.
در نگرش اول، همه چیز یا بر اساس حرف زور استوار خواهد بود یا بر اساس حرف مفت؛
اما در نگرش دوم، تمام سلولهای مغز و بدنه جامعه فعال خواهند شد و کمترین تعارض بین مردم و حاکمیت اتفاق خواهد افتاد.
به بیان دیگر حتی دموکراسی هم نمیتواند تجلی اراده مردم و ابزار مشروعیت بخشی به حاکمیت برای سلب اراده تکتک افراد جامعه باشد و حاکمیت باید به محدوده خود عقبنشینی کند و امور و اموال مردم را به خود مردم بازگرداند.
پینوشت:
(1) البته تولید محتوا هنگامی که با تفکر، دغدغه و تخصص همراه است و کلی زمان و انرژی میبرد فارغ از درستی یا نادرستی آن، «حرف مفت» محسوب نمیشود.
https://t.me/kafshhaye_aahani/2936
https://t.me/kafshhaye_aahani/2791
🆔 @kafshhaye_aahani