آقای شاملو میگن کوه ها در فاصله سردند. بعد ما از خودمون توقع داریم مثل جزایر دور از هم جدا جدا و تنها زندگی کنیم، هرکسی فقط به منافع خودش فکر کنه، هرکسی صلیب رنج و درد خودش رو تنهای تنهای تنها به دوش بکشه، و جهان گرم و آرامی رو هم تجربه کنیم.
مادربزرگم سالها پیش از دختر عمه ام که تازه مهاجرت کرده بود پرسید اونجا نونت گرمه؟ نمی دونم اون طرف خط تلفن دختر عمه چی گفت، ولی یادمه مادربزرگم چند ساعت بعد همون طور که پای دردمندش رو با پماد ویکس تسکین می داد آواز دشتی خوند با مضمون تنهایی از مردن هم بدتره.
نبرد زن و مرد کی تموم میشه؟ نمی دونم. آبی آروم عشق کی بر می گرده به رفتارهای ما؟ نمی دونم. اون پیامبر پفیوزی که جمله مقدسش "من از تنهایی لذت می برم" بود کی از چشم جماعت میفته؟ نمی دونم. دوست داشتن کی دوباره راحت تر می شه از متنفر بودن؟ نمی دونم. ولی خوب می دونم، همون طور که آقای شاملو میگن کوه ها در فاصله سردند. بله، سرد است، سردیم، و شعله های زرد بخاری شباهتی به گرمای بخشاینده خالقانه دستهای نوازشگر ندارند، و نان همه ما در غربتهای زشت خانگی سرد شده است. آواز بخون مادربزرگ، و در همه نمازهات دعا کن تنهاتر از این نشویم، و برگردیم به روزهایی که از رنج هم لذت نمی بردیم، و از شادکامی هم شاد میشدیم، و آدمهای بهتری بودیم...
حمید_سلیمی
مادربزرگم سالها پیش از دختر عمه ام که تازه مهاجرت کرده بود پرسید اونجا نونت گرمه؟ نمی دونم اون طرف خط تلفن دختر عمه چی گفت، ولی یادمه مادربزرگم چند ساعت بعد همون طور که پای دردمندش رو با پماد ویکس تسکین می داد آواز دشتی خوند با مضمون تنهایی از مردن هم بدتره.
نبرد زن و مرد کی تموم میشه؟ نمی دونم. آبی آروم عشق کی بر می گرده به رفتارهای ما؟ نمی دونم. اون پیامبر پفیوزی که جمله مقدسش "من از تنهایی لذت می برم" بود کی از چشم جماعت میفته؟ نمی دونم. دوست داشتن کی دوباره راحت تر می شه از متنفر بودن؟ نمی دونم. ولی خوب می دونم، همون طور که آقای شاملو میگن کوه ها در فاصله سردند. بله، سرد است، سردیم، و شعله های زرد بخاری شباهتی به گرمای بخشاینده خالقانه دستهای نوازشگر ندارند، و نان همه ما در غربتهای زشت خانگی سرد شده است. آواز بخون مادربزرگ، و در همه نمازهات دعا کن تنهاتر از این نشویم، و برگردیم به روزهایی که از رنج هم لذت نمی بردیم، و از شادکامی هم شاد میشدیم، و آدمهای بهتری بودیم...
حمید_سلیمی