کبوتر لب حوض ماهی نشسته بود ، گفت:سقف قفست شکسته چرا فرار نمیکنی؟
ماهی با چشمهای قشنگش نگاهی نافذ به کبوترکرد و معصومانه گفت:
برو کیرم تو ناموست برو تا نزدم ننتو بگام خارکصه
کبوتر آنقدری خایه فنگ شد که تا سالیانه سال دیگر از فاصله ی صد فرسخی حوض را نگاه نمیکرد !
پند حکایت : گوه خور نباشیم
@janejanaann ❤
ماهی با چشمهای قشنگش نگاهی نافذ به کبوترکرد و معصومانه گفت:
برو کیرم تو ناموست برو تا نزدم ننتو بگام خارکصه
کبوتر آنقدری خایه فنگ شد که تا سالیانه سال دیگر از فاصله ی صد فرسخی حوض را نگاه نمیکرد !
پند حکایت : گوه خور نباشیم
@janejanaann ❤