محمدرضا جلائی‌پور🍀Jalaeipour


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


پژوهشگر جامعه‌شناسی و سیاست‌گذاری عمومی و فعال سیاسی و مدنیِ «دآدخواه»
https://instagram.com/m.jalaeipour
آی‌دیِ ارتباط با نویسنده @jalaeipourm

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: Css.ir
⭕️ تأمل در معنای وفاق: تحلیل گفتمان تا پدیدارشناسی

سخنان دکتر مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و عضو هیئات علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی، در پنل جریان‌های اجتماعی و وفاق در همایش «گفتگوی ملی دربارهٔ وفاق ملی»:

نیاز به آن هست که از وفاق آشنایی‌زدایی بشود.

نخست. گفتمان وفاق و فورماسیون قدرت
می‌توانیم به تحلیل تبارشناسی وفاق بپردازیم. وفاق از کجای این جامعه برخاسته است؟ وفاق نه از ارادۀ این یا آن مقام و از قیام وقعودهای درون حکومت بلکه از تحرک اجتماعی و از پویایی‌شناسی درون جامعه ایران برخاسته است. در مناسبات میان جامعه و دولت، طی روندی اجتناب‌ناپذیر در چند دهه اخیر قدرت جامعه بیشتر شده است و صفات جمعیتی‌اش تغییر یافته است. موتاسیون‌های جمعیتی سبب شده است که دیگر قابل تصور نیست الگوهای چند دهه پیش حکمرانی در ایران یتواند در همان صورت تداوم داشته باشد. وفاق پاسخی به این بحران بود. با نشانه‌شناسی آخرین انتخابات مجلس و میزان مشارکت‌های بسیار پایین در آن و در انتخابات اخیر ریاست جمهوری در چرخش سال ۱۴۰۲ به ۱۴۰۳، گفتمان وفاق تولید شد که حاصل بحران در فورماسیون قدرت است.

دو. معناداری وفاق برای جامعه
یک پرسش دیگر هست. این فضای سخن(ژانر) تازه‌ای که به او وفاق می‌گویند و دولت آن را نمایندگی اجرایی می‌کند، تا چه حدی حاوی معناست؟ چگونه می‌تواند برای شهروندان معنادار بشود؟ کمترین لوازمی که می‌تواند شرایط امکان معناداری نسبی وفاق و اثرگذاری و پایایی وفاق را فراهم بیاورد این است که وفاق به معنای توافق شرکای قدرت در یک شرایط چندسالار الیگارشیک نباشد. به جای وفاق چندسالار، وفاق باید مردم‌سالار باشد یعنی وفاق بخشی از حاکمیت با مرکز آن و بخش‌های دیگر برای وفاق اصولی کل حاکمیت با جامعه از طریق پاسخگویی مؤثر به مطالبات فروخورده آنها باشد. تعارف‌آمیز نباشد و به شعور عمومی حرمت بنهد و مردم واقعا ببینند که در الگوی حکمرانی تغییراتی رضایتبخش در جریان است.

زندگی عمومی در شرایط کنونی کشورمان سرشت جدلی پیدا کرده است و دیگر وفاق تعارف‌آمیز اصلا جوابگو نیست. مردم برای یک زندگی معمولی حاضرند اگر از طریق وفاق نتوانستند از در دیگر وارد شوند. ولی ما مطمئنا نیاز به وفاق صلح‌آمیز داریم چون شرایط کشورمان در منطقه و جهان بگونه‌ای‌است که اگر هوشمندی به خرج ندهیم مکانی برای بازی بازیگران جهانی و منطقه‌ای خواهیم شد. اما این وفاق صلح‌آمیز به هیچ وجه دیگر نمی‌تواند تعارف‌آمیز و تناقض‌آلود باشد. تنها یک برنامه قوی و مؤثری از وفاق است که می‌تواند مردم و دولت و سرزمین‌مان را از این گذرگاه پرمخاطره بسلامت عبور بدهد.

سه. پدیدارشناسی وفاق
وفاق از کدام تجربه زندگی در اینجا برخاسته است؟ پشت تجربه وفاق نوعی حس استیصال و اضطرار اجتماعی و آرزوهای فروخورده‌ و آلام اجتماعی نهفته است که نیاز به تفهم دارد. وفاق نشانه‌ای از خواست زندگی صلح‌آمیز و نبوغ بقا در این سرزمین است. در وفاق نوعی جستجوی امید در نومیدی است. ذخیره پنهانی از دانش ضمنی تاریخی در پشت این وفاق هست و باید به آشکارگی آن کمک کرد. مردم ناراضی‌اند ولی می‌خواهند به نحو صلح‌آمیز برای کاهش محنت‌هایشان راهی کم‌هزینه پیدا بکنند. نوعی حس بی‌درکجایی می‌کنند. به هر مکانی برای ادامه زندکی متوسل می‌شوند و دولت را نیز در این میان بخشی از مکان ملی تلقی می‌کنند. در اینجا یک روایت اجتماعی از وفاق پنهان شده است و اسیر و در‌به‌در است. روایتی که صلح را مهم‌تر از حقیقت می‌داند برای ادامه زندگی در این سرزمین. و به جای جنگ بی‌پایان بر سر حقایق، صلح برای حقوق و برای خیر عمومی و پایداری یک سرزمین را ترجیح می‌دهد.

در مقالهٔ تفصیلی راه‌های اصلاح فورماسیون قدرت در میان جامعه و حکومت برای تولید یک وفاق پایدار، ساز و کارهای معنابخشی عمومی به وفاق صلح‌آمیز و در عین حال جدی، و احیای اجتماعی برنامه وفاق، مورد بحث قرار می‌گیرد.
@css_govir


Forward from: Css.ir
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
⭕️ حسین سلیمی: وفاق به معنای سازگاری و هم‌افزایی است و نه اجماع و انکار تفاوت ارزش‌ها و منافع
@css_govir


Forward from: Css.ir
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
⭕️ پرویز امینی: وفاق در سطح کلان و حاکمیتی و نهادهای اجماعی ممکن و معنادار است و نه دولت
@css_govir


Forward from: جرعه
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
♦️محمد درویش در خصوصِ شرایطِ وفاق در محیط زیست سخن می‌گوید🔺

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal


Forward from: سیاست‌گذاری اجتماعی
پایان پیشرفت؟

این عنوان یادداشتی است از جوزف استیگلیتز؛ اقتصاددان برندۀ نوبل، دربارۀ نگرانی از بازگشت ترامپ به قدرت که اخیراً در پروجکت سندیکیت منتشر شده است. بخش‌هایی از یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

۳۵ سال پیش، جهان با فروپاشی کمونیسم تحولی دورانی را تجربه کرد. فوکویاما این لحظه را «پایان تاریخ» نامید و پیش‌بینی کرد که همۀ جوامع در نهایت به‌سوی لیبرال‌دموکراسی و اقتصاد بازار همگرا می‌شوند. امروزه اشتباه‌بودن آن پیش‌بینی تقریباً کلیشه‌ای شده است. با بازگشت ترامپ شاید باید دوران کنونی را دورۀ «پایان پیشرفت» بنامیم.

متفکران روشنگری از ۲۵۰ سال پیش دریافتند که آزمایش‌های علمی می‌تواند به مردم در درک طبیعت و ایجاد فناوری‌های جدید کمک کند و علوم اجتماعی می‌تواند هماهنگی بیشتری را برای بهبود شرایط برای همۀ اعضای جامعه فراهم کند. چنین تلاش‌هایی مستلزم حاکمیت قانون بود تا احترامِ به حقیقت بر واپس‌گرایی غلبه کند. امروز یکی از آزاردهنده‌ترین ویژگی‌های جنبش «عظمت دوبارۀ آمریکا»، رد کامل این ارزش‌ها است.

آیا پیشرفت می‌تواند ادامه یابد؟ آیا واقعاً می‌توان انتظار داشت که الیگارشی جدید آمریکا پیشرفت‌های پایدار و مشترک را راهبری کند؟ آن‌هایی که اکنون به قدرت رسیده‌اند، صرفاً به‌دنبال ثروت هستند و هیچ ملاحظه‌ای نسبت به انباشت آن از طریق استثمار و رانت‌خواری ندارند. آن‌ها پیشتر نبوغ خود را در استفاده از قدرت بازار و استفاده از رسانه‌ها و پلتفرم‌های فناوری برای پیشبرد منافع خصوصی خود از طریق دستکاری گستردۀ اطلاعات نشان داده‌اند!

آنچه فساد به سبک آمریکایی امروزی را متمایز می‌کند، مقیاس و بی‌شرمی آن است. الیگارش‌های آمریکایی می‌توانند در روز روشن صدها میلیون دلار به کمپین انتخاباتی یک سیاستمدار در ازای منافع‌شان کمک کنند. وام ۴۶۵ میلیون دلاری بلاعوضی که تسلا ۱۵ سال پیش از دولت اوباما دریافت کرد، در مقایسه با آنچه در حال سقوط است بسیار ناچیز به نظر می‌رسد.

اگرچه ایالات متحده برای مدت طولانی در پیشبرد علم و فناوری در جهان پیشتاز بوده، اما تداوم آن در دورۀ ترامپ دشوار به نظر می‌رسد. من سه حالت را محتمل می‌دانم. ۱. آمریکا در نهایت با مشکلات عمیق خود کنار می‌آید، جنبش «بازگشت عظمت آمریکا» را پس می‌زند و به ارزش‌های روشنگری متعهد می‌ماند. ۲. آمریکا و چین به‌ترتیب به مسیر سرمایه‌داری الیگارشی و سرمایه‌داری اقتدارگرای دولتی ادامه می‌دهند و بقیۀ جهان عقب می‌مانند. ۳. آمریکا و چین در مسیر خود باقی می‌مانند، اما اروپا پرچم سرمایه‌داری مترقی و سوسیال‌دموکراسی را به‌دست می‌گیرد.

متأسفانه، سناریوی دوم محتمل‌ترین است، به این معنی که باید در نظر بگیریم که کمبودهای روبه‌رشد آمریکا تا کی قابل کنترل خواهد بود. چین مزایای زیادی در زمینۀ توسعۀ فناوری و هوش مصنوعی، بازار بزرگ، عرضۀ گستردۀ مهندسان، و تعهد به برنامه‌ریزی بلندمدت و جامع دارد. علاوه‌براین، دیپلماسی چین در مقابل کشورهای غیرغربی بسیار موفق‌تر از آمریکا بوده است. اما نه چین و نه آمریکای ترامپی به ارزش‌هایی که از اواخر قرن هجدهم باعث پیشرفت شده‌اند متعهد نیستند.

امروزه بشریت با چالش‌های وجودی درگیر است. پیشرفت تکنولوژی به ما ابزاری برای نابودی خودمان داده است و بهترین راه برای جلوگیری از آن قوانین بین‌المللی است. علاوه بر تهدیدات ناشی از تغییر اقلیم و بیماری‌های همه گیر، اکنون باید نگران هوش مصنوعی تنظیم‌ناپذیر هم باشیم.

برخی بر این باورند که گرچه ممکن است توقفی در پیشرفت ایجاد شود، اما سرمایه‌گذاری‌های پیشین در علوم پایه همچنان بازدهی بالایی خواهد داشت. و ممکن است اضافه کنند که هر دیکتاتوری در نهایت به پایان می‌رسد و تاریخ به پیش می‌رود. یک قرن پیش فاشیسم جهان را فرا گرفت. اما این منجر به موجی از دموکراسی‌سازی شد، با استعمارزدایی و جنبش‌های حقوق مدنی در مقابله با تبعیض نژادی، قومی، و جنسیتی.

مشکل این است که آن جنبش‌های موفق فقط تا همین جا پیش رفتند و زمان به نفع ما نیست. تغییرات اقلیمی منتظر نخواهند ماند. آیا آمریکایی‌ها از پیشرفت مستمر در قالب رفاه مشترک مبتنی‌بر آموزش، بهداشت، ایمنی، جامعه و محیطی پاک برخوردار خواهند بود؟ من شک دارم. و آیا پایان پیشرفت در آمریکا اثرات منفی در سطح جهانی خواهد داشت؟ تقریباً مطمئناً.

هنوز زود است که بدانیم پیامدهای کامل ریاست‌جمهوری دوم ترامپ چه خواهد بود. بله، تاریخ جلو می‌رود، اما ممکن است در مسیر پیشرفت نباشد!
@omidi_reza


Forward from: کانال اختصاصی رضا نصری
ایران با مساحتی حدود ۱.۶ میلیون کیلومتر مربع و هم‌مرزی با ۱۳ کشور، تنگه‌ی هرمز را نیز در اختیار دارد که حدود ۲۰ درصد نفت جهان از آن عبور می‌کند. تهران برای حفاظت از این آبراه حیاتی، شبکه‌ای منسجم از سامانه‌های دریایی، موشکی و پدافند هوایی ایجاد کرده است.
برخلاف ادعاهای گروه‌های مخالف دولت در خارج از ایران—که عملکردشان یادآور تاکتیک‌های احمد چلبی پیش از حمله‌ی ۲۰۰۳ به عراق است—مردم ایران در رویارویی با تهدیدهای خارجی همواره حول دفاع از حاکمیت ملی خود متحد شده‌اند. این انسجام جمعی که ریشه در غرور ملی و پیشینه‌ی تاب‌آوری دارد، قدرت بازدارندگی ایران را دوچندان می‌کند.
گروه‌های مخالفی که بر وجود شکاف میان ملت و دولت ایران اصرار دارند، اغلب برای افزایش تنش میان واشنگتن و تهران به روایت‌های جعلی متوسل می‌شوند. نمونه‌ی بارز آن، ادعای این گروه‌ها درباره‌ی شادی و پایکوبی ایرانیان پس از ترور سردار قاسم سلیمانی در رسانه‌های آمریکایی بود؛ در حالی که در واقع، میلیون‌ها نفر در مراسم سوگواری و تشییع او حضور داشتند؛ حضوری که از همبستگی عمیق ملی در برابر تهدیدهای خارجی حکایت داشت—همبستگی‌ای که فراتر از هرگونه اختلاف سیاسی و نارضایتی نمایان شد.
با توجه به اینکه دولت ترامپ در پی تعریف مجدد سیاست آمریکا در برابر ایران است، لازم است از تجربیات پرهزینه‌ی تاریخی درس بگیرد و از تکرار اشتباهات فاجعه‌باری که به جنگ عراق انجامید، بپرهیزد. آن تصمیم، مبتنی بر فرضیات و اطلاعات نادرست و تحلیل‌های ساده‌انگارانه، به مثابه هشداری همیشگی باقی مانده که یادآور تبعات جبران‌ناپذیر یک اشتباه محاسباتی است.
روایتی که ایران را ضعیف، منزوی و در آستانه‌ی فروپاشی جلوه می‌دهد، نه‌تنها واقعیات مربوط به تاب‌آوری داخلی، نفوذ راهبردی و جایگاه ژئوپلیتیک ایران را واژگونه نشان می‌دهد، بلکه فوق‌العاده خطرناک است. جنگ عراق که برپایه‌ی فرضیه‌ی وجود سلاح‌های کشتار جمعی، سهولت تغییر رژیم و امکان برپایی یک دولت دموکراتیک شکل گرفت، در نهایت به فاجعه‌ای راهبردی انجامید و رنج انسانی گسترده، بی‌ثباتی منطقه‌ای و پیامدهای جهانی سنگینی بر جای گذاشت. سیاست‌گذاران امروز باید از تکرار آن اعتمادبه‌نفس کاذب پرهیز کنند.
دولت فعلی می‌بایست رویکردی عمیق‌تر و حساب‌شده‌تر را جایگزین ساده‌انگاری و پیش‌داوری کند؛ رویکردی که بر ارزیابی دقیق روایت‌های مرسوم، گوش سپردن به طیف متنوعی از صداها و درک اهمیت دیپلماسی و گفت‌وگو تکیه داشته باشد. مواجهه با ایران مستلزم پذیرش پیچیدگی‌های موجود، به چالش کشیدن پیش‌فرض‌ها و اولویت دادن به احتیاط راهبردی در برابر اقدامات شتاب‌زده است.
دولت ترامپ باید در برابر وسوسه درگیری بر پایهٔ تصورات غلط و ترغیب به براندازی مقاومت کند و در عوض، سیاستی واقع‌گرایانه، سنجیده و متعهد به حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات در پیش بگیرد. تنها از این طریق می‌تواند از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کند و به ثبات و امنیت بیشتر در خاورمیانه یاری رساند.


Forward from: کانال اختصاصی رضا نصری
ترجمه مقاله در نشریه «The Hill» آمریکا:

ایران در حال فروپاشی نیست!
رضا نصری
حقوقدان بین‌المللی و تحلیل‌گر سیاست خارجی

در فضای سیاست‌گذاری واشنگتن، روایت‌های غالب اغلب جایگزین تحلیل‌های دقیق می‌شوند، به‌ویژه وقتی پای ایران در میان است. با روی کار آمدن مجدد رئیس‌جمهور ترامپ، سه برداشت نادرست در فضای سیاسی آمریکا بر سر زبان‌ها افتاده است: نخست آنکه ایران به‌خاطر عقب‌نشینی‌های حزب‌الله آن‌قدر تضعیف شده که دیگر اهمیتی ندارد؛ دوم اینکه ایران چنان درمانده است که ممکن است به‌عنوان آخرین راه، به‌دنبال سلاح هسته‌ای برود؛ و سوم اینکه دولت ایران در آستانه‌ی فروپاشی است.

این ادعاها—که عمدتاً از منابع اسرائیلی نشئت می‌گیرند که سال‌هاست به دنبال مواجهه‌ی نظامی میان ایران و آمریکا هستند —واقعیت را تحریف کرده و ممکن است دولت جدید ایالات متحده را به خطاهای محاسباتی خطرناکی سوق دهند. چنین برداشت‌های اشتباهی می‌تواند سیاست‌گذاران را به دست‌کم گرفتن هزینه‌های واقعی جنگ، ایجاد احساس فوریت کاذب برای اقدام پیش‌دستانه و برآورد نادرست از تاب‌آوری و ثبات سیاسی ایران وادارد و در نهایت، سیاست‌ها را به سوی «رژیم چنج» سوق دهد.
متأسفانه این تصویر تحریف‌شده تنها در میان تندروترین چهره‌های سیاست خارجی آمریکا محدود نمانده است. «ریچارد هاس» در مقاله‌ای با عنوان «فرصت ایران» در فارن افرز می‌نویسد: «ایران ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر از هر زمان دیگری در چند دهه‌ی اخیر است.» همچنین، «دنیس راس» در واشنگتن پست ادعا می‌کند که اسرائیل در شب ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ «۹۰ درصد توانایی تولید موشک‌های بالستیک ایران» را از بین برده است. هر دوی این نظرات، برای توجیه امکان‌پذیر بودن اقدام نظامی علیه ایران مطرح می‌شوند.
شگفت‌آورتر، موضع وزیر خارجه، «مارکو روبیو» در جلسه‌ی تأیید صلاحیت اوست؛ جایی که وی بر ادعای وجود فاصله‌ی میان مردم و دولت ایران تأکید کرد و کاهش یارانه‌های انرژی را نشانگر تضعیف تهران دانست. این در حالی است که بحث اصلاحات یارانه‌ای در ایران بیش از سه دهه است که جریان دارد و عمدتاً بازتاب‌دهنده‌ی برنامه‌ریزی اقتصادی بلندمدت است، نه نشانه‌ی شکنندگی سیاسی.
فقدان روابط رسمی دیپلماتیک بین واشنگتن و تهران، این سوءتفاهم‌ها را تشدید می‌کند. ایران از سال ۱۹۸۰ تاکنون در آمریکا نمایندگی مستقیم ندارد و برای معدود امور کنسولی به سفارت پاکستان متکی است. هم‌زمان، نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک با محدودیت‌های جدی مواجه است که دامنه‌ی تحرکات دیپلمات‌های ایرانی و تعامل آن‌ها با سیاست‌گذاران آمریکایی، رسانه‌ها و اندیشکده‌ها را به‌شدت محدود می‌سازد.
برخلاف کشورهایی که در واشنگتن سفارت و شبکه‌های لابی دارند، ایران عملاً از ابزار چندانی برای مقابله با اطلاعات نادرست یا بیان روایت‌های خود برخوردار نیست. این وضعیت زمانی وخیم‌تر می‌شود که تحلیلگران و صاحب‌نظرانی که از رویکردهای دیپلماتیک یا متوازن در سیاست ایران-آمریکا حمایت می‌کنند، غالباً زیر فشار گروه‌های اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از ایران قرار می‌گیرند؛ گروه‌هایی که، با داشتن مواضع به‌شدت ضدحکومتی، گفتمان مرتبط با ایران را برای پیشبرد اهداف سیاسی مغرضانه خود هدایت می‌کنند.
سیاست‌گذاران آمریکایی که به‌دنبال تعیین راهبرد در قبال ایران هستند، باید به این خلأ اطلاعاتی توجه داشته باشند. برخلاف ادعای تضعیف ایران، این کشور همچنان بازیگری قدرتمند با ظرفیت‌های دفاعی گسترده و نفوذ ژئوپلیتیک چشمگیر است. جمعیت نزدیک به ۹۰ میلیون نفر، فناوری نظامی پیشرفته و کنترل بر تنگه‌های راهبردی سبب شده که ایران بتواند بر پایه‌ی منابع داخلی و جغرافیای راهبردی خود اتکا کند.
در واقع، توانمندی دفاعی و بازدارندگی ایران هیچ‌گاه منحصر به اتکا بر بازیگران غیر دولتی نظیر حزب‌الله نبوده است. ایران به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای دارای حاکمیت، می‌تواند با تمام ابزارهای یک دولت مستقل وارد عمل شود و هرگونه درگیری نظامی با آن، ریسک بالایی برای ثبات منطقه و پیامدهای اقتصادی جهانی در پی خواهد داشت.
ایران کشوری کهن است که طی قرن‌ها در برابر دگرگونی‌های ژئوپلیتیک و فشارهای خارجی ایستادگی کرده و به سطح چشمگیری از تاب‌آوری دست یافته است. در چهار دهه‌ی گذشته، ایران در یک محیط امنیتی پرتنش با انواع تهدیدها دست‌وپنجه نرم کرده است: از حضور گسترده‌ی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس و جنگ هشت‌ساله با عراق گرفته تا عملیات‌های مخفی، تحریم‌های اقتصادی، ترور مقامات ارشد، جنگ روانی و کارزار «فشار حداکثری» دولت اول ترامپ. واکنش ایران به تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، تسریع تلاش‌های دفاعی و سرمایه‌گذاری وسیع در توسعه‌ی موشک‌ها، پهپادها و زیرساخت‌های مستحکم بوده است؛ اقداماتی که قدرت حفظ حاکمیت ایران را تقویت کرده‌اند.


Forward from: کانال اختصاصی رضا نصری
ظریف در داووس چه کرد؟
رضا نصری

طی ماه‌های اخیر، روایتی مخرب و اتهاماتی سنگین علیه ایران در محافل سیاسی و علمی کشورهای غربی—به‌ویژه در ایالات متحده—شکل گرفته است. این فضاسازی، با پشتوانه لابی‌های اسرائیل، اندیشکده‌ها، رسانه‌های جریان اصلی و اپوزیسیون برانداز، به‌شدت در حال تبلیغ است و هدف آن تأثیرگذاری بر سیاست‌های دولت جدید آمریکا و متحدانش در قبال ایران است. از جمله این اتهامات می‌توان به القای «آپارتاید جنسیتی»، ترسیم ایران به‌عنوان کشوری ضعیف و ناگزیر به ساخت سلاح هسته‌ای، متهم‌کردن ایران به طراحی و تأمین مالی عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و ادعای بی‌ثباتی سیاسی در ساختار جمهوری اسلامی اشاره کرد.

در واقع، این مجموعه اتهامات همچون قطعات پازلی هستند که هریک برای وارد کردن فشاری معین بر ایران طراحی شده‌اند و در کنار هم، زمینه‌ساز اجرای نسخه‌ای نوین از سیاست فشار حداکثری خواهند بود. به‌عنوان نمونه، اتهام «آپارتاید جنسیتی» می‌تواند زمینه‌ساز کارزارهای تبلیغاتی و حقوقی بی‌سابقه شود؛ به‌ویژه آنکه مقدمات چنین اقداماتی در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در حال شکل‌گیری است. همچنین نسبت‌دادن طراحی و تأمین مالی عملیات ۷ اکتبر به ایران می‌تواند دستاویزی برای توقف روند لغو تحریم‌ها باشد؛ چراکه مدعی‌اند درآمدهای احتمالی حاصل از رفع تحریم، در فعالیت‌های به‌اصطلاح «بی‌ثبات‌کننده» ایران هزینه خواهد شد. از سوی دیگر، نمایش ایران به‌عنوان کشوری ضعیف تلاشی است برای القای این تصور که هرگونه حمله نظامی علیه ایران، هزینه چندانی نخواهد داشت. در نهایت، طرح اتهام تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای نیز می‌تواند به فعال‌شدن زودهنگام مکانیسم حل اختلاف برجام (موسوم به مکانیسم ماشه) و اجماع بین‌المللی علیه ایران منجر شود.

جواد ظریف در مصاحبه خود با فرید زکریا، با ارائه روایتی دقیق، مستدل و مبتنی بر واقعیت، کوشید تمامی این فضاسازی‌ها را خنثی کند. موضع‌گیری‌های او نه‌تنها با مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران در تضاد نبود، بلکه دقیقاً در راستای واقعیت‌های صحنه، سیاست‌های کلان کشور و منافع ملی قرار داشت. با این حال، شماری از محافل سیاسی و رسانه‌های مخالف، با تحریف سخنان ظریف، تلاش کردند او را به عقب‌نشینی از مواضع رسمی یا ارسال سیگنال ضعف متهم کنند؛ در حالی که وقتی روایت «ضعف ایران» همین حالا در فضای رسانه‌ای و اندیشکده‌ای غرب غالب است، اساساً از چه «سیگنال ضعفی» سخن می‌گویند؟ آنچه ظریف انجام داد، در حقیقت خنثی‌سازی این روایت با تأکید بر شکست‌ناپذیری مقاومت، رد ادعای تخریب سامانه‌های پدافندی و تصریح بر توان ذاتی و ماهوی کشور بود.

در این میان، برخی نیز مدعی‌اند ظریف مسائل داخلی را در محافل بین‌المللی مطرح کرده است. اما آیا در روزگاری که حتی سخنان یک روحانی در منبر مسجدی دورافتاده می‌تواند تیتر رسانه‌های جهانی شود، مرزی میان داخل و خارج باقی مانده است؟ مگر ندیدند همین فرید زکریا، با تسلط بر شکایات حقوقی جریان «پایداری» علیه ظریف، خود این بحث داخلی را پیش کشید و پاسخ گرفت؟ می‌گویند از وضعیت حجاب صحبت کرده است! از خود بپرسید: کدام‌یک بیشتر به عزت و دینداری مردم لطمه می‌زند—سخنان ظریف، یا ادعای نماینده‌ای که از تریبون رسمی مجلس فریاد می‌زند اگر قانون حجاب اجرا نشود، زنان ایرانی برهنه به خیابان می‌آیند؟

واقعاً مایهٔ تأسف است که عده‌ای از نمایندگان، در شرایط حساس امروز کشور، برای یک مصاحبه، دوباره همهٔ کمیسیون‌های مجلس و سه قوه را درگیر درخواست عزل جواد ظریف کرده‌اند.


Forward from: Css.ir
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
⭕️ احمد میدری: راهی جز وفاق نداریم ولی خود مساله‌شناسی هم باید به شکلی باشد که ضد وفاق عمل نکند.

@css_govir


Forward from: یک حرف از هزاران
#خبر_ها
☑️ معرفی داوران جشنواره فیلم فجر
منوچهر شاهسواری دبیر جشنواره فیلم فجر، طی احکامی کمال تبریزی، رضا درستکار، بهرام رادان، علیرضا رئیسیان، علیرضا زرین‌دست، عزت‌الله ضرغامی و مستانه مهاجر را به‌عنوان اعضای هیئت داوران بخش مسابقه سینمای ایران در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر معرفی کرد.
@yekhezaran


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
💐 عید مبعث مبارک!

بیش باد چنین قاب‌های زیبایی در تکریم اصحاب هنر و بزرگان فرهنگ ایران:

وزیر علوم، دکتر حسین سیمایی صراف، در منزل استاد شاهین فرهت، آهنگساز و استاد بازنشستهٔ موسیقی دانشگاه تهران (دیدار برای تقدیر از استاد و مشورت گرفتن در آموزش عالی هنر)
@jalaeipour


Forward from: احمد میدری/ Ahmad Meidari
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
▪️سفر به سرزمین آفتاب

مروری بر سفر به استان خوزستان در تاریخ سوم و چهارم بهمن ماه؛ از دیدارها و افتتاح پروژه‌ها تا کلنگ‌زنی طرح‌های جدید و بررسی مسائل اجتماعی و اقتصادی استان
@midarimedia


Forward from: احمد میدری/ Ahmad Meidari
🔴آنچه در گفت‌وگوی ویژه خبری گفته شد

نسخه کاملتر در:
https://www.instagram.com/p/DFWEcbvpSGk/?igsh=MWM1NG5sdHBrM3didQ==

@midarimedia


محمد شمع محفل بود، قوالی نصرت فاتح علی خان

@qadahha


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
⭕️ چقدر قدرتمند، تاثیرگذار و شبه‌سینمایی است صحنه‌های امروز جنوب لبنان! (بعد از پایان مهلت ۶۰ روزه و این‌که اشغالگران اسراییلی تخلیه نکرده‌اند)

زنانی که لوله‌های نشان‌گرفته‌شدهٔ تانک متجاوزان اسراییل و حتی شهادت هم‌روستایی‌هایشان در برابر چشم‌شان هم مانع سینه‌سپر کردن در برابر گلوله برای بازگشت‌ به خانه‌شان نیست.
@jalaeipour


⭕️ آیا دو خط توضیح دربارهٔ وفاق و توافق کافی است؟

✍🏻 محمدرضا جلائی‌پور

دوست و برادر عزیز و فاضلم، دکتر علی سرزعیم، در یادداشتی توضیح داده‌ که چرا در همایش وفاق ملی شرکت نکرده‌است. ضمن همراهی با دغدغهٔ ایشان، دو پیش‌فرض و مبنای نقدشان را در گفتگویی با ایشان نقد کردم که در اجابت دعوتشان اینجا به اختصار مکتوب می‌کنم.

فرض خطای اول ایشان این است که رویداد «گفت‌وگوی ملی دربارهٔ وفاق ملی» را به اشتباه پرهزینه و از همایش‌های معمول حکومتی با خروجی‌های آرشیوی محسوب کرده‌اند. اگر در خود این رویداد شرکت می‌کردند برایشان واضح می‌شد که از قضا این رویداد برای تکرار نکردن خطای همایش‌های پرهزینه و خشک، هم بسیار کم‌هزینه بوده‌است و هم قالب و محتوایی نو داشته است.

در این رویداد، حتی یک ریال به سخنرانان پرداخت نشد، حتی یک ریال صرف تبلیغات نشد و صرفا به اطلاع‌رسانی رایگان آنلاین اکتفا شد، حتی یک برگه کاغذ یا بسته هدیه یا هر چیز هزینه‌بر دیگر به شرکت‌کنندگان داده نشد، قالب رویداد یازده پنل گفت‌وگوی زنده و غیرخشک و مساله‌محورِ هفتاد صاحب‌نظر متنوع بود، حتی اعضای کابینه صرفا شنوندهٔ پنل‌های گفت‌وگوی صاحب‌نظران بودند و کل برنامه از همایش‌های خشک دانشگاهی و حاکمیتی فاصله داشت. هر پنل هم حاوی چند بحث چالشی بود و به همین دلیل شرکت‌کنندگان را برای ۱۲ ساعت متوالی مخاطب خود نگاه داشت و محتوایش تیتر یک ده روزنامهٔ کشور شد. محتوای سخنان پنلیست‌ها هم صرفا در قالب‌های ویدیویی و صوتی و مکتوب، به شکل دیجیتال و رایگان منتشر شده و خواهد شد و حتی یک ریال صرف چاپ کتاب‌های آرشیوی بی‌خواننده نخواهد شد.

فرض خطای دوم ایشان این است که وفاق ملی و توافق‌گرایی نیازی به تبیین نظری و استفاده از تجارب قبلی ایران و سایر کشورها ندارد. به نظرم از قضا وفاق ملی و توافق‌گرایی در سیاست داخلی ایران از جوانه‌های نورسته‌ای است که پشتوانه‌های غنی نظری و تجربی‌اش برای بسیاری از شهروندان و حتی سیاستمداران روشن نیست. ماجرا فراتر از بده‌وبستان است و به ویژه در دو دههٔ گذشته، در ادبیات مطالعات توسعه و مردم‌سالاری، اقتصاد سیاسیِ توسعه و جامعه‌شناسیِ تکوین دولت باظرفیت و در تجارب گشایش‌های تدریجی توسعه‌آفرین، بسیار بیش از گذشته، وفاق و توافق‌گرایی و ذی‌نفع‌سازی برای گشایش و ترتیبات نهادی عادلانه و فراگیرتر به عنوان یکی از لوازم توسعه و اصلاحاتِ مردم‌سالارانه مورد توجه قرار گرفته است، به ویژه در استقرارهای سیاسیِ مشابه ما و نظم‌های دسترسی محدود و نظام‌های هیبریدی.

متاسفانه این ادبیات و تجارب هنوز به قدر کافی در ایران و زبان فارسی معرفی نشده است. اساسا یکی از مهم‌ترین معضلات قواعد بازی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، غلبهٔ سیاست ستیز و برد-باختی بوده است و تقویت سیاست توافق‌گرا و گشایش‌گر و برد-بردی به تمهیدات نظری و نهادی بسیار نیرومندتری نیازمند است. مبانی نظریِ غنی و ضرورت‌های عملیِ مهم وفاق، چه در معنای توافق‌گراییِ مورد نظر پریچت و همکاران در کتابِ ارزشمند Deals and development، چه در معنای اجماع مورد نظر درکون در Gambling on development، چه در معنای مشارکتِ هم‌مساله‌ها در کشف و حل مساله، چه در معنای عدالت‌بنیا‌د و اجماع هم‌پوشانِ رالزی، چه در معنای همبستگیِ نودورکیمی‌ و کاهش شکاف‌ها، چه در معنای ذی‌نفع‌سازی برای گشایش در معنای نو نورثی، و چه در معنای تبدیل سیاست هم‌فرسا و منازعه و حذف و ستیز و حاصل‌جمع‌صفر به سیاستِ هم‌افزا و به‌رسمیت‌شناسی و توافق و هم‌یاری و «دعوا نکنیم» (به تعبیر مسعود پزشکیان)، همه هنوز در فضای عمومی و حتی دانشگاهی و روشنفکری و سیاسی ایران به قدر کافی کاویده و تبیین و شناخته نشده است.

توافق‌گرایی در سیاست خارجی لااقل سه دهه است که در ایران بالیده است، اما نهال نوپای توافق‌گرایی در سیاست داخلی هنوز نحیف است و به هیچ عنوان با دو خط توضیح پا نمی‌گیرد و پا گرفتنش سال‌ها گفت‌وگو و تولید و نشر محتوا و ساختن دستاورد و نهاد می‌طلبد. واقعیت این است که در این زمینه هم ضعف نظری داریم و هم ضعف عملی.
@jalaeipour


Forward from: وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
⭕️ برای نخستین بار؛
#فراخوان ارسال نظرات کارشناسی برای تعیین دستمزد کارگران در سال ۱۴۰۴ 

🔹 مخاطبان فراخوان:
- کارشناسان حوزه کار و کارگری 
- کارفرمایان 
- نهادهای کارگری 

🔹 موضوعات پیشنهادی: 
- افزایش دستمزدها متناسب با تورم 
- دستمزدهای منطقه‌ای و صنفی: مزایا و چالش‌ها 
- الگوهای حفظ قدرت خرید کارگران 

📧 ارسال نظرات به: 
🌐 mozd@mcls.gov.ir 

📅 مهلت ارسال: 
۲۰ بهمن ۱۴۰۳ 

وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی:
🆔️ @mcls_gov_ir


Forward from: Css.ir
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔹برش‌هایی از کند و کاو دربارهٔ وفاق ملی، در حاشیهٔ «گفتگوی ملی دربارهٔ وفاق ملی»

@css_govir


⭕️ رستگاری جمعی است

بخشی از نکاتی که در میزگرد روزنامهٔ ایران در تحلیل فیلم «علت مرگ: نامعلوم» طرح کردم:

🔹 زيربناي نظري فيلم و عصاره نگاه كارگردان اين است: «رستگاري جمعی است». تمام شخصيت‌های‌سوار بر ون كه از تيپ‌هاي مختلفي هم هستند، مسأله‌‌شان مشترك است و رستگاري‌شان جمعي است و به انواع و اقسام اشكال با ديگران پيوند دارند.

🔹 باعث تأسف است كه كارگردانی به پختگي آقاي زرنگار كه در سينماي ايران كمياب است، اينچنين سه سال از عمر هنري‌اش به خاطر توقيف اين فيلم تلف شد؛ آن‌ هم فيلمي كه سه سال پيش اولين فيلم منتخب هيأت انتخاب جشنواره بود و حالا بعد از سه بار مجوز ساخت و سه سال عدم اكران، نهايتاً بدون سانسور اكران شده است. يك فيلم آبرومند كه مي‌توانست تخته‌پرشي باشد براي يك كارگردان فيلم اولي.

🔹 به نظرم «علت مرگ؛ نامعلوم» بهترين فيلم اجتماعي سال‌هاي اخير و نويدبخش ظهور كارگرداني پخته و خوش‌آتيه در سينماي ايران است. سينماي علي زرنگار به نوعي تركيب جالبي از سينماي بني‌اعتماد و فرهادي است. سينماي اجتماعي بني‌اعتماد و فرهادي را دوست دارم اما به نظرم سينماي زرنگار نه فقط نوعي تركيب هر دو است كه حتي به يك معنا از هر دو پختگي بيشتري دارد. سينماي زرنگار بر خلاف سينماي بني‌اعتماد كه عمدتاً در سطح توصيف و تصوير قربانيان فقر، ساختارها و نهادها متوقف مي‌شود و بر خلاف سينماي فرهادي كه اسير نوعي نسبي‌گرايي اخلاقي است كه در نهايت داوري اخلاقي را تعليق مي‌كند، توانسته به تعبير فني فلسفه اخلاقي به نوعي بافتارگرايي اخلاقي پخته نزديك شود كه بدون دچار شدن به نسبي‌گرايي، موقعيت‌هاي تعارض وظايف اخلاقي را نشان ‌دهد.

🔹 اگر بخواهيم تعريفي از سينماي اجتماعي ارائه دهيم، همين تعريف قابل اعتناست؛ سينمايي است كه در آن ضد قهرمان‌ نهادها و ساختارهايي است كه بر عامليت فشار مي‌آورد.

🔹 در جهان داستاني این فيلم با همه انتخاب‌هايي كه منجر به شكلي از آلوده شدن و وسوسه در شخصيت‌ها مي‌شود اما خود كاراكترها انگيزه‌هاي ديگرخواهانه دارند. به تعبير ديگر شخصيت‌ها با انگيزه‌هاي اخلاقي تن به اشكالي از آلودگي و خطا مي‌دهند. در حالي كه عموما در سينماي اجتماعي نيمه دوم دهه نود ايران نوعي فردگرايي خودخواه آلوده تصوير مي‌شد و در سينماي جنگ و مجيدي و ميركريمي و آبيار هم با اشكالي از ديگردوستي خيلي پاك مواجه بوديم.

در اين فيلم اما اين آلوده و وسوسه شدن خودش انگيزه و علتي ديگردوستانه دارد و در تن دادن همه شخصيت‌ها به اين وسوسه، رگه‌هاي ديگردوستي مي‌بينيم. مثلاً شخصيت كارمند (با بازي عليرضا ثاني‌فر) كه در ابتداي فيلم داوري مخاطب نسبت به او منفي است به خاطر بيماري همسرش، شخصيت احمد (با بازي عالي بانيپال شومون) به خاطر نجات دوستش از اعدام (با پرداخت ديه) و راننده به خاطر زن صيغه‌اي قرباني خشونت خانگي مي‌لغزند و نه به خاطر خودشان. جوان توليدكننده پادكست و فراري هم تنها در مواردي دچار خشونت مي‌شود كه پاي يارش در ميان است و يارش هم به خاطر آسايش اوست كه دچار وسوسه مي‌شود.

اين تصوير با شناخت تجربي از انسان‌ها كه همزمان هم گرايش‌هاي ديگردوستانه/جمع‌گرايانه/هميارانه و هم گرايش‌هاي خودخواهانه/منفعت‌جويانه/رقابت‌جويانه دارند و اين گرايش‌ها تحت فشار نهادها و ساختارها و قفس‌هاي هنجار است، سازگارتر است. در كمتر كارگردان ايراني ديده‌ام كه حق هر دو را ادا كند.

🔹 پسر جوان تنها كسي در فیلم است كه به ظلم تن نمي‌دهد و نوعي وظيفه‌گرايي كانتي دارد. او قصد مهاجرت دارد؛ گويي تنها راه سالم و پاك ماندن رفتن است. اما قهرمان فيلم او نيست و به نظرم فيلم اگر قهرماني داشته باشد آن زن ناشنوا است كه قدرت تكلم هم ندارد. اوست كه با وجود همه فشارهاي ساختاري و زمينه‌اي آلوده نمي‌شود. گويي كارگردان مي‌خواهد بگويد فشارهاي نهادي و ساختاري شما را در موقعيت‌هاي تعارض وظايف اخلاقي قرار مي‌دهد اما گر چه سخت، مي‌توان پاكيزه ماند و تن به ناروا نداد. اين زن به نوعي ناظر آرماني اخلاقي در طول فيلم است كه در نهايت هم آلوده نمي‌شود.

🔹 فيلم به يك معنا خشونت فقر را تصوير كرده و نمي‌توان انتظار فضاي گل و بلبلي از آن داشت. ولي در عين حال من دو نشانه از زندگي در فيلم مي‌بينم كه هر دو قدرتمند است. يكي همين ميل اخلاقي ماندن است كه براي آدمي زنده ممكن است و ديگري طبيعت زيباي بيابان‌هاي شهداد است كه بعضاً قاب‌هاي شبه‌وسترن مي‌سازد و به يك معنا بستر زندگي جمعي ما ايرانيان است و خيلي هم افق زنده‌اي دارد. به نظر مي‌رسد كارگردان تعمداً اينچنين طبيعت را قدرتمند و زيبا تصوير مي‌كند.

👈🏻 متن کامل گفت‌وگو

#پیشنهادفیلم
@jalaeipour


Forward from: روزنامه ایران
⭕️ صفحه نخست ایران یکشنبه ۷ بهمن ماه ۱۴۰۳

🇮🇷
@irannewspaper

20 last posts shown.