Posts filter


داستان یک دوچرخه.pdf
406.1Kb
📚دسته بندی : داستان کوتاه
🖋به قلم : جعفر مدرس صادقی



🔷جعفر مدرس صادقی نویسنده‌ای است که دغدغه‌ی اصلی‌اش روایت انسان در بستر جامعه و تعاملات اجتماعی است. او انسان را موجودی می‌بیند که زندگی و شخصیتش تحت‌تأثیر مستقیم شرایط اجتماعی شکل می‌گیرد و به همین دلیل، شخصیت‌های داستان‌های او معمولاً از فضای اجتماعی طرد شده‌اند، اما در مواجهه با این انزوا به بازآفرینی جهان درونی خود می‌پردازند. این نگاه اجتماعی، به همراه علاقه به واکاوی ذهن و خیال، باعث شده است که داستان‌های او سرشتی خاص و گاه فراواقعی پیدا کنند.
🔷در آثار مدرس صادقی، واقعیت و رؤیا به‌گونه‌ای در هم تنیده‌اند که تفکیک آن‌ها دشوار می‌شود.
🔷داستان‌های او معمولاً با روایتی واقع‌گرا آغاز می‌شوند، اما به‌سرعت در مسیری رازآلود و خوابناک پیش می‌روند. این ویژگی باعث می‌شود وهم و خیال نقشی کلیدی در شکل‌گیری بحران داستان و تحول شخصیت‌ها ایفا کند. او ماهرانه از این شیوه بهره می‌گیرد تا روایت‌هایش را از یک سطح ساده فراتر برده و به مفاهیمی عمیق‌تر نزدیک کند.



•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


[ اگر در مورد راز خود سکوت کنم، آن راز زندانی من می‌شود. اگر اجازه دهم از دهانم خارج شود، من زندانی آن میشوم.
بر درخت سکوت میوهای آرامش می‌روید ]

•|✍🏻آرتور شوپنهاور




•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


[ پاندای بُزرگ و اِژدهای کوچک ].pdf
31.0Mb
📚کتاب پاندای بُزرگ و اژدهای کوچک

🖋به قلم : جیمز نوربری
📕نسخه کامل و باکیفیت

🔖پیش درآمد
پاندای بزرگ پرسید :
کدومش مهم‌تره، سفر یا مقصد؟
اژدهای کوچک گفت: همسفر

📗پاندای بزرگ و اژدهای کوچک داستان همراهی و گفت و گوی دو دوست عجیب و دوست داشتنی است که به سفری دور و دراز می‌روند. در این سفر فصل ها را پشت سر می گذرانند و به زیبایی های طبیعت و وجود خودشان پی می برند، بارها اشتباه می کنند و گم می شوند، اما در همین بیراهه رفتن ها به چیزهای شگفت انگیزی دست پیدا می کنند.

📘جیمز نوربری از ترکیب مشکلات شخصی خود، فلسفه‌ی شرق و صحبت با کسانی که می خواستند از تنهایی و اظطراب رها شوند، کتابی زیبا با سخنانی حکیمانه و تصاویری ماندگار خلق کرده که آرام بخش و نوری راهگشا برای هر کسی است که دوران سخت و تاریک را پشت سر می گذارد.



•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


در بیست سالگی یاد گرفتم
کار خلاف فایده ای ندارد،
حتی اگر با مهارت انجام شود.
در سی سالگی پی بردم که قدرت،
جاذبه ی مرد است
و جاذبه، قدرت زن.
در چهل سالگی آموختم که رمزِ ’خوشبخت زیستن‛
در انجام کاری نیست که دوستش داریم؛
بلکه در دوست داشتنِ کاریست که انجامش می دهیم.
در ۵۵ سالگی پی بردم که تصمیمهای کوچک را باید با مغز
و تصمیمهای بزرگ را با قلب گرفت.
در۶۰ سالگی آموختم که بدون عشق میتوان ایثار کرد
اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
در ۸۰ سالگی پی بردم که دوست داشته شدن
و محبت دیگران به انسان، بزرگ ترین لذتِ دنیاست.
در ۸۵ سالگی دریافتم که زندگی زیباست...
باید دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفته ای ؛
تحویل دهی ...
خواه با فرزندی خوب ...
خواه با باغچه ای سرسبز ...
خواه با اندکی بهبود شرایط اجتماعی ...
و اینکه بدانی ...
حتی فقط یک نفر با بودن تو ساده تر نفس کشیده است .
این یعنی تو موفق شده ای!

✍🏻گابریل گارسیا مارکز



•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
دانلود فیلمی که در این پست👇🏻
https://t.me/iMovie_iBook/6551
معرفی شد


🎬فیلم " نزدیک تر "
کیفیت ۷۲۰p
محصول : ۱۳۹۳





•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
•|🎬دسته بندی : [ معرفی فیلم منتخب ]
•|🎞عنوان : [ نزدیکتر ] 🔸 ۱۳۹۳
•|👤کارگردان : [ مصطفی احمدی ]
•|✍🏻فیلمنامه : [ بهرام توکلی ]
•|🎭بازیگران : [ صابر ابر ؛ پگاه آهنگرانی ؛ پارسا پیروزفر ؛ ...]

خلاصه داستان :
علی (صابر ابر) به نامزدش، مهتاب (پگاه آهنگرانی) به دروغ گفته است که همه اعضای خانواده‌اش را در یک تصادف رانندگی از دست داده است. اما یک شب تصمیم می‌گیرد که واقعیات زندگی‌اش را برای مهتاب بازگو کند. علی، مهتاب را به منزل خانوادگی‌شان در بیرون از تهران می‌برد؛ خانه‌ای که مادرش در آنجا زندگی می‌کند و در شب ورود آنها همه اعضای خانواده برای مهمانی خداحافظی برادر زادهء علی در آنجا حاضر شده‌اند. بازگشت ناگهانی علی به خانه به درگیری‌های های لفظی شدید بین او و برادر و خواهرش می‌انجامد. مهتاب در بین پرخاش‌ها در میابد که علی در پی اعتیاد، سه سال ناپدید شده بوده و جستجوهای خانواده برای یافتن او بی‌نتیجه بوده است....





•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشده‌ای ؟

پاسخم داد : در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی‌شوم!

اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم!

گفت : تو اشتباه می کنی!

زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد!!!

جبران خلیل جبران







•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
نوروز در سینمای ایران






•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


بُرشی از این کتاب :

بهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم «نه.» گفت: «من قبلا می‌رفتم، ولی دیگه نمی‌رم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم. من بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش، وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می‌کشید و با چشم‌هاش التماس می‌کرد
زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می‌تونه دوست خوبی واسه‌م باشه، می‌تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسه‌ش درست کنم. اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این‌جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می‌زنه و هروقت من رو ببینه یاد بلایی می‌افته که سرش آوردم
از نگاهش فهمیدم بزرگ‌ترین لطفی که می‌تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.» ب
عدش گفت: «تو هیچ‌وقت نمی‌تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی.»



•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


[ قهوه ی سرد آقای نویسنده ].pdf
35.0Mb
کتاب قهوه ی سرد آقای نویسنده جزء آثار بسیار موفق و شاخص است تا حدی که در مدت زمان تقریبا یک ماهه به چاپ بیستم رسیده ... اتفاقی بس شگفتی ساز همچنین لازم به ذکر است که این رمان تا به امروز بیشتر از پنجاه بار تجدید چاپ شده است!!!

در کنار فضای معمائی و هیجان انگیز خط داستانی ، وجود جملاتِ فلسفی و عارفانه ( که در سَرتاسَر داستان به کَرات شاهد آن هستیم ) وِجهه ی خاصی به این رمان داده و باعث جَذابیت هرچه بیشتر آن شده



قهوه ی سَرد آقای نویسنده : ماجرای نویسنده‌ای به‌نام آرمان روزبه را روایت می‌کند که در نوجوانی عاشق دختری می‌شود که پانزده سال از خودش بزرگ‌تر است و رمان با خاطره‌ای از این عشق آغاز می‌شود و در ادامه…

این رمان با تکنیک داستان‌های فرعی متعدد (spin-off) نوشته‌ شده است به‌نحوی که هرکدام از این داستان‌های فرعی در دل کلیت داستان ساختمان کلی رمان را تشکیل می‌دهند.



•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
خاطره زیبا و شنیدنی استاد نصیریان از "شاعر سینمای ایران : زنده یاد علی حاتمی"





•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


📙برشی از کتاب📙


"هر چیزِ بدی را می شود تحمل کرد، اگر یواش یواش آن را بفهمی!..."




•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
روایتی جذاب و شنیدنی از قصه لیلی و مجنون...

پ.ن : داستانی که دکتر کاکاوند تعریف میکنه مربوط به پنج گنج نظامی | بخش لیلی و مجنون قسمت ۱۶اُم با عنوان "بردن پدر مجنون را به خانه کعبه" است این قسمت دارای ۱۱۸ بیت است ؛ برای شما دوستان بخش مربوط به مناجات مجنون با خدا در ارتباط با عشق به لیلی را جداگانه در پست بعدی قرار میدهیم.



•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


✍🏻پروفسور حسابی: ۲۲ سال درس دادم؛

🔸هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم.
چون کلاس باید اینقدر جذاب باشد که بدون حضور و غیاب شاگردت به کلاس بیاید.

🔸هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم! چون کلاس خانه دوم دانش آموز هست.

🔸هر دانش آموزی دیر آمد سر کلاس راهش دادم چون میدانستم اگر ۱۰ دقیقه هم به کلاس بیاید؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به کارش

🔸هیچگاه بیشتر از دو بار حرفم را تکرار نکردم.
چون اینقدر جذاب درس میدادم که هیچکس نگفت بار سوم تکرار کن

🔸هیچگاه ۹۰ دقیقه درس ندادم! چون میدانستم کشش دانش آموز متوسط و کم هوش و باهوش با هم فرق دارد

🔸هیچگاه تکلیف پولی برای کسی مشخص نکردم! چون میدانستم ممکن است بچه ای مستضعف باشد یا یتیم...

🔸هیچگاه دانش آموزی درب دفتر نفرستادم.چون میدانستم درب دفتر ایستادن یعنی شکستن غرور

🔸هیچگاه تنبیه تکی نکردم و گروهی تنبیه کردم! چون میدانستم تنبیه گروهی جنبه سرگرمی هست ولی تنبیه تکی غرور را میشکند

🔸همیشه هر دانش آموزی را آوردم پای تخته بلد بود.
چون میدانستم که کجا گیر میکند نمیپرسیدم!
‎‌‌‌‎‌



•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


پروانه.pdf
349.3Kb
•|📚دسته بندی : [ داستان کوتاه ]
•|📕عنوان : [ پروانه ]
•|✍🏻به قلم : [ هرمان هسه ]

🔺هرمان هسه از نوابغ دنیای ادبیات بود که علاوه بر نویسندگی در نقاشی هم دست داشت ؛ وی در سال ۱۹۴۶ علاوه بر نوبل ادبیات برنده جایزه ادبی گوته شد

🔺هرمان هسه در آثارش مبارزهٔ جاودانهٔ روح و زندگی را ترسیم نموده و با نگرشی هنرمندانه به دنبال ایجاد تعادل بین این دو پدیده قلم فرسوده‌است ؛ وی به‌طور جدی به مشکلات انسان‌ها و روابط بین آن‌ها و همچنین نقش هنرمند در جامعه، را به شیوه هنرمندانه‌ای مطرح می‌نماید



•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


📙[برشی از کتاب]📙

•آنها می‌خواهند ما تنها باشیم، آقای مونترو
چون به ما می‌گویند انزوا تنها راه رسیدن به قِداست است.
فراموش می‌کنند که وسوسه در انزوا خیلی قوی‌تر می‌شود•




•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


| دسته بندی : موسیقی متن فیلم
| از فیلم : مرسدس
| موزیسین : بابک بیات
|قطعه آخر |

در من فریادهای درختی ست
خسته از میوه های تکراری

من ماهی خسته از آبم
تن می دهم به تو
تور عروسی غمگین
تن می دهم
به علامت سوال بزرگی
که در دهانم گیر کرده است.
پس روزهایمان همین قدر بود؟

و زندگی آنقدر کوچک شد
تا در چاله ای که بارها از آن پریده بودیم
افتادیم




•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021




◾️خلاصه داستان صوتی "یک داستان نفرت انگیز"

«ایوان ایلیچ پرالینسکی» ژنرالی‌ست اشرافی و جاه‌طلب. داستان از جایی شروع می‌شود که او با دوستی به باده‌گساری مشغول است و از لزوم مهربانی و شفقت با فرودستان داد سخن می‌دهد.

بعداز ترک مجلس، به طور اتفاقی متوجه می‌شود در خانه کارمند فقیرش «پسل دونیموف» عروسی برپاست. ایوان ایلیچ فرصت را مغتنم می‌شمرد تا تئوری‌اش را در عمل آزمایش کند. وارد مهمانی می‌شود و مشغول نوشیدن و معاشرت با آدم‌هایی می‌شود که از طبقه او نیستند.

دیری نمی‌گذرد که معلوم می‌شود حرف‌هایش در طرفداری از طبقه فرودست همه باد هوا بوده و او در حقیقت این جماعت را لایق دوستی با خود نمی‌داند.

اتفاقاتی که در این شب می‌افتد به او می‌فهماند که ادعاهای نوع‌دوستانه‌اش مشتی توهمات خودفریبانه بود. او پس از شب عروسی، افسرده و شرمسار، خود را در خانه حبس می‌کند چون می‌ترسد اتفاقات جشن عروسی به گوش همه دوستان و همکارانش رسیده باشد.

وقتی بالاخره بعد از هشت روز به اداره برمی‌گردد با اتفاقات عجیبی مواجه می‌شود...





•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021


•|🎧دسته بندی : [ داستان صوتی ]
•|📚عنوان : [ یک داستان نفرت انگیز ]
•|✍🏻به قلم : [ فئودور داستایفسکی ]
•|🎙راوی : [ بهروز رضوی ]


🔸داستایفسکی در این اثر به زیبایی هرچه تمام و در اوج ظرافت در نگاهی طنزآمیز نشان میدهد : چه تفاوت فاحشی‌ است که میان تصور انسان از خود و آنچه در عمل از خود بروز می‌دهد...



•|عضویت در کانال سینما ادبیات👇🏻
🆔@iMovie_iBook

•|عضویت در گروه چت و گفتگو👇🏻
🆔@iRAaN_021

20 last posts shown.