🔸بهراستی که شخص افسرده غالبن «سرد و بیتفاوت» است. مشخصۀ بارز او نوعی «پاپسکشیدن، خشکزدن، میخکوبشدن و تعلیق فعالیت» است. با اینهمه، «اختلال ذهنی دیگر به دشواریهای شخص مربوط نمیشود؛ بلکه به بیماریای تبدیل میشود که بیمار را از جنبۀ عاملیتش جدا میکند.»
این بازتعریف شخص بیمار بهعنوان کسی که در سطح شناختی و نیز در سطح عاطفی و هدفگذاری از اعمال ممکنش جدا گشته متناظر است با زیستشناختیسازی یا «باززیستشناختیسازیِ» اختلال پیشگفته. از چنین منظری، درمان بیش از هر چیز عبارت است از تحلیل مکانیسمهایی که مانع انتقال اطلاعات در دستگاههای نورونی میشود. داروهای ضدافسردگی، با همۀ تنوعی که دارند، جملگی میکوشند انتقال نورونیشیمیایی را تحریک کنند، آنهم با هدفِ اعلامشدۀ «احیای و محافظت از قابلیتهای پلاستیک مغز».
▪️برگرفته از کتاب «با مغزمان چه باید بکنیم؟»، نوشتهی کاترین مالابو، ترجمهی علی حسنزاده
➖Movie: The Fire within (French: Le Feu Follet) (1963)
🆔 @honarnegaran
این بازتعریف شخص بیمار بهعنوان کسی که در سطح شناختی و نیز در سطح عاطفی و هدفگذاری از اعمال ممکنش جدا گشته متناظر است با زیستشناختیسازی یا «باززیستشناختیسازیِ» اختلال پیشگفته. از چنین منظری، درمان بیش از هر چیز عبارت است از تحلیل مکانیسمهایی که مانع انتقال اطلاعات در دستگاههای نورونی میشود. داروهای ضدافسردگی، با همۀ تنوعی که دارند، جملگی میکوشند انتقال نورونیشیمیایی را تحریک کنند، آنهم با هدفِ اعلامشدۀ «احیای و محافظت از قابلیتهای پلاستیک مغز».
▪️برگرفته از کتاب «با مغزمان چه باید بکنیم؟»، نوشتهی کاترین مالابو، ترجمهی علی حسنزاده
➖Movie: The Fire within (French: Le Feu Follet) (1963)
🆔 @honarnegaran