نمیدانم...


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Blogs


به راستی که نام هر چیزی را چگونه می نهند؟
با اوصافش؟
نمیدانم...
همچو والدی که اوصاف فرزندش را نمی داند و حیران نام است.
@Hichnemidanamman_bot
https://t.me/BChatBot?start=sc-73fc0eef4e

Related channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Blogs
Statistics
Posts filter


Forward from: کا
The Girl with the Needle
#فیلم دختری با سوزن (2024) دانمارک
ماجرای فیلم بر اساس واقعیت است.

📺 ما در این فیلم دانمارکی را می‌بینم که به‌خاطر جنگ جهانی اول در فقر، تاریکی، رکود و تباهی اخلاقی دست‌وپا می‌زند. کل فیلم‌به‌صورت سیاه‌وسفید است.

📺 زن جوانی که شوهرش در جبهه است، در آپارتمانی مخروبه زندگی می‌کند. همان اول فیلم صاحب‌خانه به‌خاطر به‌تعویق افتادن طولانی کرایه‌خانه زن را بیرون می‌کند. زن اتاقی کثیف‌تر و داغون‌تر از قبلی اجاره می‌کنه و به‌سختی شغلی در کارخانه‌ای پیدا می‌کند. صاحب کارخانه که مرد نسبتاً جوان ثروتمندی هست و عاشق دختر و با او وارد رابطه می‌شود.
جنگ تمام می‌شود و شوهر زن با صورتی له و داغون برمی‌گردد! ولی زن دیگر جذب مرد ثروتمند شده...

📺 از نیمهٔ فیلم به بعد کارگردان دانمارکی بیننده را وارد فضا و قصه‌ای عجیب می‌کند؛ ماجرایی جنایی، قاتلی زنجیره‌ای...

📺 بازی زن فیلم بسیار دقیق، درونی و عالی است. علاوه بر بازی، صحنه‌پردازی‌های فیلم عالی‌اند؛ همه تحت تسلط دو رنگ سفیدوسیاه و نور و تاریکی است که جلوهٔ بصری هنری خاصی به فیلم بخشیده.

@ashrafi_elham


Forward from: کا
🎨مرگ مارا اثر ژاک لوئی داوید

🎨این نقاشی صحنۀ قتل ژان پل مارا، نویسندۀ تندروی فرانسه و حامی حزب ژاکوبین را نشان می‌دهد.

🎨مارا به دلیل بیماری پوستی مزمنی که داشت، بیشتر وقت خود را در وان آب سرد می‌گذراند و در همان‌جا هم به نامه‌ها و کارهای اداری رسیدگی می‌کرد.

🎨وی در سال ۱۷۹۳ در‌حالی‌که در حمام خانه‌اش مشغول نوشتن بود، توسط دختر جوانی به نام شارلوت کوردی، از اعضای حزب میانه‌رویِ ژیروندیست، با ضربات چاقو به قتل رسید.

🎨بسیاری بر این باورند که مرگ مارا، جرقه‌ای بود برای شعله‌ور شدن دوره اختناق، قتل و وحشت در فرانسه، موسوم به دوران وحشت.

#نقاشی_فرانسه
#نئوکلاسیک
@ka_koohikar


Forward from: کا
زوربا: چرا جَوون‌ها می‌میرن؟ چرا آدم باید بمیره؟ بگو دیگه!
بازیل: نمی‌دونم!
زوربا: پس فایده‌‌ی این‌همه کتابی که خوندی چیه؟ اگه این‌همه کتاب به این سؤال جواب نمیدن، پس درباره‌ی چی حرف می‌زنن؟
بازیل: درباره‌ی رنجِ آدم‌هایی که نمی‌تونن به این سؤال‌ها جواب بدن!

#زوربای_یونانی
@ka_koohikar






- اسکارلت دهه‌ی شصت ، سجاد افشاریان


Forward from: اقوال الانعام
بچه‌ها اپیزود ۲ رو هم ساختن.


Forward from: اقوال الانعام
بچه‌ها دارن راه میفتن.


Forward from: اقوال الانعام
تا بالای جنازه خودشون کسی نگه «هارداسان؟» باورشون نمیشه کجا زندگی می‌کردن.


34

امروز از شغلم اخراجم کردن به خاطر اهمل‌کاریم.
این واقعا یه سنگ کوچیک بود که خورد به سرم تا اینهمه گوه بزرگ نخورم.
البته خیلی مودبانه عذرم رو خواستن و کرامت انسانیم حفظ شد.


اونا گفتن که عرق میکنن و بو میگیرن. کسی از من نپرسید. خودم گفتم که منم سردرد و بدن درد می‌گیرم و گلوم میسوزه و آبریزش بینی پیدا میکنم و گردنم میگیره.
دوباره کونشون رو سمت من کردن. ( چی؟ حتی با اینکه دارم قدم‌های بعدی رو هم میام، یه قدم هم نمیان؟ )
گفتم که میشه حالا که روشن می‌کنید با دور تند روشن نکنید؟
و یکیشون گفت که: حالا که روی دور تند نیست.
حالا که روی دور تند نیست؟! منظورش چی بود که حالا که روی دور تند نیست؟
من بدبخت با خواهش و التماس گفته بودم اونو از روی دور تند بردارن. جواب سربالا میداد و این آخرین قدمم بود برای سازش.
و اونجا بود که شروع کردم داد زدن.
می‌گفتم که کسی اصلا به فکر من نیست. کسی توی این اتاق به من توجهی نمیکنه. ( خجالت آوره ولی این جمله از دهنم اومد بیرون. )
و فحش رو شروع کردم. فحشی که همیشه مادرم وقتی میسوزه به همه میده: جنده.
جنده الان خیلی چیز رایجیه ولی توی اون شرایط با اون تن صدا اصلا فحش رایج و دم دستی‌ای به نظر نمیرسه.
خلاصه که چندتا کسشر هم گفتن که تو اون هفته ظرف نشستی و فلان و بهمان و منم گفتم که من حداقل عین آدم گوش میدم و معذرت خواهی میکنم و جدیدا هم سریعتر میشورم و بعضیاشونم اینجوری بودن که وا چته مگه ما چی گفتیم؟ ( حتی شهامت اینو ندارن که بپذیرن به کسی ریدن )
و خلاصه که چون اونا سه نفر و دو تا ممتنع و من تنها بودم. پس لحافم رو کشیدم دورم و الان در بایکوتم. ولی حالم خوبه.


یکی از رایج‌ترین کابوس‌هایی که از بچگی می‌بینم و دیشب هم دیدم اینجوریه که: آدمایی که من بهشون ارزش میدم یا دوسشون دارن بهم بی‌توجهی میکنن و من اولش سکوت میکنم. بعدش کنایه میزنم. بعدش دعوا میکنم. اون بهم عذاب وجدان میده. خودم رو تحقیر میکنم. گریه میکنم. داد میزنم. میرم جلوش و جیغ میزنم که بهم توجه کن. منو ببین. بعد توی خواب صدام میگیره. با همون صدای گرفته دوباره جیغ میزنم و از خودم دفاع میکنم. ( معمولا یه واقعیتی هم وجود داره که من میگم و دوستام باورم نمی‌کنن. ) و کسی کلا علاقه‌ای به شنیدن حرف‌هام نشون نمیده.
این تقریبا ورژن خاطره هم داره در طول زندگیم. مثل وقتی که بچه بودم و یادم نیست ( و نمی‌خوام یادم باشه ) سر چی داشتم از خودم دفاع می‌کردم و گریه می‌کردم. کسی به حرف‌های من توجهی نداشت. من کنایه میزدم که توجه جلب کنم ( آره کنایه‌های خلاقانه‌ای که به مردم میزنم حاصل تمرینه. ) بعد وسط خونه میفتادم و گریه می‌کردم. با صدای بلند زجه می‌زدم. مادرم که عنصر اصلی و دشمن بود و ذاتا هر چقدر که میتونست عذابم میداد، خواهرم توی دردهای خودش بود و اصلا من یادش نمیفتادم ( چرا باید یاد بچه‌ای که سر پریود شدن و سینه درآوردن کتک می‌خورد و نوجوونی که به خاطر نمره و اینترنت رفتن، پیشونیش رو داغ کرده بودن و جوونی که بهش میگفتن جنده و گوشیش رو چک میکردن بیفتم؟ ) و پدرم... پدرم خودش رو گم و گور می‌کرد. سکوت می‌کرد. چون احمقه. چون میترسه. چون یه مادر پرخاشگر داشت و الان کاملا رندوم با یه زن پرخاشگر ازدواج کرده بود و واقعا پدرم به نظرم اگر در همون نقش نوکر مادرش و خواهر و برادراش میموند، زندگیش بهتر میبود. الان یه خانواده‌ای داره که بهش میفهمونن که اون فقط یه نوکر خودخواه ساده لوحه. همیشه کار کردن براش آسونه و اجرای دستورات چون فکر کردن براش سخته و از روی نیاز و دلسوزی هستش که دوست داشته میشه. با اینهمه پدرم آدم کسکشی نیست برخلاف مردهای زیادی که فکر کردن براشون از کار کردن آسونتره. پدر من اولین مردی بود که بچه‌اش رو توی روستاشون بغل کرد و کمک زنش می‌کرد برای حمل بچه اونم بچه‌ی دختر. پدر من تنها کسی بود که معتقد بود بابای فاطمه نباید با تفنگ بکشتش چون بی آبرو شده.
می‌بینید؟ حتی یه آدم ساده لوح که بسیار سنتی هست و فکر میکنه جهان قانون اخلاقی داره و باید طبق اون بود و تا حالا یه نمازش هم قضا نشده و فکر کردن براش سخته هم کسکش نیست.
ولی شما کسکشید. ولی مردها کسکش هستن. و متجاوز و قاتل هستن. و زورگو و زبون‌نفهم و آلت سرگردان. و متجاوز‌. به هر حال قاتل هم یه متجاوزه.
کجا بودم؟
همونجایی که پدرم واکنشی به جنایت‌هایی که در حق یک بچه میشد نداشت. ولی اوضاع سر من یکم فرق می‌کرد. یه جاهای کوچیکی اعتراض می‌کرد و بحث و درگیری فیزیکی میشد بینشون و بعضی وقت‌ها هم ول میداد مثلا وقتی زنش تهدیدش کرد که میرم مردهای همسایه رو خبر میکنم که بیان اینجا چون تو مردونگی نداری و بنزین رو هم دستش گرفت که خونه رو میسوزونم اگر کوثر رو نزنی، من رو زد. و من خشک شدم.
دارم دروغ میگم. فقط تهدیدش کرد به طلاق. و من رو زد. و من خشک شدم.
اون تهدیدها جای دیگه‌ای سر دعوای دیگه‌ای بود و اونجا ولی من رو نزد. سرکوبم کرد. تحقیرم کرد. تنها حمایتی که داشتم رو ازم دریغ کرد.
یه سوال خیلی جدی. چرا باید بچه رو به خاطر اینکه مشقش دیر شده از شلوارش بگیری و شلوارش رو پاره کنی و بعد مجبورش کنی که بره و روفرشی زیر سفره رو جلوی همسایه‌ها بتکونه با شلوار پاره؟ و بعد بهش بگی که برو چنگال بیار و بعد که بچه داره میگرده داد بزنی که اگه چنگال رو دیر بیاری، کونت رو جر میدم؟
چرا؟
چقدر باید خودبین و خودخواه و دیکتاتور و تمامیت‌خواه و هر چی که اسمش هست باشی؟
چرا واقعا؟
کجا بودیم؟
فکر کنم داشتم میگفتم که بچگی‌هام جیغ میزدم که کسی به ناراحتی‌هام توجه کنه ولی به حال خود رها میشدم. همین رو توی نوجوونی هم داشتم. ولی خب از یه جایی به بعد می‌تونستم خودم رو مشغول کنم که توی وسط هال نرم زجه بزنم و جیغ و اونموقع خواهرم هم گاهی بهم دلداری میداد و ما رو برده بود مشاور و می‌تونستم بهش بگم: همونطور که مشاور گفت تو یه کمالگرایی که بین بچه‌هات فرق میذاری. تو یه روانی‌ ای.
دیشب دوباره اون خواب رو دیدم. توی خواب داشتم جیغ میزدم و صدام می‌گرفت. حنجره‌ام درد می‌گرفت و جیغ میزدم.

و امروز سر ماجرای کولر. یهو مثل کسایی که انتظار دارن ناز قهرشون رو کسی بخره رو کردم و گفتم که: یعنی چه جوری میشین وقتی هوا گرم میشه؟ برام توصیفش کنید که درک کنم. ( این یه سیگنال بود که من دارم آتش بس میدم. می‌خوام درکتون کنم. حتی بهشون تقلب هم دادم که اگر بی‌توجه یا کندذهن هستن بفهمن. درک کردن! صحبت در مورد تجربه‌ها! )


ایرانی هستم، محصول مشترک شاهنامه و قرآن


نه همه اینجوری نیستن و بایدی هم نداره.


Forward from: باشه ولی"
مگه همه نباید اینجوری باشن؟


ولی خب در مورد من صدق میکنه.
جدی دوست داشته نشدن من رو از پا درمیاره
به خاطر همین دارم میرم تراپی


واکنش بلایای طبیعی و قتل و تجاوز: 😊


Forward from: باشه ولی"
@OKBUT


دارم پرسونال می‌گیرم و سلیطه بازی درمیارم؟
آره


رابطه من و پدرم کاریه.

20 last posts shown.