Forward from: @AxNegarBot
.
⚫️ خاله‌بازی بزرگان
زمانی ویدیویی را دیدم که حامی نظرسنجی درباره خصلت های ایرانیان بود و پرسیده شده بود خصلت مهم ایرانی‌ها چیست ؟ افراد مختلف به خصلت‌های زیادی اشاره کردند مهربانی عاطفی بودن مهمان‌نوازی باهوش بودن بهترین بودن موفق بودن و خیلی صفات دیگر که نشان می داد ما ایرانیان چقدر به خودمان و ملیت‌مان علاقه داریم در آن میان فقط چند نفر به حسادت اشاره کرده و گفته بودند که ما ایرانی‌ها آدم‌های حسودی هستیم و این ویژگی کمابیش در اقوام مختلف ایرانی وجود دارد و تغییرات اقلیمی تأثیر چندانی بر آن نداشته است . من هم معتقدم حسادت در زندگی اجتماعی و فردی ما اثر بسیار عمیقی دارد چون علت بخش اعظم مجادلات حکومتی ایران حسادت است و شاید اگر حسود نبودیم بسیاری از مشکلات فعلی در فضای سیاسی کشور وجود نداشت
تردیدی ندارم که یکی از مهم‌ترین مسائلی که باعث ایجاد درگیری جناح اصولگرا با سه نفر از اصلی‌ترین شخصیت‌های حکومت یعنی خاتمی ، موسوی و هاشمی شد حسادت بود . رهبری همواره هاشمی را یک رقیب برای خود میدانست . از سوی دیگر پروژۀ هاشمی در دوران ریاست جمهوریش از سال ۱۳۶۸ تا ۱٣٧۶ که در حقیقت خارج کردن کشور از فاز انقلاب بود با استقبال جهان و مردم مواجه شد و توجهات را به سوی هاشمی معطوف کرد . همین موضوع باعث شد تا رهبری کارهای هاشمی را با وجودی که میدانست توقف آنها به زیان کشور است در میانۀ راه متوقف کند . اصولگرایان همین کار را با خاتمی نیز کردند و زمانی که او به محبوب‌ترین چهرۀ ایران در سطح جهان بدل شد و در میان مردم هم میلیون‌ها دوستدار داشت که فکرش را راه نجات کشور می‌دانستند به تدریج دشمنی ناشی از حسادت خود را قبل از پایان ریاست جمهوریش آغاز کردند و حتی لشکری از مومنین برای خود فراهم آوردند تا آنها را در هر شرایطی تحسین و تکریم کند . کمتر دیده شده بجز در مورد رهبر کره شمالی و دستگاه‌هایی که برای او افسانه‌سازی میکنند کسی مثل جناح اصولگرای ایران به داستان‌سازی حول شخصیت رهبری بپردازد . اما در مورد موسوی این حسادت عجیب و ویرانگر به نوعی دشمنی بدل شد که اصلا ربطی به مواضع او در سال ٨٨ نداشت بلکه حاصل اتفاقاتی بود که سالها از آن می‌گذشت
امروز با نگاهی ساده به وضع حکومت ایران می‌توان فهمید که هر کسی نتیجۀ رفتارهایش به نحوی با رهبری زاویه پیدا کرده یا تبعیت کامل از او نمی‌کند حذف خواهد شد و این بازی آنقدر ادامه پیدا کرده که هر کسی که در خدمت من نیست کاملا از دایره قدرت کنار گذشته شود .
حتی من به خاطر همین مطلب ساده نمی‌دانم که بازخواست خواهم شد یا نه چون امروز رفتار غیرقانونی در کشور یعنی رفتار آدمی که نظرات رهبر را قبول ندارد . مخالف سیاسی یعنی کسی که با نظر رهبر مخالف است . بی‌بصیرت یعنی کسی که به رهبر انتقاد دارد و فتنه‌گر یعنی کسی که به رهبر معترض است . حتی پیرمرد هم کسی ست که علاوه بر سن بالا با رهبری مخالفت کرده مثل مرحوم هاشمی وگرنه جنتی نصف خدا سن دارد و به عنوان یک آدم فعال و اکتیو رییس خبرگان میشود . اگر کسی مخالف رهبری حرف بزند خودبخود دزد است مثلا کرباسچی که منتقد ولایت بود بخاطر هدیه دادن شصت تا سکه پنج سال زندان رفت ولی آدمی مثل بابک زنجانی که هفتاد میلیارد دلار دزدی کرد هیچکس نمی‌داند واقعا زندانی‌ست یا نه !!!
خلاصه اوضاع مملکت دقیقا مثل همان شعر #شفیعی_کدکنی ست که : آنچه می‌خواهم نمی‌بینم و آنچه می‌بینم نمی‌خواهم ... چون آن کسی که بلد است کشور را اداره کند احتمالا با رهبری زاویه دارد وآن کسی که طرفدار و ذوب در ولایت است هم نمی‌تواند کشور را اداره کند . وقتی خاتمی در سال ٨٩ گفت : ما از ظلمی که بر ما رفت می‌گذریم شما هم از ظلمی که ما کردیم بگذرید راه جدیدی به حکومت نشان داد ولی آقایان حاضرند خودشان و کشور نابود شوند ولی همین راه که تا امروز آمدند را ادامه دهند
💮 @Hi_LiGHT 💮
⚫️ خاله‌بازی بزرگان
زمانی ویدیویی را دیدم که حامی نظرسنجی درباره خصلت های ایرانیان بود و پرسیده شده بود خصلت مهم ایرانی‌ها چیست ؟ افراد مختلف به خصلت‌های زیادی اشاره کردند مهربانی عاطفی بودن مهمان‌نوازی باهوش بودن بهترین بودن موفق بودن و خیلی صفات دیگر که نشان می داد ما ایرانیان چقدر به خودمان و ملیت‌مان علاقه داریم در آن میان فقط چند نفر به حسادت اشاره کرده و گفته بودند که ما ایرانی‌ها آدم‌های حسودی هستیم و این ویژگی کمابیش در اقوام مختلف ایرانی وجود دارد و تغییرات اقلیمی تأثیر چندانی بر آن نداشته است . من هم معتقدم حسادت در زندگی اجتماعی و فردی ما اثر بسیار عمیقی دارد چون علت بخش اعظم مجادلات حکومتی ایران حسادت است و شاید اگر حسود نبودیم بسیاری از مشکلات فعلی در فضای سیاسی کشور وجود نداشت
تردیدی ندارم که یکی از مهم‌ترین مسائلی که باعث ایجاد درگیری جناح اصولگرا با سه نفر از اصلی‌ترین شخصیت‌های حکومت یعنی خاتمی ، موسوی و هاشمی شد حسادت بود . رهبری همواره هاشمی را یک رقیب برای خود میدانست . از سوی دیگر پروژۀ هاشمی در دوران ریاست جمهوریش از سال ۱۳۶۸ تا ۱٣٧۶ که در حقیقت خارج کردن کشور از فاز انقلاب بود با استقبال جهان و مردم مواجه شد و توجهات را به سوی هاشمی معطوف کرد . همین موضوع باعث شد تا رهبری کارهای هاشمی را با وجودی که میدانست توقف آنها به زیان کشور است در میانۀ راه متوقف کند . اصولگرایان همین کار را با خاتمی نیز کردند و زمانی که او به محبوب‌ترین چهرۀ ایران در سطح جهان بدل شد و در میان مردم هم میلیون‌ها دوستدار داشت که فکرش را راه نجات کشور می‌دانستند به تدریج دشمنی ناشی از حسادت خود را قبل از پایان ریاست جمهوریش آغاز کردند و حتی لشکری از مومنین برای خود فراهم آوردند تا آنها را در هر شرایطی تحسین و تکریم کند . کمتر دیده شده بجز در مورد رهبر کره شمالی و دستگاه‌هایی که برای او افسانه‌سازی میکنند کسی مثل جناح اصولگرای ایران به داستان‌سازی حول شخصیت رهبری بپردازد . اما در مورد موسوی این حسادت عجیب و ویرانگر به نوعی دشمنی بدل شد که اصلا ربطی به مواضع او در سال ٨٨ نداشت بلکه حاصل اتفاقاتی بود که سالها از آن می‌گذشت
امروز با نگاهی ساده به وضع حکومت ایران می‌توان فهمید که هر کسی نتیجۀ رفتارهایش به نحوی با رهبری زاویه پیدا کرده یا تبعیت کامل از او نمی‌کند حذف خواهد شد و این بازی آنقدر ادامه پیدا کرده که هر کسی که در خدمت من نیست کاملا از دایره قدرت کنار گذشته شود .
حتی من به خاطر همین مطلب ساده نمی‌دانم که بازخواست خواهم شد یا نه چون امروز رفتار غیرقانونی در کشور یعنی رفتار آدمی که نظرات رهبر را قبول ندارد . مخالف سیاسی یعنی کسی که با نظر رهبر مخالف است . بی‌بصیرت یعنی کسی که به رهبر انتقاد دارد و فتنه‌گر یعنی کسی که به رهبر معترض است . حتی پیرمرد هم کسی ست که علاوه بر سن بالا با رهبری مخالفت کرده مثل مرحوم هاشمی وگرنه جنتی نصف خدا سن دارد و به عنوان یک آدم فعال و اکتیو رییس خبرگان میشود . اگر کسی مخالف رهبری حرف بزند خودبخود دزد است مثلا کرباسچی که منتقد ولایت بود بخاطر هدیه دادن شصت تا سکه پنج سال زندان رفت ولی آدمی مثل بابک زنجانی که هفتاد میلیارد دلار دزدی کرد هیچکس نمی‌داند واقعا زندانی‌ست یا نه !!!
خلاصه اوضاع مملکت دقیقا مثل همان شعر #شفیعی_کدکنی ست که : آنچه می‌خواهم نمی‌بینم و آنچه می‌بینم نمی‌خواهم ... چون آن کسی که بلد است کشور را اداره کند احتمالا با رهبری زاویه دارد وآن کسی که طرفدار و ذوب در ولایت است هم نمی‌تواند کشور را اداره کند . وقتی خاتمی در سال ٨٩ گفت : ما از ظلمی که بر ما رفت می‌گذریم شما هم از ظلمی که ما کردیم بگذرید راه جدیدی به حکومت نشان داد ولی آقایان حاضرند خودشان و کشور نابود شوند ولی همین راه که تا امروز آمدند را ادامه دهند
💮 @Hi_LiGHT 💮