❤️🍃❤️
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_266
چشمان حریر درشت شد و صدایش زد:
- علی؟
-ها بد می گم ..
دماغت که سرخه سرخه ... لپاتم که مثل گلابی خوش آب و رنگ شده ...
لبخند برلبان حریر نشست ...
-اما همینجوری هم قبوله ...خودم دربست نوکرتم ...
حریر دست به دستگیره برد که علی ادامه داد:
- راستی دختر عموم می خواست بیاد پیشت که من نذاشتم ...
دلم نمی خواد فکر کنن تو تنهایی ...
@hamsardarry💕💕💕
#حریری_به_عطر_یاس_پارت_266
چشمان حریر درشت شد و صدایش زد:
- علی؟
-ها بد می گم ..
دماغت که سرخه سرخه ... لپاتم که مثل گلابی خوش آب و رنگ شده ...
لبخند برلبان حریر نشست ...
-اما همینجوری هم قبوله ...خودم دربست نوکرتم ...
حریر دست به دستگیره برد که علی ادامه داد:
- راستی دختر عموم می خواست بیاد پیشت که من نذاشتم ...
دلم نمی خواد فکر کنن تو تنهایی ...
@hamsardarry💕💕💕