پاهای خاله جون قسمت ۲:
بعد از اینکه اینو گفتم یهویی به خودم گفتم باید حتما قوی بازی کنم که شک نکنه چون اون تو حالت عادی هم منو میبره و همینطور هم شد .
بعدش پا شد گفت هنوز ضعیفی بعد این همه مدت ولی شرطی میزنی جقله منم خندیدم و گفت حالا رازتو بگو منم هزار تا قسم به هیچ کسی نمیگی و اینا اونم خیلی عادی گفت نه منم بهش گفتم من عاشق اینم پاهاتو بو کنم و اونا رو بزارم رو صورتم.
اینو که گفتم با یه قیافه متعجب برگشت و نگام کرد و گفت من که همیشه پاهام بوی خوبی نمیده و کثیفه و مریض میشی و اینا منم گفتم اشکال نداره همون بوی کثیفشم خوبه دیگه قاطی کرد گفتش چرا اینکار رو دوست داری و نگران شد که نکنه مثلا میخوام کار دیگه ای بکنم و اینا که منم به خاطر اینکه نگران نشه بهش گفتم از بچگی دوست دارم و خواب بودی پاهاتو بو میکردم و کفش هاتو بو میکردم نشست باهام صحبت کرد که گفت کسی قبلا مجبورت میکرده و اینا که من گفتم نه پا شد که بره من نگران شدم الان بره به مامانم بگه از جفت پاش گرفتم و التماس که نرو هر کاری بگی میکنم سگت میشم اونم با پاش میزد تو پهلوم که ولم کن آخرش یهو گریه کردم دلش به رحم اومد و خم شد بوسم کرد.برگشت بهم گفت مطمئنی خودت دوست داری منم گفتم آره گفتش پس باشه منم انقد خوشحال بودم شاید از شدت خوشحالی ده بیست بار پاهاشو بوسیدم اونم قلقلکش اومد و داشت میخندید گفت بیا بریم رو مبل.
منم شاد و خندان رفتم نشستم رو زمین اونم پاشو گذاشت رو میز و خودشم رو مبل نشست بعد گوشیشو در آورد و گفت میخوام ازت فیلم بگیرم که باید توش بگی اینکارا با میل خودمه منم بیشتر استرس گرفتم ولی گفتم باشه تو فیلم گفتم سلام و من امیر هستم اینکارا با میل خودمه و خالم پرسید من مجبورت کردم یا ازت آتو داشتم یا تهدیدت کردم که منم گفتم نه بعدش گفت خب حالا میتونی شروع کنی بعد من منتظر شدم فیلمو قطع کنه ولی نکرد منم تعجب کردم اونم گفت من فیلمو قطع نمیکنم کلا آدم محتاطی بود منم شروع کردم به بو کردن جوراب سفیدش که یهو سرفم گرفت خیلی بوی بدی میداد وحشتناک بود حتی واسه منی که فوت فتیش بودم گفتم اینا چرا انقد کثیف و بد بوئن گفت تو مگه دوست نداشتی پس شروع کن تا فیلمتو پخش نکردم دیگه گوهم بخوری فایده نداره.
منم شروع کردم به بو کردنشون و گفت بوش چطوریه گفتم افتضاح اونم یه نیشخند زد و گفت اصلا معنی این کاراتو نمیفهمم واقعا از چیه این خوشت میاد و بعدش یه لحظه پاشد جاشو درست کرد و برگشت و نشست رو مبل و پاشو گفتم به خاطر اینکه خسته نشه بزاره رو صورتم منم دراز کشیدم و اونم این کارو کرد احساس کمبود اکسیژن میکردم خیلی شرایط بدی بود هی ازم میپرسید بوش چطوره منم همش میگفتم عالیه بوی چی میده منم میگفتم بهشت اونم میخندید و میگفت نمیدونستم انقد حال میده .
بعد یه مدت بهم گفت صورتتو بیار بالا صورتمو بو کرد و بعد هلم داد خوردم زمین گفت صورتت بوی پاهامو میده ایییییی بعدش هم همونجوری که رو زمین بودم جوراباشو در آورد انداخت کنار صورتم و گفت پاهام تو جوراب اذیته بدون اونا بوشون کن اینا رو هم بعدا باید بشورم منم گفتم خاله یه دقیقه وایسا میخوای جورابات تمیز شن گفت چجوری منم جوراباشو برداشتم کردم تو دهنم و دهنم باد کرد و داشت پنج دقیقه بهم میخندید که خیلی کیوت شدم بعدش پاشو رو هوا تکون داد و گذاشتشون رو صورتم و کفشون یکم قهوه ای بود انگار خاکی بودم باورم نمیشد چه بلایی سر پاهاش آورده بود بعد برگشت گفت باورم نمیشه کلا این شاید پنجمین باری باشه که بعد ورزش نمیرم حموم چقد تو بدبختی امروز به پستم خوردی ( خالم صبحا تردمیل میره و بعدش تو بالکن یوگا میکنه) پاهاش رو خیلی بد رو صورتم فشار میداد انقد فشار داد که که جورابه خورد به حلقم و حالت تهوع گرفتم و جورابه رو پرت کردم زمین خالمم باز خندش گرفت خواستم برم زیر پاش گفت تو که جوراب تمیز میکنی پا هم تمیز میکنی دیگه
پس زبونتو در بیار خاله ببینه منم برگشتم گفتم هر چی میسترس بگه اونم گفت اوه خارجی صحبت میکنی منم گفتم تقریبا فارسیش میشه همون ارباب اونم خوشش اومده بود منم زبومنو در آوردم که پاشو بکشه روشون ولی هیچ کاری نکرد بعد گفتش چیه چرا شروع نمیکنی باید سکه بندازم تو کونت؟!
منم شوکه شدم و فهمیدم خودم باید این کارو کنم شروع کردم وای طعم گوه خاک میداد اونم قلقلکش میومد منم دیدم اینجوریه بهش گفتم پس بزار یه جور دیگه تمیز کنمشون بعد پاشو گرفتم و چهار تا انگشتشو کردم تو دهنم و مکیدم اونم با انگشت شستش که بیرون مونده بود لپمو گرفت و کشیدم سمت خودش خیلی درد داشت بعد از موهام گرفت گفت همشو جا کن تو دهنت منم خیلی سعی کردم ولی پاهاش v شکل و پنجه ای بود خیلی سخت بود ولی به زور جاش دادم ولی ولم نکرد باز سرمو هول داد پنجشو هم کردم دهنم حالم داشت بد میشد که نگهم داشت و تو همون حالت ازم عکس گرفت و بعدش کشیدش بیرون و بهم گفت بازم دلت نخوادا اسکل در همین حین گوشیش
بعد از اینکه اینو گفتم یهویی به خودم گفتم باید حتما قوی بازی کنم که شک نکنه چون اون تو حالت عادی هم منو میبره و همینطور هم شد .
بعدش پا شد گفت هنوز ضعیفی بعد این همه مدت ولی شرطی میزنی جقله منم خندیدم و گفت حالا رازتو بگو منم هزار تا قسم به هیچ کسی نمیگی و اینا اونم خیلی عادی گفت نه منم بهش گفتم من عاشق اینم پاهاتو بو کنم و اونا رو بزارم رو صورتم.
اینو که گفتم با یه قیافه متعجب برگشت و نگام کرد و گفت من که همیشه پاهام بوی خوبی نمیده و کثیفه و مریض میشی و اینا منم گفتم اشکال نداره همون بوی کثیفشم خوبه دیگه قاطی کرد گفتش چرا اینکار رو دوست داری و نگران شد که نکنه مثلا میخوام کار دیگه ای بکنم و اینا که منم به خاطر اینکه نگران نشه بهش گفتم از بچگی دوست دارم و خواب بودی پاهاتو بو میکردم و کفش هاتو بو میکردم نشست باهام صحبت کرد که گفت کسی قبلا مجبورت میکرده و اینا که من گفتم نه پا شد که بره من نگران شدم الان بره به مامانم بگه از جفت پاش گرفتم و التماس که نرو هر کاری بگی میکنم سگت میشم اونم با پاش میزد تو پهلوم که ولم کن آخرش یهو گریه کردم دلش به رحم اومد و خم شد بوسم کرد.برگشت بهم گفت مطمئنی خودت دوست داری منم گفتم آره گفتش پس باشه منم انقد خوشحال بودم شاید از شدت خوشحالی ده بیست بار پاهاشو بوسیدم اونم قلقلکش اومد و داشت میخندید گفت بیا بریم رو مبل.
منم شاد و خندان رفتم نشستم رو زمین اونم پاشو گذاشت رو میز و خودشم رو مبل نشست بعد گوشیشو در آورد و گفت میخوام ازت فیلم بگیرم که باید توش بگی اینکارا با میل خودمه منم بیشتر استرس گرفتم ولی گفتم باشه تو فیلم گفتم سلام و من امیر هستم اینکارا با میل خودمه و خالم پرسید من مجبورت کردم یا ازت آتو داشتم یا تهدیدت کردم که منم گفتم نه بعدش گفت خب حالا میتونی شروع کنی بعد من منتظر شدم فیلمو قطع کنه ولی نکرد منم تعجب کردم اونم گفت من فیلمو قطع نمیکنم کلا آدم محتاطی بود منم شروع کردم به بو کردن جوراب سفیدش که یهو سرفم گرفت خیلی بوی بدی میداد وحشتناک بود حتی واسه منی که فوت فتیش بودم گفتم اینا چرا انقد کثیف و بد بوئن گفت تو مگه دوست نداشتی پس شروع کن تا فیلمتو پخش نکردم دیگه گوهم بخوری فایده نداره.
منم شروع کردم به بو کردنشون و گفت بوش چطوریه گفتم افتضاح اونم یه نیشخند زد و گفت اصلا معنی این کاراتو نمیفهمم واقعا از چیه این خوشت میاد و بعدش یه لحظه پاشد جاشو درست کرد و برگشت و نشست رو مبل و پاشو گفتم به خاطر اینکه خسته نشه بزاره رو صورتم منم دراز کشیدم و اونم این کارو کرد احساس کمبود اکسیژن میکردم خیلی شرایط بدی بود هی ازم میپرسید بوش چطوره منم همش میگفتم عالیه بوی چی میده منم میگفتم بهشت اونم میخندید و میگفت نمیدونستم انقد حال میده .
بعد یه مدت بهم گفت صورتتو بیار بالا صورتمو بو کرد و بعد هلم داد خوردم زمین گفت صورتت بوی پاهامو میده ایییییی بعدش هم همونجوری که رو زمین بودم جوراباشو در آورد انداخت کنار صورتم و گفت پاهام تو جوراب اذیته بدون اونا بوشون کن اینا رو هم بعدا باید بشورم منم گفتم خاله یه دقیقه وایسا میخوای جورابات تمیز شن گفت چجوری منم جوراباشو برداشتم کردم تو دهنم و دهنم باد کرد و داشت پنج دقیقه بهم میخندید که خیلی کیوت شدم بعدش پاشو رو هوا تکون داد و گذاشتشون رو صورتم و کفشون یکم قهوه ای بود انگار خاکی بودم باورم نمیشد چه بلایی سر پاهاش آورده بود بعد برگشت گفت باورم نمیشه کلا این شاید پنجمین باری باشه که بعد ورزش نمیرم حموم چقد تو بدبختی امروز به پستم خوردی ( خالم صبحا تردمیل میره و بعدش تو بالکن یوگا میکنه) پاهاش رو خیلی بد رو صورتم فشار میداد انقد فشار داد که که جورابه خورد به حلقم و حالت تهوع گرفتم و جورابه رو پرت کردم زمین خالمم باز خندش گرفت خواستم برم زیر پاش گفت تو که جوراب تمیز میکنی پا هم تمیز میکنی دیگه
پس زبونتو در بیار خاله ببینه منم برگشتم گفتم هر چی میسترس بگه اونم گفت اوه خارجی صحبت میکنی منم گفتم تقریبا فارسیش میشه همون ارباب اونم خوشش اومده بود منم زبومنو در آوردم که پاشو بکشه روشون ولی هیچ کاری نکرد بعد گفتش چیه چرا شروع نمیکنی باید سکه بندازم تو کونت؟!
منم شوکه شدم و فهمیدم خودم باید این کارو کنم شروع کردم وای طعم گوه خاک میداد اونم قلقلکش میومد منم دیدم اینجوریه بهش گفتم پس بزار یه جور دیگه تمیز کنمشون بعد پاشو گرفتم و چهار تا انگشتشو کردم تو دهنم و مکیدم اونم با انگشت شستش که بیرون مونده بود لپمو گرفت و کشیدم سمت خودش خیلی درد داشت بعد از موهام گرفت گفت همشو جا کن تو دهنت منم خیلی سعی کردم ولی پاهاش v شکل و پنجه ای بود خیلی سخت بود ولی به زور جاش دادم ولی ولم نکرد باز سرمو هول داد پنجشو هم کردم دهنم حالم داشت بد میشد که نگهم داشت و تو همون حالت ازم عکس گرفت و بعدش کشیدش بیرون و بهم گفت بازم دلت نخوادا اسکل در همین حین گوشیش