Forward from: دکتر سید محسن حبیبی
بخشی از گفتگوی صورت گرفته با دکتر سید محسن حبیبی در کتاب آتشگهی در خواب آتش ها:
دکتر حبیبی: من معروفم به اینکه خوشبینانه حرف می زنم هم در دانشگاه و هم در دیگر محافل. من همیشه به آینده خوشبینم، نه آینده کوتاه مدت و ۵ ساله که گفتید، بلکه به آینده بلندمدت. با نشانه هایی که در جامعه می بینم با تمناهایی که از این سو و آن سو می آید، هم از سوی مردم عادی و هم از سوی فرهیختگان، تصورم این است که بد حالی و ناخوشی طولانی و مزمن ما در حال برطرف شدن است. یعنی تصور میکنم که حال شهر رو به بهبودی و خوب شدن است. چون که تمنای ارتقای کیفیت زندگی شهری در حال افزایش است و در همه آن چیزهایی که از شهرداری و مدیریت شهری طلب می شوند، رگههایی از حیات مدنی در حال جوانه زدن است. ین تمناها اتفاقا کمی نیستند، تمناهای کیفی هستند. و دیگر اینکه با حضور پیوسته در شبکه های اجتماعی که اصلا جرأت نمیکنم بگویم شبکه مجازی چون عین واقعیت است، تمناها در حال گسترش و عمیق شدن هستند، و پژواکی روشن هستند از آنچه در زیر پوست شهر جریان دارد. بحث از محافل دانشگاهی خارج شده است، با حضور در جهان از طریق شبکه های اجتماعی، تمنای ظهور و حضور در عرصه عمومی و عرصه مدنی در حال اوج گیری است. گفتگوی برخط یا آنلاین، تمنای تماس در محیط واقعی را بیشتر و بیشتر می کند. مثلا، خانه هنرمندان پاتوق شده است چون مکانی برای ملاقات آنانی است که در شبکه های اجتماعی باهم آشنا شده اند. این مکان آرام آرام به خیابان های پیرامونی نفوذ کرده است، به خیابان ایرانشهر، به خیابان خردمند و... کافی نت ها، کافی شاپ ها دارند شکل میگیرند. در واقع، این تمنای عرصه عمومی و فضای تفاهم است، فضای سوم در حال شکل گیری است. این فضای سوم در آینده نه چندان دور تحقق پیدا می کند. همین الان طلیعه آن روشن است. با یک کلیک که جوانان دیپلم گرفته ای که سال ۱۳۸۰ به دنیا آمدهاند در مجموعه تجاری تفریحی کورش جمع می شوند، حدود بیش و کم شش هزار نفر می آیند و ما نمی دانیم با آنها چکار کنیم، دست پاچه می شویم، پله های برقی را قطع می کنیم، فروشگاه را می بندیم و... وقتی با یک کلیک برای تشییع یک خواننده، تمام خیابان های تهران مملو از مردم میشود و حمل ونقل سريع قفل می شود، مجبوریم به آینده ای فکر کنیم که وقوع چنین رویدادهایی در آن بسیار محتمل خواهد بود و لازم است عرصه های شهری لازم فراهم آیند تا حضور همگان ممکن شود. حضور همگان يعنی پذیرش دیگری و دیگران، و این پذیرش يعني مفاهمه عمومی. یعنی تفاهم بر مجموعه ای از اصول مشترک و توافق بر فصل مشترکها. بنابراین به آینده ای ۱۰ ساله و شاید بلندمدت ۲۵ ساله خوشبین هستم ولی می دانم که تا آن موقع کاری خیلی سخت در پیش است.
بخشی از مصاحبه مندرج در کتاب آتشگهی در خواب آتش ها، به کوشش علی کیافر، صص ۳۱۴-۳۱۵
@drsmhabibi
دکتر حبیبی: من معروفم به اینکه خوشبینانه حرف می زنم هم در دانشگاه و هم در دیگر محافل. من همیشه به آینده خوشبینم، نه آینده کوتاه مدت و ۵ ساله که گفتید، بلکه به آینده بلندمدت. با نشانه هایی که در جامعه می بینم با تمناهایی که از این سو و آن سو می آید، هم از سوی مردم عادی و هم از سوی فرهیختگان، تصورم این است که بد حالی و ناخوشی طولانی و مزمن ما در حال برطرف شدن است. یعنی تصور میکنم که حال شهر رو به بهبودی و خوب شدن است. چون که تمنای ارتقای کیفیت زندگی شهری در حال افزایش است و در همه آن چیزهایی که از شهرداری و مدیریت شهری طلب می شوند، رگههایی از حیات مدنی در حال جوانه زدن است. ین تمناها اتفاقا کمی نیستند، تمناهای کیفی هستند. و دیگر اینکه با حضور پیوسته در شبکه های اجتماعی که اصلا جرأت نمیکنم بگویم شبکه مجازی چون عین واقعیت است، تمناها در حال گسترش و عمیق شدن هستند، و پژواکی روشن هستند از آنچه در زیر پوست شهر جریان دارد. بحث از محافل دانشگاهی خارج شده است، با حضور در جهان از طریق شبکه های اجتماعی، تمنای ظهور و حضور در عرصه عمومی و عرصه مدنی در حال اوج گیری است. گفتگوی برخط یا آنلاین، تمنای تماس در محیط واقعی را بیشتر و بیشتر می کند. مثلا، خانه هنرمندان پاتوق شده است چون مکانی برای ملاقات آنانی است که در شبکه های اجتماعی باهم آشنا شده اند. این مکان آرام آرام به خیابان های پیرامونی نفوذ کرده است، به خیابان ایرانشهر، به خیابان خردمند و... کافی نت ها، کافی شاپ ها دارند شکل میگیرند. در واقع، این تمنای عرصه عمومی و فضای تفاهم است، فضای سوم در حال شکل گیری است. این فضای سوم در آینده نه چندان دور تحقق پیدا می کند. همین الان طلیعه آن روشن است. با یک کلیک که جوانان دیپلم گرفته ای که سال ۱۳۸۰ به دنیا آمدهاند در مجموعه تجاری تفریحی کورش جمع می شوند، حدود بیش و کم شش هزار نفر می آیند و ما نمی دانیم با آنها چکار کنیم، دست پاچه می شویم، پله های برقی را قطع می کنیم، فروشگاه را می بندیم و... وقتی با یک کلیک برای تشییع یک خواننده، تمام خیابان های تهران مملو از مردم میشود و حمل ونقل سريع قفل می شود، مجبوریم به آینده ای فکر کنیم که وقوع چنین رویدادهایی در آن بسیار محتمل خواهد بود و لازم است عرصه های شهری لازم فراهم آیند تا حضور همگان ممکن شود. حضور همگان يعنی پذیرش دیگری و دیگران، و این پذیرش يعني مفاهمه عمومی. یعنی تفاهم بر مجموعه ای از اصول مشترک و توافق بر فصل مشترکها. بنابراین به آینده ای ۱۰ ساله و شاید بلندمدت ۲۵ ساله خوشبین هستم ولی می دانم که تا آن موقع کاری خیلی سخت در پیش است.
بخشی از مصاحبه مندرج در کتاب آتشگهی در خواب آتش ها، به کوشش علی کیافر، صص ۳۱۴-۳۱۵
@drsmhabibi