بسم الله النور
🔴 چند جمله در باب غلو:
در فضای مدح امیرالمؤمنین(ع) گاهی یک نگرانی جدی به وجود میآید که «نکند غلو باشد!»
بزرگی و مظهر العجایب بودن امیرالمؤمنین(ع) عقلها را حیران میکند؛ تا آنجا که برخی او را خدا میپندارند که قطعا شرک است و قائل به چنین عقیدهای، اگر بداند چه میگوید و نتایج حرفش چیست، مشرک و نجس است.
گاهی این غلو بسیار صریح و آب نکشیده است:
در مذهب عارفان آگاه
الله علی، علی است الله!
نادر پیش میآید که غلوی اینقدر صریح باشد. یک رتبه پایینتر از این، مدلی است که علی(ع) را مستقل از خداوند یا همعرض خداوند متعال حساب کند:
خدا امشب ز تنهایی درآمد
برای همنشینی حیدر آمد
این بیت قطعا شرک آمیز است.
بعضیها میفهمند که غلو است و شرک است؛ به لحاظ اعتقادی هم نمیپذیرند؛ ولی خوششان میآید!
آنان که علی خدای خود پندارند
کفر است؛ ولی عجب خدایی دارند!
با کمال تأسف و تأثر باید گفت جمعی از مذهبیها و متدینین ما روی خدا غیرت ندارند! اگر به امیرالمؤمنین(ع) توهین شود، غیرتی میشوند؛ ولی به خدای متعال تعلق خاطر خاصی ندارند! خلاصۀ قصه آن که اگر کسی مشرک نیست، ولی از شرک لذت میبرد، باید فکری جدا به حال خود بکند.
حالا یک بیت تمیز و قابل توجیه ببینید؛ به گونهای است که علی(ع) را در عین این که بندۀ خداست، آینۀ خدا، اسم خدا، وجه خدا و ... است. چنین چیزی غلو نیست و قابل پذیرش است:
پرسش مهیب بود: «خدایا چگونهای؟»
کعبه دهان گشود و جواب آفریده شد
در این بیت، به درخواست حضرت موسی(ع) اشاره شده است که «رب ارنی انظر الیک»: «خدایا، خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم».
بیت را ببینید: نمیگوید: «خدایا، تو کیستی؟»؛ بلکه از چگونگی میپرسد؛ یعنی از صفات خدا. «جواب آفریده شد»؛ یعنی جواب که علی(ع) باشد، مخلوق است. این بیت بسیار هنری و لطیف، حرف را درست مطرح کرده است.
یکی از اقسام غلو و نسبت دروغ به اهل بیت(ع) اعتقاد به تناسخ است؛ به این معنا که آنان بارها و بارها به این دنیا آمدهاند و در قالب یک انسان زندگی کردهاند؛ یک بار به اسم نوح، یک بار ابراهیم، یک بار موسی و ... . این بدان معناست که انبیا و اولیای پیشین وجود حقیقی نداشتهاند.
دقت بفرمایید: اگر بگوید انبیا تحت تعلیم نور محمدی و علوی بودهاند، طوری نیست. شما میتوانید بپذیرید یا نپذیرید؛ ولی منع عقلی ندارد؛ بدین معنا که یک موجود ملکوتی (مثل روح، جبرئیل و ...) آن نبی را آموزش میداده است. این رابطۀ معلم و شاگردی چیزی غیر از اینهمانی است.
شعر معروفی که به مولوی منسوب است، سرشار از حضور چنین اعتقادی است:
هم آدم وهم شیث و هم ادریس و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داوود علی بود
هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم ایوب
هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود
همچنین، این اعتقاد با رجعت تفاوت دارد. رجعت این گونه است که پس از ظهور، تعدادی از بندگان برگزیدۀ خدا زنده میشوند و به این دنیا باز میگردند؛ همچنان که زمان حضرت عیسی(ع) افرادی زنده شدند. در رجعت، علی(ع)، به عنوان علی(ع) بازمیگردد؛ نه این که بگوییم «مهدی همان علی است».
غلو، مرزهای باریکی دارد که گاهی گویندگان و شاعران با بیدقتی آن مرزها را زیر پا میگذارند و گاهی با حواس جمع، لطیف و ظریف، عقاید صحیح را میگویند و گرد غلو به دامن شعر آنها نمینشیند.
یک نمونۀ تمیز و دلنشین را از آقای سید حمیدرضا برقعی بشنوید:
🔴 چند جمله در باب غلو:
در فضای مدح امیرالمؤمنین(ع) گاهی یک نگرانی جدی به وجود میآید که «نکند غلو باشد!»
بزرگی و مظهر العجایب بودن امیرالمؤمنین(ع) عقلها را حیران میکند؛ تا آنجا که برخی او را خدا میپندارند که قطعا شرک است و قائل به چنین عقیدهای، اگر بداند چه میگوید و نتایج حرفش چیست، مشرک و نجس است.
گاهی این غلو بسیار صریح و آب نکشیده است:
در مذهب عارفان آگاه
الله علی، علی است الله!
نادر پیش میآید که غلوی اینقدر صریح باشد. یک رتبه پایینتر از این، مدلی است که علی(ع) را مستقل از خداوند یا همعرض خداوند متعال حساب کند:
خدا امشب ز تنهایی درآمد
برای همنشینی حیدر آمد
این بیت قطعا شرک آمیز است.
بعضیها میفهمند که غلو است و شرک است؛ به لحاظ اعتقادی هم نمیپذیرند؛ ولی خوششان میآید!
آنان که علی خدای خود پندارند
کفر است؛ ولی عجب خدایی دارند!
با کمال تأسف و تأثر باید گفت جمعی از مذهبیها و متدینین ما روی خدا غیرت ندارند! اگر به امیرالمؤمنین(ع) توهین شود، غیرتی میشوند؛ ولی به خدای متعال تعلق خاطر خاصی ندارند! خلاصۀ قصه آن که اگر کسی مشرک نیست، ولی از شرک لذت میبرد، باید فکری جدا به حال خود بکند.
حالا یک بیت تمیز و قابل توجیه ببینید؛ به گونهای است که علی(ع) را در عین این که بندۀ خداست، آینۀ خدا، اسم خدا، وجه خدا و ... است. چنین چیزی غلو نیست و قابل پذیرش است:
پرسش مهیب بود: «خدایا چگونهای؟»
کعبه دهان گشود و جواب آفریده شد
در این بیت، به درخواست حضرت موسی(ع) اشاره شده است که «رب ارنی انظر الیک»: «خدایا، خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم».
بیت را ببینید: نمیگوید: «خدایا، تو کیستی؟»؛ بلکه از چگونگی میپرسد؛ یعنی از صفات خدا. «جواب آفریده شد»؛ یعنی جواب که علی(ع) باشد، مخلوق است. این بیت بسیار هنری و لطیف، حرف را درست مطرح کرده است.
یکی از اقسام غلو و نسبت دروغ به اهل بیت(ع) اعتقاد به تناسخ است؛ به این معنا که آنان بارها و بارها به این دنیا آمدهاند و در قالب یک انسان زندگی کردهاند؛ یک بار به اسم نوح، یک بار ابراهیم، یک بار موسی و ... . این بدان معناست که انبیا و اولیای پیشین وجود حقیقی نداشتهاند.
دقت بفرمایید: اگر بگوید انبیا تحت تعلیم نور محمدی و علوی بودهاند، طوری نیست. شما میتوانید بپذیرید یا نپذیرید؛ ولی منع عقلی ندارد؛ بدین معنا که یک موجود ملکوتی (مثل روح، جبرئیل و ...) آن نبی را آموزش میداده است. این رابطۀ معلم و شاگردی چیزی غیر از اینهمانی است.
شعر معروفی که به مولوی منسوب است، سرشار از حضور چنین اعتقادی است:
هم آدم وهم شیث و هم ادریس و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داوود علی بود
هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم ایوب
هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود
همچنین، این اعتقاد با رجعت تفاوت دارد. رجعت این گونه است که پس از ظهور، تعدادی از بندگان برگزیدۀ خدا زنده میشوند و به این دنیا باز میگردند؛ همچنان که زمان حضرت عیسی(ع) افرادی زنده شدند. در رجعت، علی(ع)، به عنوان علی(ع) بازمیگردد؛ نه این که بگوییم «مهدی همان علی است».
غلو، مرزهای باریکی دارد که گاهی گویندگان و شاعران با بیدقتی آن مرزها را زیر پا میگذارند و گاهی با حواس جمع، لطیف و ظریف، عقاید صحیح را میگویند و گرد غلو به دامن شعر آنها نمینشیند.
یک نمونۀ تمیز و دلنشین را از آقای سید حمیدرضا برقعی بشنوید: