#اعتراف
یا الله ورود زدم
خب آقا من من اصلا دختری نیستم که برم مهمونی و این حرفا همیشه هم مثلا اگه عرقی چیزی خوردم تو خونه خودمون بوده با بابام یا خواهرم یا نهایت زنگ میزدم رفیقم میومد
ی بار همین رفیق ما اسمشو بزاریم شهلا اومد منو برد ی مهمونی گفت بیا همه بچه ها چشم و دل پاکن آقا من رفتم چشمم یکیو گرفت بدم گرفت بعد به دوستم گفتم ببین من میخورم مست که شدم تو حواست به من باشه تو خوردی مست شدی من حواسم رو بدم بهت آقا نفهمیدیم چیشد من خوردم و اون خورد دوتامون مست که اون پسره که چشمم اونو گرفته بود اسمش مسیح بود اومد سمت من منمطاهرا بهش گفتم اقاااای مسیح اگه فکر کردی میتونی ی دختر مست رو خر کنی سخت در اشتباهی از کنار من برو اون ورررر بعد اونم شروع کرد به خندیدن و باهم دوست شدیم و رفتیم رو کاناپه نشستیم این اومد جلو که منو ببوسه منم پشمام ریخته بود اصلا قصد نداشتم ببوسمش سرمو کشیدم عقب چشماشو باز کرد من افتادم روش روی آقای مسیح بنده تگری زدم😂😂😂
الان هم ۳ سال و ۷ ماهه که تو رابطه ایم:)😭😂♥️
یا الله ورود زدم
خب آقا من من اصلا دختری نیستم که برم مهمونی و این حرفا همیشه هم مثلا اگه عرقی چیزی خوردم تو خونه خودمون بوده با بابام یا خواهرم یا نهایت زنگ میزدم رفیقم میومد
ی بار همین رفیق ما اسمشو بزاریم شهلا اومد منو برد ی مهمونی گفت بیا همه بچه ها چشم و دل پاکن آقا من رفتم چشمم یکیو گرفت بدم گرفت بعد به دوستم گفتم ببین من میخورم مست که شدم تو حواست به من باشه تو خوردی مست شدی من حواسم رو بدم بهت آقا نفهمیدیم چیشد من خوردم و اون خورد دوتامون مست که اون پسره که چشمم اونو گرفته بود اسمش مسیح بود اومد سمت من منمطاهرا بهش گفتم اقاااای مسیح اگه فکر کردی میتونی ی دختر مست رو خر کنی سخت در اشتباهی از کنار من برو اون ورررر بعد اونم شروع کرد به خندیدن و باهم دوست شدیم و رفتیم رو کاناپه نشستیم این اومد جلو که منو ببوسه منم پشمام ریخته بود اصلا قصد نداشتم ببوسمش سرمو کشیدم عقب چشماشو باز کرد من افتادم روش روی آقای مسیح بنده تگری زدم😂😂😂
الان هم ۳ سال و ۷ ماهه که تو رابطه ایم:)😭😂♥️