✨﷽✨
✍جناب آقای محمد گذری تعریف کردند در زمان رژیم سابق، رئیس یکی از بزرگترین میخانه ها را به نام «عبد الأحد» نزد آقای مجتهدی آوردم او یک انگشتر بسیار بزرگ از جنس طلا در دست داشت و یک گردنبند طلا هـم بـه گردنش آویخته بود! مقداری نزد آقا نه نشستیم. سپس آقا یک انگشتر به او دادند که در دست کند اما راجع به حرمت انگشتر طلا و گردنبند صحبتی نفرمودند، و چنان با آن شخص صحبت میکردند که گویا سالهاست او را می شناسند.
ایشان هر چند دقیقه یکبار نگاه عمیقی به آن مرد میانداختند که گویا در اثر آن تغییراتی در او صورت میگرفت تا این که سرانجام پس از مدتی که خدمت آقا بودیم اجازه ی مرخصی گرفتیم.
وقتی از خانه خارج شدیم یکمرتبه دیدم او به گریه افتاده و با دست بر سر و صورت خود میکوبد! سپس به طرف حرم حضرت رضا علیهالسلام رفت و انگشتر و گردنبند طلای خود را در ضریح انداخت! از حرم که بیرون آمد به طرف میخانه رفت و تا به آنجا رسید بساط میخانه را بر هم زد و آنجا را به یک چلوکبابی تبدیل کرد و از آن پس به عبادت خدا پرداخت و این گونه با تمکّن و قدرت معنوی آقای مجتهدی رئیس یک میخانه به راستی متحول شد و تغییر مسیر داد.
📚منبع دوره ۴جلدی کتاب نفیس لالهای از ملکوت
جلدسوم صفحه۲۴۳
🕌 @emamreza8_ir
✍جناب آقای محمد گذری تعریف کردند در زمان رژیم سابق، رئیس یکی از بزرگترین میخانه ها را به نام «عبد الأحد» نزد آقای مجتهدی آوردم او یک انگشتر بسیار بزرگ از جنس طلا در دست داشت و یک گردنبند طلا هـم بـه گردنش آویخته بود! مقداری نزد آقا نه نشستیم. سپس آقا یک انگشتر به او دادند که در دست کند اما راجع به حرمت انگشتر طلا و گردنبند صحبتی نفرمودند، و چنان با آن شخص صحبت میکردند که گویا سالهاست او را می شناسند.
ایشان هر چند دقیقه یکبار نگاه عمیقی به آن مرد میانداختند که گویا در اثر آن تغییراتی در او صورت میگرفت تا این که سرانجام پس از مدتی که خدمت آقا بودیم اجازه ی مرخصی گرفتیم.
وقتی از خانه خارج شدیم یکمرتبه دیدم او به گریه افتاده و با دست بر سر و صورت خود میکوبد! سپس به طرف حرم حضرت رضا علیهالسلام رفت و انگشتر و گردنبند طلای خود را در ضریح انداخت! از حرم که بیرون آمد به طرف میخانه رفت و تا به آنجا رسید بساط میخانه را بر هم زد و آنجا را به یک چلوکبابی تبدیل کرد و از آن پس به عبادت خدا پرداخت و این گونه با تمکّن و قدرت معنوی آقای مجتهدی رئیس یک میخانه به راستی متحول شد و تغییر مسیر داد.
📚منبع دوره ۴جلدی کتاب نفیس لالهای از ملکوت
جلدسوم صفحه۲۴۳
🕌 @emamreza8_ir