#اعتراف
پیرو خاطره دوستی که گفت عمش گوشی دستش بوده و دنبالش میگشته منم خاطره ای تعریف کنم.
با دوستم سوار ماشین بودم تو مسیر وایسادیم که قهوه بخوریم و استراحت کنیم قبل اینکه بخوایم حرکت کنیم گوشیم زنگ خورد داشتم صحبت میکردم و سوار شدم یکم که مسیر رفتیم دست رو جیبم گذاشتم دیدم گوشی نیست به دوستم گفتم وایسا وایسا گفت چیه گفتم گوشیم تو مغازه جا گذاشتم دور زدیم نزدیک قهوه خونه یهو یادم اومد دارم باهاش صحبت میکنم😂😂
پیرو خاطره دوستی که گفت عمش گوشی دستش بوده و دنبالش میگشته منم خاطره ای تعریف کنم.
با دوستم سوار ماشین بودم تو مسیر وایسادیم که قهوه بخوریم و استراحت کنیم قبل اینکه بخوایم حرکت کنیم گوشیم زنگ خورد داشتم صحبت میکردم و سوار شدم یکم که مسیر رفتیم دست رو جیبم گذاشتم دیدم گوشی نیست به دوستم گفتم وایسا وایسا گفت چیه گفتم گوشیم تو مغازه جا گذاشتم دور زدیم نزدیک قهوه خونه یهو یادم اومد دارم باهاش صحبت میکنم😂😂