شوخی شوخی ضربدری (۲)
1400/06/01
ضربدری
...قسمت قبل
سهیل که هنوز سرپا بود گفت: پس با این حساب دیگه لازم نیس چراغارو خاموش کنیم و رفت سمت ساناز و گفت : عزیزم باز کن کصتو گرم کنم که امشب خیلی کار داریم . ساناز کم سن و سال ترین فرد جمعمون بود ولی بس که پر رو و سر زبون داره و براش فرقی نداره شوخی های رکیک تو جمع بکنه، هیشکی این احساس رو نداره که سنش کمتر از بقیه هست . یه زن سبزه کمی تپل با سینه های ۸۵ و باسن برآمده و قد حدود ۱۷۵ که نسبت به شیدا و نسیم بلندتر حساب میشه . ساناز که به پشت دراز کشیده بود پتو رو زد کنار و پاهاشو باز کرد و گفت : عشقم ما کصمون همیشه گرمه ، باس کون شما سه تا دیوث رو گرم کنیم که امشب میخوام مردا رو حسابی انگشت کنم و باز همه زدن زیر خنده . نسیم که همچنان رو کیر کیوان نشسته بود و خودشو آروم عقب و جلو میکرد رو به کیوان گفت : بفرما به آرزوت رسیدی ، امشب ساناز میزاره کونت . من که دوباره خوابیده بودم روی شیدا و دو تا تلمبه زده بودم گفتم : کیوان اگه کیر خواستی خجالت نکش ، داداشت که نمرده ، چرا ساناز ؟ نسیم گفت : دوسداره یبار موقع کص کردن یکی بذاره کونش ، میخواد ببینه چه حالی داره . ساناز از اون سر در حالی که کیر سهیل رو داشت جا میداد گفت : مطمئن باش خیلی حال میده ، من چند بار سهیل رو گاییدم ولی خب اون موقع امکانات نبود طبیعیش رو بچشه با دیلدو کردمش ، و باز صدای خنده ساختمون رو برداشت . کیوان که زیر نسیم خوابیده بود و حالا داشت از زیر تلمبه میزد با حالت نفس زدن گفت : امشب که قراره بزنیم سیم آخر ، چه اشکالی داره هر چی فانتزی داریم رو کنیم ؟ ما که دیگه از هم چیز قایمی نداریم . من که حشرم دیگه داشت سیم کیلومتر پاره میکرد و با خودم میگفتم جوووون چه شود امشب ، کون و کص تا دلت بخواد … پا شدم گفتم : پس بچه ها بیایید شروع کنیم و رفتم سمت کاناپه سه نفره و گفتم سهیل ، کیوان بیایید بشینید اینجا . اونا هم پاشدن . اولین بار بود کیر همو میدیدیم ، کیوان با هیکل لاغر و شکم بر آمده و قد ۱۷۰ ، کیرش ۱۵ و کمی کلفت بود و سهیل هم کیرش یکی دو سانت از مال کیوان بلند تر بود اما نازک تر ، ولی کیر من در مقابل اون دو تا هیولا حساب میشد ۲۰ سانت و حسابی کلفت . سهیل کنار من نشست و به محض نشستن کیر منو دستش گرفت و گفت : دیوث این چیه ساختی ؟ منم با خنده گفتم : با همین امشب از شرمندگی کونت در میام . ساناز که بین زنها اول رسید به جمع ما گفت : هووی یواش ! اول باید کص زنا رو آب بدید بعد کونی بازیاتونو رو کنید و حين صحبت اومد رو دو زانو جلوی من نشست و گفت : ببینم … عجب مالیه ! کیر منو از دست سهل کشید بیرون و گفت : فعلا برو سراغ کص بازی ، آخرش به تو هم میرسه و شروع کرد به مالیدن و لیس زدن کیرم . شیدا هم نشست مقابل کیوان و کیرشو گرفت دستش و گفت : حالا که قراره امشب بی خیال همه چی باشیم دوسدارم طعم همه شونو بچشم . نسیم هم اومد و پشتش رو به سهل کرد و آروم نشست رو پاهای سهیل و گفت : فعلا دلم میخواد توش باشه و با کمی جابجا شدن و کمک سهیل ، کیر سهیل رو تو کصش جا داد یه آه سکسی کشید و کیوان که از چشماش معلوم بود با ساک زدن شیدا حسابی حالش خرابه ، با حالت حشری به زنش گفت : جووووون … اگه میدونستم اینقدر حسرت کیری ، خیلی وقت پیش میدادم سهیل آبت بده ، سهیل هم که کمر نسیم رو گرفته بود و تو بالا پایین شدن کمکش میکرد گفت : مرسی داداش ، الانم دیر نیست ، حسابی حال کنید .
ادامه دارد
نوشته: ساسان
1400/06/01
ضربدری
...قسمت قبل
سهیل که هنوز سرپا بود گفت: پس با این حساب دیگه لازم نیس چراغارو خاموش کنیم و رفت سمت ساناز و گفت : عزیزم باز کن کصتو گرم کنم که امشب خیلی کار داریم . ساناز کم سن و سال ترین فرد جمعمون بود ولی بس که پر رو و سر زبون داره و براش فرقی نداره شوخی های رکیک تو جمع بکنه، هیشکی این احساس رو نداره که سنش کمتر از بقیه هست . یه زن سبزه کمی تپل با سینه های ۸۵ و باسن برآمده و قد حدود ۱۷۵ که نسبت به شیدا و نسیم بلندتر حساب میشه . ساناز که به پشت دراز کشیده بود پتو رو زد کنار و پاهاشو باز کرد و گفت : عشقم ما کصمون همیشه گرمه ، باس کون شما سه تا دیوث رو گرم کنیم که امشب میخوام مردا رو حسابی انگشت کنم و باز همه زدن زیر خنده . نسیم که همچنان رو کیر کیوان نشسته بود و خودشو آروم عقب و جلو میکرد رو به کیوان گفت : بفرما به آرزوت رسیدی ، امشب ساناز میزاره کونت . من که دوباره خوابیده بودم روی شیدا و دو تا تلمبه زده بودم گفتم : کیوان اگه کیر خواستی خجالت نکش ، داداشت که نمرده ، چرا ساناز ؟ نسیم گفت : دوسداره یبار موقع کص کردن یکی بذاره کونش ، میخواد ببینه چه حالی داره . ساناز از اون سر در حالی که کیر سهیل رو داشت جا میداد گفت : مطمئن باش خیلی حال میده ، من چند بار سهیل رو گاییدم ولی خب اون موقع امکانات نبود طبیعیش رو بچشه با دیلدو کردمش ، و باز صدای خنده ساختمون رو برداشت . کیوان که زیر نسیم خوابیده بود و حالا داشت از زیر تلمبه میزد با حالت نفس زدن گفت : امشب که قراره بزنیم سیم آخر ، چه اشکالی داره هر چی فانتزی داریم رو کنیم ؟ ما که دیگه از هم چیز قایمی نداریم . من که حشرم دیگه داشت سیم کیلومتر پاره میکرد و با خودم میگفتم جوووون چه شود امشب ، کون و کص تا دلت بخواد … پا شدم گفتم : پس بچه ها بیایید شروع کنیم و رفتم سمت کاناپه سه نفره و گفتم سهیل ، کیوان بیایید بشینید اینجا . اونا هم پاشدن . اولین بار بود کیر همو میدیدیم ، کیوان با هیکل لاغر و شکم بر آمده و قد ۱۷۰ ، کیرش ۱۵ و کمی کلفت بود و سهیل هم کیرش یکی دو سانت از مال کیوان بلند تر بود اما نازک تر ، ولی کیر من در مقابل اون دو تا هیولا حساب میشد ۲۰ سانت و حسابی کلفت . سهیل کنار من نشست و به محض نشستن کیر منو دستش گرفت و گفت : دیوث این چیه ساختی ؟ منم با خنده گفتم : با همین امشب از شرمندگی کونت در میام . ساناز که بین زنها اول رسید به جمع ما گفت : هووی یواش ! اول باید کص زنا رو آب بدید بعد کونی بازیاتونو رو کنید و حين صحبت اومد رو دو زانو جلوی من نشست و گفت : ببینم … عجب مالیه ! کیر منو از دست سهل کشید بیرون و گفت : فعلا برو سراغ کص بازی ، آخرش به تو هم میرسه و شروع کرد به مالیدن و لیس زدن کیرم . شیدا هم نشست مقابل کیوان و کیرشو گرفت دستش و گفت : حالا که قراره امشب بی خیال همه چی باشیم دوسدارم طعم همه شونو بچشم . نسیم هم اومد و پشتش رو به سهل کرد و آروم نشست رو پاهای سهیل و گفت : فعلا دلم میخواد توش باشه و با کمی جابجا شدن و کمک سهیل ، کیر سهیل رو تو کصش جا داد یه آه سکسی کشید و کیوان که از چشماش معلوم بود با ساک زدن شیدا حسابی حالش خرابه ، با حالت حشری به زنش گفت : جووووون … اگه میدونستم اینقدر حسرت کیری ، خیلی وقت پیش میدادم سهیل آبت بده ، سهیل هم که کمر نسیم رو گرفته بود و تو بالا پایین شدن کمکش میکرد گفت : مرسی داداش ، الانم دیر نیست ، حسابی حال کنید .
ادامه دارد
نوشته: ساسان