Forward from: آرام
- نوار بهداشتی های خونیتو از تو حموم بردار!
با صداش کمر صاف میکنم و با وجود درد شدیدم لبخند میزنم.
- عزیزم کِی اومدی؟ خسته نباشی.
انگشت اشاره شو طرفم میگیره و تهدید میکنه:
- میخوام دوش بگیرم امی همین الان میری و اون کوفتی هارو جمع و حمومو تمیز میکنی. وگرنه کاری میکنم وای به روزگارت بشه بچه!
صدای شکستن قلبم و اشکی که تو چشمام حلقه میزنه.
نفس تندی کشیدم و تو دلم به خودم التماس کردم«آروم باش»!
- ا..الان جمع میکنم نگران نباش. ببخشید خیلی دلم درد میکرد یه لحظه اومدم ق..قرص بخورم بعد برم حمومو تمیز کنم. فکر نمیکردم انقدر زود برگر...
صدای فریاد بلندش چهارستون تنمو میلرزونه!
- چرا وایسادی هنوز داری حرف میزنی؟ برو تمیز کن میگم!
بی طاقت زیرگریه میزنم و سمت حموم میدووم.
همه جارو تمیز میکنم و سعی میکنم خودمو آروم کنم.
- باید به این فکر کنم که این مرد همیشه بهترین مرد دنیاست. دوسم داره و برام بهترین زندگیو فراهم کرده و تنها نقطه ضعفش اینه که از پریودیم بدش میاد!
https://t.me/+VyuRaUnOhOZiMDY0
به حمومبرق افتاده نگاه میکنم و لباسمو که بخاطر خم و راست شدن های سریعم کثیف شده بود رو تو رختکن میذارم و برهنه از حموم بیرون میرم.
بغض دارم و انتظار ندارم نشسته رو تخت ببینمش.
- می..میتونی بری دوشتو بگیری همه جا تمیزه.
به سختی این جمله رو میگم و سعی میکنم به تندی با پاهای برهنه ام از مقابل چشم ها و نگاه سنگینش ردشم.
امابا اولین قدمی که برداشتم ، یه قطره خون میچکه و پامو خیس میکنه!
لعنت به این شانس نباید گفت؟
صدای نفس تندشو میشونم.
- دا..دارم میرم دارم میرم ب..بیرون.
قبل اینکه بفهمم چه خبره با پریدن یک موجود بزرگ و سیاه رنگ روی تنم روی زمین میفتم!
وحشت زده جیغ میکنم اما با دندون های نیشی که تو تنم فرو میره نفسم بند میادو…
https://t.me/+VyuRaUnOhOZiMDY0
https://t.me/+VyuRaUnOhOZiMDY0
https://t.me/+VyuRaUnOhOZiMDY0
با صداش کمر صاف میکنم و با وجود درد شدیدم لبخند میزنم.
- عزیزم کِی اومدی؟ خسته نباشی.
انگشت اشاره شو طرفم میگیره و تهدید میکنه:
- میخوام دوش بگیرم امی همین الان میری و اون کوفتی هارو جمع و حمومو تمیز میکنی. وگرنه کاری میکنم وای به روزگارت بشه بچه!
صدای شکستن قلبم و اشکی که تو چشمام حلقه میزنه.
نفس تندی کشیدم و تو دلم به خودم التماس کردم«آروم باش»!
- ا..الان جمع میکنم نگران نباش. ببخشید خیلی دلم درد میکرد یه لحظه اومدم ق..قرص بخورم بعد برم حمومو تمیز کنم. فکر نمیکردم انقدر زود برگر...
صدای فریاد بلندش چهارستون تنمو میلرزونه!
- چرا وایسادی هنوز داری حرف میزنی؟ برو تمیز کن میگم!
بی طاقت زیرگریه میزنم و سمت حموم میدووم.
همه جارو تمیز میکنم و سعی میکنم خودمو آروم کنم.
- باید به این فکر کنم که این مرد همیشه بهترین مرد دنیاست. دوسم داره و برام بهترین زندگیو فراهم کرده و تنها نقطه ضعفش اینه که از پریودیم بدش میاد!
https://t.me/+VyuRaUnOhOZiMDY0
به حمومبرق افتاده نگاه میکنم و لباسمو که بخاطر خم و راست شدن های سریعم کثیف شده بود رو تو رختکن میذارم و برهنه از حموم بیرون میرم.
بغض دارم و انتظار ندارم نشسته رو تخت ببینمش.
- می..میتونی بری دوشتو بگیری همه جا تمیزه.
به سختی این جمله رو میگم و سعی میکنم به تندی با پاهای برهنه ام از مقابل چشم ها و نگاه سنگینش ردشم.
امابا اولین قدمی که برداشتم ، یه قطره خون میچکه و پامو خیس میکنه!
لعنت به این شانس نباید گفت؟
صدای نفس تندشو میشونم.
- دا..دارم میرم دارم میرم ب..بیرون.
قبل اینکه بفهمم چه خبره با پریدن یک موجود بزرگ و سیاه رنگ روی تنم روی زمین میفتم!
وحشت زده جیغ میکنم اما با دندون های نیشی که تو تنم فرو میره نفسم بند میادو…
https://t.me/+VyuRaUnOhOZiMDY0
https://t.me/+VyuRaUnOhOZiMDY0
https://t.me/+VyuRaUnOhOZiMDY0