سلام آقای پزشک جمهور
سکان حکمرانی ایران، امروز به اعتماد ۵۰ درصد هموطنان به دست شما سپرده شد. سپردنی که در هر رای، کسی زمزه کرده:
«به که بسپارمت ای خاک به بادت ندهد
به که بسپارمت ای خانه که ویران نشوی»
ایرانی که شاید دقیقترین وصف احوالش، «جامعه مسائل حل نشده» است. جامعهای که بیهیچ توضیح و هر بار بی هیچ حل مسئلهای، بار به بار بر دوشش اضافه شدهاست.
هربار فریادی برآورده، صدایش را خاموش کردهاند، هربار دلگیر شده جز خودش غمخواری نداشتهاست.
چنان میان خودی و غیرخودی مرز کشیده شده که یا دل بریده، یا بی تفاوت شده و یا رها کردهاست.
آقای دکتر، «حس بیعدالتی» و استاندارهای دوگانه صدها بار سختتر و عمیقتر قلب جامعه را فشرده و خون اش را به جوش آورده است.
آقای رئیس جمهور، نیمی از ایرانیان نیامدند، نه آنکه لزوما شما را نخواسته باشند، بلکه کارنامه عملکرد دیروز را نخواستهاند؛ بارها دل بسته و دل شکسته شدهاند، قول بدهید که چهار سال دیگر بخش معناداری از این جمعیت را به سنگ صداقت و وفای به عهدتان دچار دوگانگی و تردید کنید تا ببینند کسی میآید که بین حرف و عملش فاصله اندک است.
آقای پزشکیان این کهن مرز و بوم تنی خسته و زخم خورده دارد، مسیرهای توسعهاش در کوچههای تنگ و تاریک رها شدهاند، تمام همت تان را برای هموارسازی مسیر توسعه فردا و آسایش و سازندگی امروزش به کار بگیرید.
این مردم نازنین زخم هایشان را به مدد «امید به فردا» التیام بسته و پای کار ایران ماندند. شما پای رفاه خانوادههایشان، از میان بردن شرم سفره خالی پدرانشان، شوق چشمان جوانان شان، امید به فردای روشن کودکانشان، حق برابری زیستن زنان شان، فرصتسازی برای دختران شان، اعتباربخشی به پاسپورت شان، آزادانه گفتن و نوشتن شان، میهن مطلوب ساختن برای مهاجرانشان و به عبارتی حق عادلانه و شایسته زیست شان بمانید.
آقای رئیس جمهور، با جهان گفتگو کنید و همسفره مردم بمانید.
دست در چشم مردم نکنید و نگذارید آنها که خود را قیم این مردمان میدانند، منافع ملی را گروگان منفعت شخص و قبیله شان کنند.
در میان صاحبان قدرت نماینده بی تریبونها باشید و غرش کنید و در برابر خواسته زنان، مردان، کودکان و سالمندان کرنش.
در انتصاب هایتان شایسته سالاری و انصاف را میزان کنید.
آقای رئیس جمهور، چه آنها که آمدند و چه آنها که روی گردان شدند، نظارهگر و مطالبه گرند، مبادا چشمی را کور و دهانی را لال کنید.
رایهایی که به صندوق ریخته شده آخرین قطرات اعتماد این مردمان دلسوز و متعهد و نگران است، دلسوزیشان را در آغوش کشید، تعهدشان را تکثیر کنید و نگرانیهای شان را خاتمه دهید.
آقای رئیس جمهور شرف تان تضمین راستگویی تان کردید و گردن تان را پای قول تان گذاشتید، و مردم در سوی دیگر میدان فردای این سرزمین و آینده فرزندانشان را به قول شما پیوند دادند.
جوانان گفتند رای شان را به نام شما در صندوق انداختهاند، چرا که شجاعت سخن گفتن از زبان آنها را داشتهاید، شجاع بمانید و مصمم، همانند همهی این روزها.
شما به یاری خدا و پشتوانه سرمایهای بنام «مردم» بر صندلی تکیه زدهاید، و خوب میدانید که:
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
آقای دکتر پزشکیان صدای بی صدایان و قدرت بی قدرتان بمانید.
تنتان سلامت و راهتان روشن
#برای_ایران
❤️
@bourse_hosein_zamani
سکان حکمرانی ایران، امروز به اعتماد ۵۰ درصد هموطنان به دست شما سپرده شد. سپردنی که در هر رای، کسی زمزه کرده:
«به که بسپارمت ای خاک به بادت ندهد
به که بسپارمت ای خانه که ویران نشوی»
ایرانی که شاید دقیقترین وصف احوالش، «جامعه مسائل حل نشده» است. جامعهای که بیهیچ توضیح و هر بار بی هیچ حل مسئلهای، بار به بار بر دوشش اضافه شدهاست.
هربار فریادی برآورده، صدایش را خاموش کردهاند، هربار دلگیر شده جز خودش غمخواری نداشتهاست.
چنان میان خودی و غیرخودی مرز کشیده شده که یا دل بریده، یا بی تفاوت شده و یا رها کردهاست.
آقای دکتر، «حس بیعدالتی» و استاندارهای دوگانه صدها بار سختتر و عمیقتر قلب جامعه را فشرده و خون اش را به جوش آورده است.
آقای رئیس جمهور، نیمی از ایرانیان نیامدند، نه آنکه لزوما شما را نخواسته باشند، بلکه کارنامه عملکرد دیروز را نخواستهاند؛ بارها دل بسته و دل شکسته شدهاند، قول بدهید که چهار سال دیگر بخش معناداری از این جمعیت را به سنگ صداقت و وفای به عهدتان دچار دوگانگی و تردید کنید تا ببینند کسی میآید که بین حرف و عملش فاصله اندک است.
آقای پزشکیان این کهن مرز و بوم تنی خسته و زخم خورده دارد، مسیرهای توسعهاش در کوچههای تنگ و تاریک رها شدهاند، تمام همت تان را برای هموارسازی مسیر توسعه فردا و آسایش و سازندگی امروزش به کار بگیرید.
این مردم نازنین زخم هایشان را به مدد «امید به فردا» التیام بسته و پای کار ایران ماندند. شما پای رفاه خانوادههایشان، از میان بردن شرم سفره خالی پدرانشان، شوق چشمان جوانان شان، امید به فردای روشن کودکانشان، حق برابری زیستن زنان شان، فرصتسازی برای دختران شان، اعتباربخشی به پاسپورت شان، آزادانه گفتن و نوشتن شان، میهن مطلوب ساختن برای مهاجرانشان و به عبارتی حق عادلانه و شایسته زیست شان بمانید.
آقای رئیس جمهور، با جهان گفتگو کنید و همسفره مردم بمانید.
دست در چشم مردم نکنید و نگذارید آنها که خود را قیم این مردمان میدانند، منافع ملی را گروگان منفعت شخص و قبیله شان کنند.
در میان صاحبان قدرت نماینده بی تریبونها باشید و غرش کنید و در برابر خواسته زنان، مردان، کودکان و سالمندان کرنش.
در انتصاب هایتان شایسته سالاری و انصاف را میزان کنید.
آقای رئیس جمهور، چه آنها که آمدند و چه آنها که روی گردان شدند، نظارهگر و مطالبه گرند، مبادا چشمی را کور و دهانی را لال کنید.
رایهایی که به صندوق ریخته شده آخرین قطرات اعتماد این مردمان دلسوز و متعهد و نگران است، دلسوزیشان را در آغوش کشید، تعهدشان را تکثیر کنید و نگرانیهای شان را خاتمه دهید.
آقای رئیس جمهور شرف تان تضمین راستگویی تان کردید و گردن تان را پای قول تان گذاشتید، و مردم در سوی دیگر میدان فردای این سرزمین و آینده فرزندانشان را به قول شما پیوند دادند.
جوانان گفتند رای شان را به نام شما در صندوق انداختهاند، چرا که شجاعت سخن گفتن از زبان آنها را داشتهاید، شجاع بمانید و مصمم، همانند همهی این روزها.
شما به یاری خدا و پشتوانه سرمایهای بنام «مردم» بر صندلی تکیه زدهاید، و خوب میدانید که:
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
آقای دکتر پزشکیان صدای بی صدایان و قدرت بی قدرتان بمانید.
تنتان سلامت و راهتان روشن
#برای_ایران
❤️
@bourse_hosein_zamani