چندان حوصله خانه را نداشتم. همان جا ماندم و به چیزهای غم انگیز و احمقانه فکر کردم. من این طوری ام با چنان جدیتی به چیزهای بی معنی و چرت و پرت فکر می کنم که انگار با معنا هستند. وقتی هیچ میلی به کاری که باید بکنم ندارم میخ نقطه ای می شوم و به چیزهای پوچ فکر می کنم.
-روز رهایی،اینس کانیاتی