متالیکا


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Quotes


محفلی برای نوشتن و بداهه گویی.
Concept: living in the DREAMS.
.Please do not copy =)
@Thisisourhomebot بهار هستم، جانم؟

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Quotes
Statistics
Posts filter


مگه چندنفر توی دنیا وجود دارن که نشستن باهاشون روی نیمکت کنار خیابون و قهوه خوردن باعث بشه احساس کنی زمان متوقف شده و بالاخره میتونی چندتا نفس عمیق بکشی؟


از نظر روحی نیاز دارم امروز تمام برنامه‌هام کنسل بشه‌ و برم خونه و تمام روزو‌ زیر پتوم‌ قایم بشم‌.


دلم میسوزه. دلم میسوزه برای آدمایی که اجازه نمیدن روحشون چیزی فراتر از لحظه‌های معمولی رو تجربه کنه و خودشون رو غرق سیاهی‌های زندگی کردن‌؛ غرق حسادت و نفرت؛ غرق خشم از دیدن یک لبخند...


انقدر غرق تنفر و خشم شدی که قلب تماما سیاهت‌ داره خودت رو هم علاوه بر اطرافیانت‌ توی خودش غرق میکنه. کاش میتونستم همه چیز رو تغییر بدم‌؛ کاش میتونستم روی قلب آدما دست بکشم و اونارو از دست خودشون نجات بدم‌.


زندگی وقتی با دوستای صمیمیم وقت میگذرونم خیلی قشنگ تره‌.
ولی وقتی سرکارم از جهنم‌ هم بدتره‌.


Forward from: ·Alaska, Alaska·
خیلی خیلی زیاد از زندگی خوشم‌ میاد و دقیقا به خاطر همین یه وقت‌هایی خیلی غصه می‌خورم. نمی‌دونم چطوری بگم. انگار مثلا اگه زندگی رو به این اندازه دوست نداشتم، انقدر زیاد به همه چیز اهمیت نمی‌دادم و راحت‌تر از بعضی چیزها می‌گذشتم.




"Because I carry it well doesn't mean it's not heavy."


"Bid me to live, and I will live. Thy Protestant to be; or bid me love, and I will give a loving heart to thee."
_Robert Herrick




I'll get through it. Just let me cry first, rant a bit, obsess over the fact that it happened, get angry that I let it happen, and talk to myself about 100 times about the situation and how I should have handled it and what I should've said. Just wait a bit. I'll get over it.


واقعا دیگه خسته شدم از بس هرروز صبح به این فکر کردم که چی بپوشم و چه ترکیب رنگی و توی استایلم‌ بیارم که نه زیاد ماکسیمال‌ بشه و نه زیاد مینیمال‌ و گیر کردن توی‌ دوراهی‌ سخت رترو و کوکت‌ و پوشیدن کلاه یا مینی اسکارف و... باید دوتا گونی ببرم بدم خیاط برام بدوزه راحت شم از این بدبختی




تو واقعی نیستی نمیشود که تمام آنچه آرزو میکردم در یک آدم جمع شده باشد. کی قرار است که اعتراف کنی که رویا هستی تا من برای تا همیشه خوابیدن دعا کنم؟


عزیزم، منم از اعتماد کردن به انسان‌ها خسته و فرسوده‌م‌...


کاش من هم با برف‌های‌ روی درخت، آب میشدم و از بین میرفتم‌..


Forward from: کافه شعر
باید دوباره به تاریخ برگردم. به زمان. به اعداد و قصه‌ها. به اسم‌ها و رنگ‌ها و نامه‌ها. باید دوباره به خیلی چیزها برگردم. زمان رو گم نکنم و روزها رو رها نکنم. چون بعدا، دلم برای خیلی چیزها تنگ می‌شه. برای آدم‌ها، برای تاریخ‌ها، و برای تمامِ بودن‌ها.


Forward from: متالیکا
آخرشم این کتاب ها هستن که نجاتمون‌ میدن،نه آدما.


not wearing my glasses anymore, i've seen enough


And we won't say when, we won't ask why, And we won't stop dancin' 'til we die.

20 last posts shown.