📝 #یادداشت
💠 روبهروی خدا
▫️نزدیک به ساعت سه بامداد است که صدای مناجات در فضای مسجد طنینانداز میشود. وقتی چشمهایم را باز میکنم، انعکاس نور چراغهای مسجد روی کاشیهای فیروزهای اولین چیزی است که به چشم میآید. نوای مناجات، همراه با موسیقی ملایمی که برای بیدار کردن معتکفین در نظر گرفته شده، فضایی آرامشبخش ایجاد کرده است. اینجا، مسجد دانشگاه، در میانه ماه رجب است. هر گوشه مسجد به رنگی درآمده و هر رنگ به فردی تعلق دارد که برای چند روز از زندگی شلوغ روزمره فاصله گرفته و به اینجا آمده است.
▫️هیچ دیواری میان آدمها نیست. صدها نفر کنار هم زندگی میکنند، حتی اگر در شرایط عادی زندگیشان را هرگز با دیگری به اشتراک نمیگذاشتند. اینجا، صمیمیت و نزدیکی آدمها نمایان است. استاد و دانشجو، بدون فاصله، کنار هم نشستهاند. حتی برخی استادان، با همان شوخطبعیهای دانشجویی، بخشی از این جمع شدهاند.
▫️در یکی از روزهای اعتکاف، خبر سکته یکی از معاونان دانشگاه حال و هوای جمع را تغییر داد. معتکفین برای سلامتی او دعای "امن یجیب" خواندند. اما در روز آخر، خبر فوت او دل همه را لرزاند. اینجا، عبادت و دعا در کنار خلوص و صمیمیت جریان دارد.
▫️یکی از بخشهای خاص این اعتکاف، حضور شهیدی گمنام بود که تابوتش به مسجد آورده شد. معتکفین به سمت او رفتند و با لمس تابوت، برای خود آرامشی معنوی پیدا کردند. در یکی از روزها، اعلام شد که یک شهید دیگر هم مهمان این جمع شده است. این لحظات معنوی، با فضای اعتکاف ترکیب شده و آن را به تجربهای بینظیر تبدیل کرده است.
▫️اعتکاف در مسجد دانشگاه، فرصتی است برای درس خواندن، دعا کردن و خلوت کردن با خدا. برخی، کتابهایی که همیشه آرزو داشتند بخوانند را اینجا مطالعه میکنند. این سه روز فرصتی است برای دور شدن از دنیای بیرون و نزدیک شدن به دنیایی که شاید بتوان آن را شبیه آرمانشهر دانست.
👤 محمدصالح سلطانی، کارشناسی ۹۳ مهندسی صنایع، بازنشر از شماره ۷۱۲ روزنامه شریف
#فصلبندگی۱۴۰۳
تلگرام | بله | سروشپلاس | ایتا
هیأتالزهرا(س)
💠 روبهروی خدا
▫️نزدیک به ساعت سه بامداد است که صدای مناجات در فضای مسجد طنینانداز میشود. وقتی چشمهایم را باز میکنم، انعکاس نور چراغهای مسجد روی کاشیهای فیروزهای اولین چیزی است که به چشم میآید. نوای مناجات، همراه با موسیقی ملایمی که برای بیدار کردن معتکفین در نظر گرفته شده، فضایی آرامشبخش ایجاد کرده است. اینجا، مسجد دانشگاه، در میانه ماه رجب است. هر گوشه مسجد به رنگی درآمده و هر رنگ به فردی تعلق دارد که برای چند روز از زندگی شلوغ روزمره فاصله گرفته و به اینجا آمده است.
▫️هیچ دیواری میان آدمها نیست. صدها نفر کنار هم زندگی میکنند، حتی اگر در شرایط عادی زندگیشان را هرگز با دیگری به اشتراک نمیگذاشتند. اینجا، صمیمیت و نزدیکی آدمها نمایان است. استاد و دانشجو، بدون فاصله، کنار هم نشستهاند. حتی برخی استادان، با همان شوخطبعیهای دانشجویی، بخشی از این جمع شدهاند.
▫️در یکی از روزهای اعتکاف، خبر سکته یکی از معاونان دانشگاه حال و هوای جمع را تغییر داد. معتکفین برای سلامتی او دعای "امن یجیب" خواندند. اما در روز آخر، خبر فوت او دل همه را لرزاند. اینجا، عبادت و دعا در کنار خلوص و صمیمیت جریان دارد.
▫️یکی از بخشهای خاص این اعتکاف، حضور شهیدی گمنام بود که تابوتش به مسجد آورده شد. معتکفین به سمت او رفتند و با لمس تابوت، برای خود آرامشی معنوی پیدا کردند. در یکی از روزها، اعلام شد که یک شهید دیگر هم مهمان این جمع شده است. این لحظات معنوی، با فضای اعتکاف ترکیب شده و آن را به تجربهای بینظیر تبدیل کرده است.
▫️اعتکاف در مسجد دانشگاه، فرصتی است برای درس خواندن، دعا کردن و خلوت کردن با خدا. برخی، کتابهایی که همیشه آرزو داشتند بخوانند را اینجا مطالعه میکنند. این سه روز فرصتی است برای دور شدن از دنیای بیرون و نزدیک شدن به دنیایی که شاید بتوان آن را شبیه آرمانشهر دانست.
👤 محمدصالح سلطانی، کارشناسی ۹۳ مهندسی صنایع، بازنشر از شماره ۷۱۲ روزنامه شریف
#فصلبندگی۱۴۰۳
تلگرام | بله | سروشپلاس | ایتا
هیأتالزهرا(س)