Forward from: Elle
قبلاً نوشتن چیزهایی که در طول روز اتفاق افتادهن و خوشحالم کردهن، بیهوده میومد به نظرم؛ ولی این ۱۰ روز اخیری که گذروندم پر از اضطراب و استرس بود و هیچ کاری هم در لحظه از دستم برنمیومد.
برای اینکه بتونم یکم از این چرخه بیام بیرون و آروم بگیرم، شروع کردم به نوشتن چیزهای خوشحالکننده کوچیکی که در طول روز اتفاق افتادن. مثلاً یه درسم رو ۲۰ شده بودم، نوشتم نمره علوم اعصاب اومد و ۲۰ شدم، بعد دیدم دارم در ادامهش مینویسم ولی عوضش فلان درس رو فلان شدم یا این نمره خیلی هم مهم نیست و … سریع مچ خودم رو گرفتم؛ فقط و فقط یه جمله مثبت بنویس، چی خوشحالت کرده امروز. بدون هیچ تبصره و توجیه و فلانی.
تاثیر خیلی بزرگی نداره، انتظار تاثیر بزرگ داشتن هم اشتباهه. این چیزها فقط در طولانی مدت ذهنیتت رو تغییر میدن که در طول روز دنبالشون بگردی، نه در یکی دو روز.
ولی باز هم از بار اضطرابم کم کرد. اینکه اوضاع تحت کنترل من نیست اوکی، ولی هنوز فلان چیز و فلان چیز رو دارم که یکم دلم رو خوش کنم.
برای اینکه بتونم یکم از این چرخه بیام بیرون و آروم بگیرم، شروع کردم به نوشتن چیزهای خوشحالکننده کوچیکی که در طول روز اتفاق افتادن. مثلاً یه درسم رو ۲۰ شده بودم، نوشتم نمره علوم اعصاب اومد و ۲۰ شدم، بعد دیدم دارم در ادامهش مینویسم ولی عوضش فلان درس رو فلان شدم یا این نمره خیلی هم مهم نیست و … سریع مچ خودم رو گرفتم؛ فقط و فقط یه جمله مثبت بنویس، چی خوشحالت کرده امروز. بدون هیچ تبصره و توجیه و فلانی.
تاثیر خیلی بزرگی نداره، انتظار تاثیر بزرگ داشتن هم اشتباهه. این چیزها فقط در طولانی مدت ذهنیتت رو تغییر میدن که در طول روز دنبالشون بگردی، نه در یکی دو روز.
ولی باز هم از بار اضطرابم کم کرد. اینکه اوضاع تحت کنترل من نیست اوکی، ولی هنوز فلان چیز و فلان چیز رو دارم که یکم دلم رو خوش کنم.