تحلیل وقایعی از عرفان حلقه


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Other


طی تصمیماتی با جمعی از فعالین متعهد و آگاه مجموعه رویکرد خبری این کانال از تاریخ ۱۴۰۳/۷/۷ صرفا نقد و بررسی برخی از وقایع مجموعه عرفان حلقه با همکاری تعدادی از اعضا جدید میباشد
ارتباط با ادمین جهت جمع آوری و بررسی نظرات و انعکاس آنها در کانال:
AD1_review

Related channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Other
Statistics
Posts filter


Forward from: به نام بی نام او
.
دبستان عرفان
کلاس دوم / الف
زنگ انشاء

موضوع انشاء :
نقش موریانه ها در هستی هوشمند چیست؟

البته که ما میدانیم،
هیچ موجودی در هستی هوشمند بیهوده و بیخود آفریده نشده است.
از اینرو حتما موریانه ها هم برای خیلی چیزها مفید و موثر می باشند؛ ولی شاید ما انسان ها چیز زیادی در مورد وجود و نقش آنها نمی‌دانیم.

پدرم می گوید:
"یک دانشمند محقق خارجی، سیصد جلد کتاب در مورد مورچه ها و موریانه ها نوشته است!"
من خیلی تعجب کردم، چونکه من حتی یک صفحه انشاء هم بزور در مورد موریانه ها می نویسم!

من وقتی بزرگتر شدم حتما آن کتاب ها را بدقت می‌خوانم تا بیشتر مورچه ها و موریانه ها را بشناسم.

من خودم دیده ام که موریانه ها مثل مورچه سفیداند و اندازه های مختلف دارند؛
موریانه ها تونل خاکی میزنند و دسته جمعی خیلی تند تند راه میروند؛ انگار برای انجام وظیفه های خیلی مهمی وقت کم دارند!

مادرم موریانه ها را دوست ندارد؛ او می گوید:
"موریانه ها داخل همه چیز میروند از چارچوب در و پنجره تا وسایل چوبی آشپزخانه و اگر به آنها رو بدهی حتی داخل یخچال هم نفوذ می کنند!"

ولی من به موریانه ها حق میدهم چون آنها هم مثل ما، خب گرسنه میشوند و باید بنحوی غذا پیدا کنند و بخورند تا زنده بمانند.

موریانه ها بیشتر چوب دوست دارند؛ البته من در باغ پدربزرگ، داخل تونل خاکی کوچک آنها را دیده ام که میوه ها را هم میخورند؛

موریانه ها با هم دعوا نمی کنند؛ ولی وقتی بهم میرسند شاخک های خود را بهم میزنند، شاید با هم سلام احوالپرسی میکنند یا از جایی که آمده‌اند و به جایی که میروند و چیزهایی که میدانند به همدیگر خبر میدهند.

موریانه ها هم مثل مورچه ها خیلی سریع همه چیز سر راهشان را قطعه قطعه می کنند و به لانه میبرند؛ آنها تونل هایشان را با آب دهان و خاک و خاک اره، خودشان می سازند.

پدرم داستان بسیار آموزنده ای از شعور مورچه ها و نقش موریانه ها برایم تعریف کرده است؛
او گفته:
"در زمان های خیلی قدیم، یک پادشاه خیلی خیلی قدرتمندی بوده به نام سلیمان، آن پادشاه که می گویند پیغمبر خدا هم بوده؛ بر روی قالیچه در هوا به همه جا مسافرت می‌کرده و همه انسان ها، حیوانات، پرندگان و حتی از ما بهتران(پدرم برای اینکه مادرم نترسد، به جن ها و دیو ها میگوید: از ما بهتران!)، هم در خدمتش بوده و برایش کار می‌کرده‌اند و هیچ کس جرائت مخالفت با دستورها و سرپیچی از فرمان های او را نداشته است! چون او حتی زبان همه ملتها، از ما بهتران، حیوانات، پرندگان و حشرات را هم می‌دانسته است! "

پدرم می گوید:
"سلیمان با اینکه لشکریان فرا‌وان و بسیار شجاع و از هر لحاظ مجهز داشته است؛ اما یک روز مورچه ای به او و تمام لشکریانش گفته که شعور ندارند! سلیمان هم به مورچه خندیده است! و بعد از شکرگذاری از نعمت های پروردگارش، قول داده تا اعمال صالح و مورد رضایت انجام دهد؛ تا سلیمان نیز از رحمت خدا برخوردار و به جمع بندگان صالح داخل شود."(مضمونی از سوره نمل/۱۹)

پدرم می گوید:
"بلاخره سلیمان عمر پادشاهی اش به پایان می‌رسد و در بالای ایوان قصر بسیار بزرگ خودش در حالی که به عصای قدرت تکیه داده، به تنهایی و با ابهت بطور ایستاد می میرد! ولی هیچ کس متوجه مردنش نمیشود؛ در حالی که کسی هم از ترس مجازات و تنبیه جرائت نزدیک شدن به او را ندارد! بلاخره مدتی میگذرد و همه خدمتگزاران سلیمان به خیال اینکه او هنوز زنده و در اتصال و ارتباط با خداست و آنها را هم زیر چشمی می پاید؛ بشدت سعی و تلاش و کار و حتی خودشیرینی هم میکردند! تا اینکه موریانه‌هایی که در همه جا هستند، به سمت عصای چوبی سلیمان هم میروند و حسابی آن را میخورند؛ بطوری که عصا، بلاخره ضعیف و شکسته میشود؛ و پادشاه قدرتمند ناگهان با صورت به زمین می افتد! و بزرگان و اطرافیان او و حتی از ما بهتران، تازه می فهمند که مدتهاست پادشاه قوی و پیغمبرشان مرده است!" ( مضمونی از سوره سبا/ ۱۴)

من از این داستان خیلی جالب و عجیب به نقش مهم با شعوری و مفید بودن موریانه ها هم در هستی هوشمند پی میبرم و خیلی چیزهای آموزنده از آن می توانم بفهمم.

من خیلی خوشحالم که پدرم داستان سلیمان و شعور مورچه ها و نقش موریانه را برایم تعریف کرده است؛ او اغلب چیزهایی به من می گوید که مادرم را نگران و عصبانی میکند! 
مادرم همیشه به پدرم میگوید:
"مرد، تعریف این داستانه ها برای بچه ها، الان زود است؛ و خوب نیست آنها این چیزها را بدانند!"

ولی پدرم با چشمک به من، فقط به او لبخند میزند!

در هر صورت من موریانه ها را هم مثل معلم مهربان و با شعورم خیلی خیلی دوست دارم؛ چونکه از آنها هم میتوانم کلی چیز یاد بگیرم؛
پس، هیچ وقت دلم نمیخواهد به موریانه ها توهین کنم و یا به آنها صدمه بزنم.


پایان انشاء
دبستان عرفان
.

https://telegram.me/benamebinameou


پاسخ انتقادی به متن زننده و غیر اخلاقی دیگری از اقلیت خدمتگزار آقای محمدعلی طاهری
https://t.me/aslahane_96/6256

شما که امروز در نقش پاسداران خودخوانده‌ی حقیقت، الفاظی سخیف و بی‌مایه را به منتقدان و معترضان حواله می‌کنید، اگر ذره‌ای به ادعاهای خود درباره‌ی معرفت و آموزه‌ها پایبند بودید، پیش از هر چیز به آینه می‌نگریستید تا سیمای واقعی خود را در آن ببینید؛ سیمای کسانی که برای بقای خود، به تکفیر، تحقیر و اتهام‌زنی به منتقدانشان چنگ می‌زنند.
شما از بیماری های مختلف می‌گویید، اما آیا هیچ اندیشیده‌اید که بیماری واقعی همان تعصب کور، استبداد فکری و خودبزرگ‌بینی مطلق است که شما را از درک ساده‌ترین اصول اخلاقی و انسانی بازداشته؟
چگونه از معرفت و ادب سخن می‌گویید، اما از زشت‌ترین القاب برای تحقیر دیگران بهره می‌گیرید؟
آیا این همان اخلاقی است که در مکتب عرفان حلقه آموزش داده شده است؟
وای بر حامیان شما و امثال شما!
شما که از دانش و فروتنی دم می‌زنید، چرا در برابر کوچک‌ترین انتقاد و اعتراض، نقاب از چهره برمی‌دارید و به چهره‌هایی خشن، بی‌ادب، تمامیت‌خواه و سرکوبگر بدل می‌شوید؟
آیا این همان شیوه‌ی همه‌ی مستبدانی نیست که می‌کوشند هر نوع اعتراض و صدای مخالف را با فحاشی و انگ‌زنی خاموش کنند؟

شما که منتقدین را «موریانه» و «بز گَر» خطاب می‌کنید، آیا هیچ اندیشیده‌اید که چه چیز شما را این‌گونه سرشار از نفرت و تکفیر و غرور و تفاخر کرده است؟
آیا گمان می‌کنید با این ادبیات نازل و کوچه‌بازاری، می‌توانید حقیقت را به نفع خود جعل کنید و دیگران را از پرسشگری و نقد بازدارید؟

واقعیت این است که تنها چیزی که شما را این‌گونه برآشفته و خشمگین کرده، نه «اعتراض و فریاد» دیگران، بلکه افول ادعاها و نفوذ شماست.
بدانید که دیگر نمی‌توانید در این برهه از تاریخ، با هیاهو و شعار، خود را پیشوای بی‌چون‌وچرای معرفت و عرفان جا بزنید. دوران قدسی‌سازی‌های دروغین به سر آمده و نمی‌شود با استفاده از الفاظ زشت و زننده، دیگران را از طرح پرسش‌های اساسی درباره‌ی عملکرد و گذشته‌ی خروجی‌های این مکتب بازداشت!
شما اگر حقیقتاً دغدغه‌ی معرفت و معنویت داشتید، به‌جای لجن‌پراکنی علیه منتقدان، یک لحظه درنگ می‌کردید و از خود می‌پرسیدید که چرا بسیاری از کسانی که روزگاری با شما همراه بودند، امروز معترض و منتقد شما شده‌ و یا از این مسیر کناره گرفته‌اند؟
اما چه جای تعجب، که استبداد همیشه گوش‌های خود را بر فریاد حقیقت می‌بندد و به‌جای پذیرش نقد، به تهدید، توهین و تهمت و به تحقیر پناه می‌برد.
اما عصر هر نوع استبداد فکری و تمامیت‌خواهی به پایان می‌رسد. دیگر نه القاب سخیف شما، نه برچسب‌های نخ‌نما و نه تهدیدها و فحاشی‌ها، نمی‌توانند مانع از آشکار شدن حقایق تلخ شوند. زمان، پاسخ خود را خواهد داد، و این پاسخ، برای شما مذبذبان بلاتکلیف که فقط ژست عرفانی می‌گیرید و هیچ هنر و تحلیل و شجاعتی در اینخصوص ندارید خوشایند نخواهد بود.

#محمدعلی_طاهری
#عرفان_کیهانی_حلقه
#اقلیت_خدمتگزار
#استبداد_فکری
#نقد_ممنوع
#تکفیر_مخالف
#قدرت_طلبی
#تمامیت_خواهی

#پاسخگویی_به_جای_فحاشی
#حقیقت_را_نمی_توان_خفه_کرد

@AD1_review
@aslahane_96




Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🎥 کلیپ ارسالی/

بدون شرح....

@AD1_review
@aslahane_96


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔺 هر دم از این باغ بَری می‌رسد و هر روز شاهد پرده‌ی جدیدی از اتهام‌زنی و برچسب‌سازی‌های ناروا هستیم. آیا این است مرام معرفتی که از آن دم می‌زنید؟ به‌جای پذیرش نقد و اصلاح مسیر، هر معترضی را با انگ‌هایی چون #سهم‌خواه، #معاند، #نفوذی و #خودمدیرپندار می‌نوازید!
در رویکرد فعلی هر که سخن از حق بگوید، #مار_در_آستین است و هر که نقدی کند، #غده_سرطانی!
اما حقیقت خاموش نمی‌شود و نتایجی تلخ گرفته شده است. موریانه‌ی واقعی، تعصبات کور و تفرقه‌افکنی است، نه آنان که دل در گرو حقیقت دارند. اگر قرار است سیستمی بالنده و پویا باشد، باید پذیرای نقد سازنده و اصلاحات اساسی باشد، نه آنکه مخالفان را #بز_گر و #موریانه بنامد و در نهایت به حذف و تخریب آنها بپردازد. وقت آن رسیده است که به‌جای بستن دهان‌ها، راهی برای صلح و رشد واقعی گشوده شود.

@AD1_review
@aslahane_96


Forward from: به نام بی نام او
.
دبستان عرفان
کلاس دوم / الف
زنگ انشاء  

موضوع انشاء :
نقش بزغاله ها در گله ی حیوانات چیست؟

البته که ما میدانیم،
به بچه بز، بزغاله میگویند؛
بزغاله ای که اول صبح شیر فرا‌وان بخورد، در طول روز بسیار پر جست و خیز و بازیگوش می شود.
بزغاله ها بلندی را خیلی دوست دارند؛
هر جایی که بزچران گله را میبرد،
بزغاله ها بلندترین نقطه آن را پیدا کرده،
از آنجا بالا میروند؛
و حتی برای باقیماندن در بالا با هم دعوا هم میکنند؛
و یکدیگر را هل میدهند؛
و با صدای بلند بع بع و هنرنمایی می کنند؛
با اینکار بزغاله ها برتری خود را نسبت به بچه بقیه حیوانات گله نشان میدهند؛
و نقش کنترلچی بچه ها را در گله بازی می کنند.

بزغاله ها، به تصور اینکه اقلیت محبوب و برگزیده و دوردانه ی بزچران هستند،
به همه جا سرک می کشند و به همه چیز و همه کس شاخ میزنند؛
چونکه مطمئن هستند، بزچران از همه لحاظ هوای آنان را دارد.

بزغاله ها، واقعا بسیار دوست داشتی و دل انگیز هستند؛
و جست و خیز و حتی اعتراض بع بعی شان در چراگاه نیز،
همیشه موجب شادی و سرگرمی چوپان مهربان و ما بچه ها میشود.

خلاصه، ما میدانیم بزغاله ها خیلی مفید هستند و وجودشان در هر جا باعث سرور و خوشحالی انسان است.
خوش به حال چوپان که با بزغاله ها زندگی میکند.

پدر من هم مثل چوپان با من و برادرم خیلی مهربان است و بعضی وقت ها به برادرم میگوید:
"تو بزغاله قشنگ منی"

من همیشه دلم میخواهد یک بزغاله خوشگل در خانه داشته باشم؛

اما پدرم میگوید:
"آنها خانه را کثیف می کنند و همه چیز را بهم میریزند!
حتی کتاب و دفتر مشق و کاغذها و لباس های تو را هم پاره می کنند و میخورند و مداد رنگی ها و عروسک هایت را می شکنند!
و حتی شاید به برادر کوچکت صدمه بزند!
و مادرت برای تروتمیز کردن خانه و کنترل او بسیار به زحمت می افتد !"

پدرم درست میگوید، چون خانه ی ما بسیار کوچک است و جای مناسبی هم برای نگهداری بزغاله نداریم.

پدرم میگوید:
" بزغاله ها وقتی بزرگ میشوند، شاید گر بشوند و شاید، یک بز گر یک گله را گر کند! و اگر بزچران نتواند بز گر را درمان کند، مجبور است او را از گله جدا کرده و در بیابان بسوزاند!"

گری یعنی: پوست بز از داخل چرک کند و موهایش بریزد و بز کچل و مریض و لاغر و مردنی شود.

با این وجود،
من هنوز بزغاله های بازیگوش را خیلی خیلی دوست دارم و نقش آن ها را برای ایجاد شادی و نشاط و تفریح در زندگی انسان ها، خیلی مفید و مهم میدانم.

البته من خیلی دلم برای بزهای گر می سوزد؛
وقتی بزرگ شدم دکتر بزها میشوم که دیگر هیچ بزی گر نشود.


پایان انشاء
دبستان عرفان
.

https://telegram.me/benamebinameou


🔔 یادآوری به خود :

توهم قبولی قبل از اعلام نتایج آزمون نهایی!


بی تردید اکنون هر عزیز شاگرد و مدعی همراهی با #عرفان_کمال بر مبنای اصل منحصربفردی، سر و ته مطالب و موضوعات فکری و ذهنی مورد علاقه و تحقیق خودش را به خوبی تشخیص و قیاس و ارزیابی می کند ؛ این مهم در راستای همان هدف #تحول است؛ که از ابتدا استاد عزیز به آن اشاره کرده اند.

از اینرو تحول در قالب حوادث و اتفاقات روزمره برای ارتقاء بینش و ضدضربگی تک به تک عزیزان در حال وقوع و تحقق است؛

در این رابطه اگر شاگردی سر و ته مطالب و سخنان و... شاگرد دیگری یا استاد سر جلسه آزمون را فعلا متوجه نمیشود، حق دارد؛ زیرا زاویه و پنجره دیدش فقط رفع موانع و نواقص یک سری مشکلات و مطالب و تضادهای(مجهولات) فکری و ذهنی خودش بوده و هست؛ تا بلاخره به اهمیت وحدت در تن واحده و درک صلح فراکل هم نائل بشود.

پس از منظری همه چیز بر مبنای اصول پایه و الفبای مقدماتی، چه از طرف استاد معرف کمال و چه از سوی شاگردان حاضر در آزمون ها در هر لحظه، بجا و درست و عالی... است؛ و بطور مسلم حاوی درس های عملی و فقط تلنگرهایی ساده برای من مخاطب می باشد.

از اینرو در مسیر #عرفان_کمال قبل از اعلام نتایج نهایی، توهم قبولی یا مردودی خود یا دیگری معنا و مفهومی نیز ندارد! و روند آزمون هرگز مجوزی برای تشدید #غرور_و_تفاخر و یا دستور توهین و اعتراض و تهاجم طوطی وار به دیگر همراهان عزیز نیست!

لازم است بدانم، من نیز هنوز کم و بیش مدعی رعایت اصول پایه و الفبای مقدماتی راه در آزمون ها، و چیزی مشابه شاگردان دیگر هستم.

با آرزوی توفیق الهی
🙏❤️🌹

🔵 پیام های مرتبط👇

👈 کل اسم ها رسول الله هستند.

👈 ریشه تمامی تناقضات وتضادها و... 

👈 نخستین خطای انبیاء و...

👈 مکروا و مکرالله، از منظری دیگر   

👈 سلو شدن و کلاس بی کلاسی 


https://telegram.me/benamebinameou/


✳ یادآوری از منظری واقعی :

چگونه ملائک(داستان خلقت آدم) در آزمون پروردگارشان اغوا شدند؟!

🔔 در این متن
#ملائک، یعنی کسانی که ادعا و تصور و توهم ملکیت و تصاحب چیزی یا علمی که متعلق به کل عالم هستی است، را با بهرمندی از سعی و تلاش ذهن جمعی مجموعه تحت فرمان خود دارند؛
(مثل ادعای تصاحب و مالکیت بر ذهن آدم تمثیلی داستان خلقت)

آدرس👇


👈 قسمت اول :

👈 قسمت دوم :

👈 هفت شهر عشق (#راز_جام)
.

#من_کیستم
#هفت_شهر_عشق
#راز_جام
#مدعیان_تصاحب_و_مالکیت
#من_های_من
#جام_شکستنی
#من_معنوی
#جام_نشکن
،


✍ متن ارسالی/

درود و سپاس بینهایت لطف حق و با آرزوی توفیق الهی

در کانال تجزیه و تحلیل وقایعی از عرفان حلقه
متن بز گر، به صورت خیلی واضح مورد بررسی قرار گرفته است.
اما در ادامه دوست عزیزی متنی را در خصوص اعتراض به ستاد اصلی ویا رهبر ولیدر و،،،،، نوشته اند
به نظر می‌رسد اینگونه نمايش ها رو فقط افرادی که منافع خود را در خطر می‌بینند وادعای مالکیت مادی ومعنوی دارند، مورد اعتراض قرار می‌دهند و الا هستی هوشمند اینگونه به ماجرا نگاه نمی‌کند و هر لحظه اقلیت و یا اکثریت مورد آزمون راستی سنجی ادعای خود قرار دارند،تا خروجی این آزمون سطح شعوری و معرفتی را مشخص کند،
دراین راستا، پروردگار داستان ملائک، به اغوای ملائک در دل می‌خندد و اینگونه باز هم آزمون راستی سنجی ادعا از منظری دیگر، ادامه دارد.

امید است که هر لحظه ادعاهای مدعیان همراهی با مسیر #معرفت_کمال وصلح فراکل نگر در این آزمون راستی سنجی ادعا تا وقت معلوم بینشی، با خودشناسی عملی برای رفع تضادها ومجهولات ذهنی باشد نه ترس از گر شدن و رانده شدن از گله!!!!!!!

😉🐐

تا اینکه بلاخره نتیجه نهایی و کارنامه ی هر مدعی، چقدر صادقانه و بی بهانه فقط توسط خودش خونده و فهم و درک بشه...

چراکه بدون شک ،هرمدعی صادق، بهترین قاضی پرونده پندار و رفتار و گفتار خویش است.

#بز
#ترس_از_گر_شدن
#معرفت_کمال
#آزمون_راستی_سنجی_ادعا
#محمدعلی_طاهری
#ایجاد_تحول_بینشی
#صلح_فراکل

#وقت_معلوم
#اغوای_ملائک
#شبکه_شعور_الهی
#مدعیان_تصاحب_و_مالکیت


#مدعی_صادق
#کارنامه_نهایی

@AD1_review
@aslahane_96


📨 در خصوص پیامهای دریافتی از مخاطبان
اولا باعث دلگرمی است از اینکه وجود دارند و‌ کم نیستند دلهایی بی قضاوت که درک کرده اند و دلسوزانه چه حیف می گویند از روندی معیوب و تکراریِ بشر ، در انحراف یک مکتب فکری توسط پیروان

ثانیا نگران کننده است که چرا سکوت ؟

📝 پیام ها همچنان دریافت می شود از شاگردان معترض و ناخرسند از روند کنونی

و سوال ایجاد می شود که چرا اعتراضات خود را مطرح و به اطلاع استاد نمیرسانید ؟

☑️ پاسخ ها همه همگونه اند؛
می ترسیم !!!

🔻در عجبم
اگر اعتراض به حق است ، چرا ترس ؟!

📜بده ساقی آن می که حال آورد

کرامت فزاید کمال آورد
 
بمن ده که بس بیدل افتاده‌ام

وزین هر دو بی‌حاصل افتاده‌ام

بمن ده که بدنام خواهم شدن

خراب می و جام خواهم شدن
 
بمستی توان درّ اسرار سفت

که در بیخودی راز نتوان نهفت

یکی تیغ داند زدن روزِ کار

یکی را قلم‌زن کند روزگار
 
مغنّی نوای طرب ساز کن

بقول و غزل قصّه آغاز کن
 
چنان برکش آواز خنیاگری

که ناهید چنگی برقص آوری
 
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
مشکل یک جامعه و مجموعه ای که اعضا آن ترس از "طرح اعتراض خود داشته باشند
چیست ؟
مگر نه این است که در جامعه ای آزاد اعتراضات شنیده و پاسخ داده می شود ؟

اینگونه ترس ها تنها و تنها در نظامی حکمفرماست که معترض سرکوب شود !

حتی اگر دلخوری حاکم ، شماتت #اقلیت_خدمتگزار و هجوم
کورکورانه ی ایادی آنان هم باشد
با ترس و سكوت سرنوشت حق و حق طلبی را چه شود ؟

چه فرهنگ پوچی در وجود ما ساکن شده است این انتظار منجی!


همگان در کنج سلول انفرادی و به ظاهر
امنِ ذهنِ خود کز کرده اند و در انتظارِ واهیِ ،ظهور منجی هستند !

نقش خود را در هستی فراموش کرده ایم
وای به حال مردمی که سرنوشت و خواسته های خود را به حضور و ظهور دیگران بسپارد

حالِ من در میان اینچنین اجتماع معترضِ منفعل به حالِ نویسنده ی این متن شبیه است

هر چه مینویسم پنداری دلم خوش نیست
بیشتر آن‌چه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم که نبشتن‌ش بهتر است از نانبشتن‌ش
ای دوست نه هر چه درست و صواب بود
روا بود که بگویند...
و نباید که در بحری افکنم خود را
که ساحل‌ش بدید نبود
و چیزها نویسم بی‌خود که چون واخود آیم بر آن پریشان باشم و رنجور
ای دوست می‌ترسم! و جای ترس است از مکر سرنوشت
حقا، و به حرمت دوستی، که نمی‌دانم که این که می‌نویسم راه سعادت است که می‌روم یا راه شقاوت؟
و حقا که نمی دانم که این که نبشتم طاعت است یا معصیت؟
کاشکی، یک‌بارگی، نادانی شدمی تا از خود خلاصی یافتمی!
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم، رنجور شوم از آن بغایت!
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم، هم رنجور شوم؛ 
چون احوال عاشقان نویسم نشاید؛ 
چون احوال عاقلان نویسم، هم،نشاید؛
و هر چه نویسم هم نشاید؛
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید؛
و اگر گویم نشاید؛
و اگر خاموش گردم هم نشاید؛ 
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید
و اگر خاموش شوم هم نشاید!

به هر روی سکوت از هر نوع و به هر دلیل مغایرت دارد به ضمیر حق طلب انسان آکاه
که آگاهی را سکوت نشاید!


این را ننوشتم که در پس پرده به من نگویید
و اعتراض را حتی در خلوت مطرح نکنید
نوشتم که وجه دیگر سکوت خود را بشناسید
اینجا همیشه گوش هایی هستند برای شنیدنِ نجوای اعتراض شما
بگویید تا تمرینی شود به فریاد

@araminam
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/
در ادامه:
https://t.me/aslahane_96/6245
و
https://t.me/aslahane_96/6244

تلاقی یک ضرب المثل قدیمی، با ادعای استادی در یک مکتب شعوری-معرفتی:

اگر چه در بیان مثل، جای هیچگونه مناقشه ای نیست؛ ولی همیشه برای گوینده و مخاطبین جای تامل و تفکر بر روی مفاد مهم مطرح شده در ضرب المثل ها باز بوده و هست.

بعنوان نمونه، ضرب المثل قدیمی رایج:
"یک بز گر، گله ای را گر می کند!"

در این مثل به ظاهر منطقی، بدون شک عده ی زیادی انسان، بز تصور شده اند؛ و بزچرانی نیز به هر دلیلی مسئولیت حفظ و نگهداری و تکثیر و پرورش آنان را بعهده گرفته است.

یعنی بزچران به صاحبان و مالکان بزها، قول داده و در نزد خدایشان قسم یاد کرده که بزها را مانند جان خود حفظ و تقویت کند و پس از مدتی چراندن امانتدارانه آنها را با کلی بزغاله چاق و چله صحیح و سالم، به صاحبانشان بازگرداند.

بدیهی است، صاحبان و مالکان نیازمند و البته طمعکار بزها نیز قول و قرار و سوگند و تعهد مدعی بزچرانی را پذیرفته و در عوض مزد و پاداشی بزهای بی عیب و نقص خود را در اختیار مدعی بزچرانی قرار داده اند؛

چون،
ضرب المثل قدیمی دیگری نیز میگوید:
"هیچ بزچرانی، مجانی بز نمی چراند!"

با توجه به این دو ضرب المثل،
فرض کنیم مدتی(سال‌ها) از این قرارداد داد و ستد به ظاهر سودمند بین طرف های معامله سپری میشود؛

تا بلاخره بزچران از چراگاه فرضی به نزد صاحبان و مالکان بزها بازگردانده میشود؛
در حالی که در گله ی به ظاهر بزرگ بازگشته، اثر از هیچ بزی نیست! بجز اقلیتی بزغاله ی نارس و مریض و تعداد بسیار زیادی از حیوانات گوناگون ناشناس و کم مصرف و غیرمفید، که فقط و فقط بزچران دوست، بنظر میرسند!

بزچران متخلف، در مقابل تعجب و سوال صاحبان و مالکان بزها، با آه و ناله و اقدام به تعریف قصه های بلند مظلومانه و حسرت برانگیز، می کند و برای تبرئه خود می گوید:

ای داد و بیداد چه بگویم از ظلم و بیداد زمانه و نامردمی بزهای قدرناشناس نفوذی و معاند و...؛
اینک بدانید؛ پس از مدتی که بز های شما را به چراگاه های سبز و خرم بردم یکی از بزها گر یا پوستش کچل شد!
من از روی عطوفت، مهربانی و رحمت بزچرانی که در من سراغ دارید، (
بجز سرزنش و تهدید او به علت اصلی بروز مشکل و بیماری اش هیچ توجهی نکردم!)رفتار کردم؛ تا اینکه رفته رفته تمامی گله ی بز گر شدند! بجز اقلیتی از بزغاله های ضعیفی که شاهد هستید! بناچار اقلیت را در حفاظت رحمت عام خود نگاهداشتم و بقیه را از گله اخراج و لعن و نفرین شان کردم!
چرا که ضرب المثلی قدیمی می گوید؛
"یک بز گر گله ای را گر می کند!"
و کرد!
سپس، در بیابان های خیال خود آنقدر گشتم تا حیواناتی را یافتم که قدر بزچرانی مرا می فهمیدند و با تجربه و ادراک خود به شدت تحسین و تشویقم می کنند! ببینید چقدر زیاد هستند!
از اینرو همه آنها را به اتفاق اقلیت بزغاله ی بجا مانده از بقایای همان بزهای گر،برای شما هدیه و باز پس آورده ام!


با عکس العمل و برخورد شاهدان متفرق این قصه مجازی، کاری نداریم؛
چون، بیان این نوع مثل های احساسی هیجانی، تنها توجیه و عذر بدتر از گناه و کلاه شرعی و نوعی فرافکنی برای یک مدعی بزچرانی و شبانی و... در دنیای معاملات مالکانه ی زمینی، مرسوم و رایج بوده ‌و هست؛

و یک ضرب المثل قدیمی دیگر هم میگوید:
"طمعکار همواره فریب دروغگو را خورده و می خورد!"

اما تلاقی مثل با یک مکتب شعوری_معرفتی:

ولی آیا بیان این مثال ها از نگاه، مدعیان هوشمند تصاحب و مالکیت بزها(ملائک قدرت)، و از منظر هستی هوشمند بعنوان پروردگار عالمیان نیز، همینگونه قابل توجیه، فرافکنی، بی بازتاب و فرار بجلو، است؟!
صریحا، خیر
اگر چه این مثال و قیاس کاملا بیربط است؛ ولی فرض محال کنیم، افراد پیوسته به مکتب شعوری-معرفتی عرفان کیهانی(حلقه)، همگی بز بوده و هستند؛
پس، استاد عزیز و گرانقدرش هم نزد پروردگار هستی هوشمند سوگند یاد کرده مدعی بزچرانی امانتدارانه و...آنان باشد؛
(مکتبی که مدعی معرفی شعور و هوشمندی الهی و تفویض رحمت عام و ایجاد تحول بینشی و تحقق کمال و صلح فراکل برای عموم بشریت بوده و هست.)

خب، بزچرانی آغاز و تصور کنیم ناگهان تعدادی از بزهای ناآگاه و بی خبر از همه جای پشت پرده ها، گر شدند!

آیا در چنین مکتبی نیز، ابتلا به بیماری گری، ناشی از خطای بزهای تحت مدیریت مطلق بزچران است؟!
و مدعی بزچرانی بجز اتهام زدن و تهدید و اخراج و لعن و نفرین نمودن بزهای به ظاهر بیمار، هیچ نقشی نداشته و ندارد؟!
(تکرار خطای انبیاء)

#مدعیان_تصاحب_و_مالکیت
#ملائک_قدرت
#بز
#بزچران
#چوپان_شبان
#یک_بز_گر_گله_ای_را_گر_میکند
#دنیای_داد_و_ستد
#هیج_بزچرانی_مجانی_بز_نمی_چراند

#محمدعلی_طاهری_صالح
#بنیانگذار_مکتب_شعوری_معرفتی
#عرفان_کیهانی_حلقه
#درمان_تمامی_بیماریهای_مادی_معنوی
#ایجاد_تحول_بینشی_منشی
#هستی_هوشمند

#خطای_انبیاء
#بیماری_شعوری_معرفتی

@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

بازخوانی درسی مربوط به دو سال قبل:

نشانه ی حیوان یا انسان بودن:

تمامی حیوانات اعم از بز و گوسفند و گاو و شتر و خوک و مرغ و... های اهلی شده، لیدر یا همان چوپان یا شبان و مراقب دارند؛ تا به نجو مطلوب مدنظر منافع مالکانشان نگهداری، حفاظت، تولید مثل و پرورش داده شوند.

چوپان و مراقب خبره و موظف، هرگز این حیوانات به ظاهر نادان را بمنظور ایجاد تحول، ارتقاء بینش و خود شناسی جهت پی بردن به اصل منحصربفردی ایشان، شبانی و استادی و مراقبت نمی کند!

بلکه او پیوسته برای استفاده از منابع مفید حیوانی آنان و تامین نیازمندی های به ظاهر انسانی خود و دیگر صاحبانشان، چوپانی و مراقبت دقیق و اصولی آنها را بعهده گرفته و می گیرد.

به همین دلیل، بطور مستقیم یا غیرمستقیم با هر بهانه ای، ضمن تعریف تمجید ظاهری دایم به آنان تلقین و تزریق و تفهیم نیز می کند که؛ تو نادانی و حیوانی و گاوی و بزی و...، مگر اینکه لیدری و رهنمودها و... من که دانای دانایان و استاد استادان. چوپان چوپانان، هادی هادیان و... ام را بپذیری!

(تازه اگر قول و تعهد هم بدهی و سوگند هم بخوری که در اثر بی لیاقتی و سهل انگاریهای من نیز هرگز گر و کچل و... بیمار و معاند و... نشوی و دیگر بزها و... گله را هم خواهی نخواهی مبتلا نکنی! وگر نه مستحق اتهام و تهدید و تنبیه و اخراج از گله و عذاب و شمشیرکشی و..‌. و هلاکت هم میشوی!)

با این توصیف، اگر حیوان اهلی شده ای هنوز تصور نماید چوپان به ظاهر مهربان و زرنگ و شوخ طبع، فردی دانا و خردمند و خیرخواه و مدافع حقوق همه جانبه ی حیوانات است!
هیچ ایرادی بر اندیشه ی دیکته و تحمیل شده بر او نیست.

اما چنانچه دلیل اطاعت تام از اوامر و دستورات بزچران را بهرمندی از نی نوازی سرگرم کننده و آوازهای فریبنده چوپانی، تلقی کرده که تنها حیوانات مشتاق آدم شدن را به مقام کمالات انسانی و در مسیر نور هدایت شده قرار میدهد و ایشان را از هر لحاظ متحول می نماید!

خوب ،
در اینصورت بنظر میرسد اشکال و ایراد اساسی بینش و منش ادعای چنان مجموعه های حیوانی، که ساز کردن عقل و دل و حتی یافتن نور جان و بینش قرآنی و شیوه ی سخن گفتن و رفتارشان را هم تماما در سلطه و به تقلید از خورشید جان چوپانان و خطوط چهره ی بزچران ها و... های فرافکن فرضی متصورند، به روشنی آشکار میگردد!

البته، فارغ از تعداد مجازی هوادار و طرفدار جمعیت های گله ای، در نهایت ادعای حیوان، انسان، مالک، لیدر، استاد دانا و خبره، حتی رب و پروردگار برتر و...، بودن این و آن شخص مدعی را چه کسی یا مرجعی بیطرف ‌و هوشمند، باید آزمون راستی سنجی کند و بلاخره تایید یا رد شان نماید؟

بطور مسلم در این بازار به ظاهر گرم ولی آشفته ی بینش و منش چوپانی و بزچرانی حاکمان حاکم بر تاریخ بشریت، تا امروز حتی زیرکانه ترین ادعاهای با خمیر مایه ی غرور و تفاخر و تکبر نیز، بدون گذر هر مدعی از دروازه ی آزمون راستی سنجی هستی هوشمند، امکان پذیر نبوده و نیست.

بینهایت شکر

موفق باشید.
۱۱ مهرماه ۱۴۰۱


#محمدعلی_طاهری_صالح
#معرف_شعور_و_هوشمندی_الهی
#عرفان_کیهانی_حلقه
#مکتب_شعوری_معرفتی
#هستی_هوشمند
#خطای_انبیاء

#ایجاد_تحول_بینشی_منشی
#درمان_تمامی_بیماریهای_مادی_معنوی 

#یک_بز_گر_گله_ای_را_گر_میکند
#هیج_بزچرانی_مجانی_بز_نمی_چراند

https://t.me/aslahane_96/6244

@AD1_review
@aslahane_96


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔺آقای طاهری گمان می‌کرد که با اخراج ۲۲ نفر و نسبت دادن توهینی دیگر (بز گر)، می‌تواند تصمیماتی زیان‌بار را از طریق اقلیتی بر جامعه عرفان حلقه تحمیل کند. اما برخلاف تصورات، اخراجی‌ها تنها ۲۲ نفر نبودند، بلکه هر یک دارای ارتباطات و شاخه‌هایی بودند که این اقدام نسنجیده اولیه را به چالشی بزرگ‌تر تبدیل و موجب کناره‌گیری طیف گسترده‌ای از مرتبطین آنها و حتی اعضای بی‌طرف شد؛ نتیجه‌ای که در نهایت، چهره‌ای بسیار منفی از مجموعه ارائه داد.
با وجود هشدارها و توصیه‌ها،ایشان تحت تأثیر اطلاعات غلط و مشورت‌های نادرست اشخاص مغرض، با تهمت و افترا به برخی از این افراد، اقدام به حذف آنان کرد؛ اقدامی که نه‌تنها نشانی از اقتدار نداشت، بلکه جلوه‌ای از استبداد و بی‌عدالتی را به نمایش گذاشت.

#۲۲نفر
#بز_گر

#سرطان
#متاستاز

#خدمتگزاران
#اقلیت_خدمتگزار

#محمدعلی_طاهری_صالح
#مکتب_عرفان_کیهانی_حلقه
#آزمون_راستی_سنجی_ادعا
#سازمان_صلح_طاهری
#حقوق_بشر
#صلح_فراکل
#حرف_تا_عمل
#تناقض_در_عملکرد
#سرکوب_انتقاد
#سرکوب_آزادی_بیان
#تهمت_افترا
#حذف_اخراج
#ترور_شخصیت
#جوسازی_سمپاسی_اذهان_عمومی
#مراد_مریدی
#برده_داری_معرفتی

@AD1_review
@aslahane_96


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
صرفا جهت اطلاع:
آن آقایی که دستش و متبرک کرده و منتقل میکند به دست مردم
سر جان گراهام "سفیر انگلستان " هست
در حاشیه یکی از همین مراسم ها , طالقانی گفت : من فکر می‌کردم ما برای پایان دادن به این دست‌بوسی‌ها انقلاب کرده‌ایم.
🔻🔻
به نظرم اگر امروز جامعه ای بهتر از نسل قبل خود نبود آن جامعه در دوری باطل اسیر است و ...
آنکه از تکرار تاریخ پند نگیرد ، علت خلقت خود را تباه کرده.
در این میان به یاد شعری افتادم

ای خطوط چهره ات قرآن من ...

که با سوال یک شاگرد مواجه شد
آیا در این فضا اشکالی ندارد این سطح از مدح ؟
وبینار و لایوهایی برگذار شد
در دفاع از این مدح !
و در نکوهش آن آیا !
که چرا در به شاگردی که قبلا عکس استاد در ماه کرده بود و اینبار متبرکی دیگر منتشر نموده ، گفته اید چرا؟!!
و مایی که ( بلاتشبیه ) طالقانی وار گوشه بالکن مجلس عرفان بروی زمین نشسته و با خود می گوییم که ما آمده بودیم
تقدس و تبرک و دل نامه! ها را جمع کنیم و جامه دران ، رو به سوی حضرت دوست کرده ، کل نگر شویم
🔻تشابه میان آن سفیر انگلیسی و این شاگردان هرچه باشد
مهم تکرار مکرر تاریخ است
که تو آگاه شوی
#آرامین
@araminam
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

با توجه به اطلاعیه اخیر مبنی بر ممنوعیتِ دادنِ فراخوان توسط گروه‌های توسعه، این سؤال پیش می‌آید که چرا چنین سیاست‌هایی تنها در برخی موارد به‌ صورت جدی اجرا می‌شود، درحالی‌ که تخلفات زیادی در قالب فراخوان های مختلف در مورد جمع‌آوری پول برای مناسبت‌هایی مانند: تولد، تأسیس، سالگردهای مختلف، روز جهانی فلان و بهمان، تهیه متن و یا کلیپ‌های تبریک برای روزهای خاص بدون هیچ برخوردی نادیده گرفته می‌شود؟ آیا این عملکرد نمی‌تواند نشانگر وجود سیاست‌های دوگانه در اداره مجموعه باشد؟

متأسفانه، این رفتارهای تبعیض‌آمیز و چشم‌ پوشی از تخلفات مشخص و متعدد، باعث شده تا اعتماد عمومی نسبت به شفافیت و عدالت خدشه‌دار شود. از یک‌سو، قوانینی وضع می‌شوند و از سوی دیگر گروه‌هایی که از حمایت‌های خاص برخوردارند، به‌ راحتی قوانین را زیر پا می‌گذارند.

عدالت، شفافیت، رعایت اصول یکپارچه، انسجام، رسیدگی به انتقادات و برخورد با تخلفات آشکار سنگ‌ بنای هر مجموعه موفق و گامی اساسی در جهت بازسازی اعتماد اعضا می‌باشد.

@AD1_review
@aslahane_96




Video is unavailable for watching
Show in Telegram
@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

🔔 یادآوری بسیار مهم به خود:

💟 سلام و درود فراوان

برخی از عزیزان همراه در محیط های مجازی و یا مجالس دور همی و...، با تعجب و شک و تردید، دایم از هم سوال می کنند:

آیا صدور و انتشار عجولانه و مسلسل وار این همه اطلاعیه و بیانیه مختلط و بعضا بنظر ضد و نقیض با اصول اولیه ی #عرفان_حلقه که بر مبنای #عرفان_کمال و #فراکل_نگری و بر پایه ی شروع با #به_نام_بی_نام_او و #پله_عشق و #صلح_همه_جانبه بوده، آن هم با بهره گیری از نام #معرف_شعور و #هوشمندی_الهی، #محمدعلی_طاهری(حتی اگر بطور تلفنی صحبت شده و یا در سمینار و جمعی نیز حاضر و از تلویزیون عرفان حلقه TV هم آنلاین، منتشر شود.)، صحت داره و درسته یا نه؟!

✅ پاسخی صریح به خود :
همانطور که در پیام های قبلی بارها تاکید شده، هر عزیز محقق و مدعی همراهی با #شبکه_هوشمند_کمال، تا کنون درس های لازم و کافی مقدماتی را گرفته و نسبت به اصول راه کاملا با خبر و به تسهیلات مربوطه(تا این مقطع)، مجهز شده است؛

🔹 از اینرو شاید که نه، بلکه به تحقیق از ده سال قبل تا اکنون، دوره تست نهایی اختیار و آزمون راستی سنجی همان ادعای اولیه، بر مبنای اصول پایه و مقدماتی، فرا رسیده است؛

🔸 لذا در هنگام امتحان، حتی پرسش(با هر توجیه و بهانه) نیز از استاد نخستین و یا مربیان بعد از وی و دیگر مدعیان همراهی، خود نوعی تقلب فرافکنانه و تقلید زیرکانه محسوب میگردد.

🟢 چرا که:
حتما بیاد داریم بارها تاکید شده، استاد مهربان و هدایتگری که همه مفاد درسهای مقدماتی را قبلا بدون منت و به روشنی گفته و تسهیلات لازم و کافی را به محقق ارائه داده و حتی هر یک را برای بهرمندی عموم شاهدین نیز مستند نموده است؛

♦ در موقع امتحان، تبدیل به آزمون بانی جدی و خشن و شاید دجال ظاهر فریب ولی بی رحم نیز بشود؛ بطوری که اگر هرگونه پاسخ دو پهلویی هم به سوال کننده بدهد، بطور یقین در موقع اعلام کارنامه و مشاهده نتایج، موجب اغوا و پشیمانی پرسش کننده ی هنوز شکاک و ظاهربین و وابسته به اسم و جسم ها، خواهد شد!

این در حالی است که :
الان به خوبی میدانیم، اصول بسیار روشن حاکم بر طرح های #عرفان_قدرت و #عرفان_کمال با معیار و میزان #قانون_صلیب و وجود تسهیلات هوشمند در #ارتباط_عام یا همان #ارتباط_ویژه، در هر لحظه ساده ترین راه تشخیص، قیاس و ارزیابی برای انتخاب صحیح و اختیاری هر چیزی و حامل صحیح ترین پاسخ به هر سوالی در این مسیر است؛

🔹 این حقیقت آشکار و همیشه در دسترس، نه تنها راه هرگونه هواداری کورکورانه و بیعت احساسی تبلیغاتی و پیروی از تظاهرات تقلیدی در مسیر کمال را کاملا مسدود کرده است؛ بلکه فرمان های وسوسه انگیز و هیجانی فرماندهان پشت پرده #عرفان_قدرت را برای نفوذ در همراهان صادق و صالح، بطور خودکار ناکارآمد و بی اثر نموده است.

البته هر عزیز مدعی رهروی، در هر لحظه از زندگی روزمره با دو انتخاب اختیاری زیر مواجه است :

1⃣ تداوم بردگی احساسی و تعصبی با #غرور_و_تفاخر تقلید از جسم و اسمی مشخص، که ریشه در #ذهن_جمعی گروهی خاص پندار و ویژه پرور(حرکت فردی)، دارد؟

، یا

2⃣ رهایی و آزادی صالحانه هر لحظه در کل اسم ها برای درک اصل #صلح_فراکل در #تن_واحده، که ریشه در بی نامی و ارتباط با #روح_جمعی بشریت(حرکت جمعی)، دارد؟

📣 دو تذکر بسیار مهم به خود :

1⃣ در صورت انتخاب اختیاری حرکت جمعی، نه تنها ذره ای از ارزش و احترام نسبت به وجود شخصیت هایی که فقط معرف و به مثابه انگشت اشاره👈 به سوی کمال بوده اند، کم نشده و نمی شود؛ بلکه اسم و جسم ایشان نیز مانند بقیه اسم ها و جسم ها در هر نقش دیگری برای بشریت، همواره قابل احترام و بسیار ارزشمند و بجا است.

2⃣ اگر هنوز هم چیزی از مفاد این نوع مطالب و سخنان و بیانیه ها و... یا هر مطلب دیگری که جزو دروس مقدماتی مسیر کمال است، نفهمیده ام، بطور مسلم فعلا مخاطب آن نیز نیستم.

بینهایت شکر و حمد بیکران
🙏💖🌺


لینک 👇مطالب دیگر مرتبط :

👈 امتحان نهایی

👈 هدف ما

👈 استادی در نقشه عظیم هوشمندی الهی

👈 پایان نامه کهنسالی بشریت

👈 اشتیاق در پله عشق...

👈 چرا عرفان حلقه را برگزیدیم؟
1⃣   2⃣   3⃣   4⃣

👈 چه چیزی باعث شد تا از بین...

👈 مرز باریک...

👈 آزمون عملی راستی سنجی ادعا...

👈 آزمون دوران غیبت

👈 دستگاه قضا و کارگزاران همراه

👈 گفت و شنید : شب یلدا

👈 کشف رمز فن آخر

👈 حقایقی از ارتباط ویژه

👈 حقایقی دیگر از ارتباط ویژه

👈 کل اسم ها رسول الله هستند

👈 نخستین خطای انبیاء و... از منظری دیگر

👈 اصل در این کانال ارتباطی

@AD1_review
@aslahane_96



20 last posts shown.