✍ متن ارسالی و پاسخی بدان/
در ادامه متن لینک زیر:
https://t.me/aslahane_96/6086🔘 عنوان شد:
جناب ادمین عزیز وجود خود ما هم همین گونه مثل متن هایی که مینویسیم گاهی غلط املایی و نگارشی حتی غلط مفهومی و گاهی از اساس بر طبق بینش هامون غلط نوشته میشود و هر چه که رشد یافته تر میشیم از میزان اشتباهات ما نیز کاسته میشود .
وقتی سطح درک و فهم ما از موضوعی بهتر میشه از میزان مجادلات ما نیز کم می گردد .
کما اینکه بنده امروز به نسبت روزهای پس از آزادی استاد و آن هجمه ها آن اطلاعیه ها و اخراج عزیزانی که به صدقشان ایمان داشتم نمی توانستم که بپذیرم این استاد است و به نوعی حتی چنان شوک آور بود فکر میکردم فیک است یا تحت شرایط خاصی است اگر خود ایشان است یا جهت سنجش ادعاهای ماست یا اصلا او الفبای کمال را داده و لازم ما خودمون جمله بندی کنیم و ایشان اکنون ملک خود را هر جور دلش می خواهد اداره میکند و اصلا پشت این ماجرا بازی قدرت است یا موارد دیگر که گاهی دوست داشتم بخوابم و بلند شدم ببینم این رویاست و واقعیت ندارد یا همانند ابتدای ماجرا که شما دوستان صرف اینکه مطمئن بودید این خود استاد است و بدون توجه به عملکرد ایشان تبعیت نمودید با اینکه با اصل و اصول هم خوانی نداشت و صرف اینکه استاد خودش هست و یقین داشت در حقیقت خلاف حتی گفته های ایشان که من اگر خودم هم بودم و خلاف گفته ها گفتم شما نپذیرید ولی اکنون به این نتیجه رسیدید که مسیر با اصول دهه هشتاد متفاوت است و هم خوانی ندارد .
برای همین هر چه بیشتر در خود غور میکنیم کمتر به خطا می رویم
گر چه ما آمدیم تا مشق کنیم و در مشق خطا هست، ما هم اصلا اگر کمال یافته بودیم اصلا در این خرابات چه می کردیم ..
حالا هم هر شخص حسب ادعاها و سطح فهم و شعورش نقش خود را هوشمندانه انتخاب میکند و به نظر حتی اخراج ها کاملا عادلانه است
زیرا وقتی با مسیری نخوانی از آن مسیر جدا خواهی شد چه به اجبار یا مثل ما به اختیار که ضمن اینکه به اصول دهه هشتاد تا این لحظه و در حد وسع پایبندیم
اما با تورنتو حتی پس از اینکه برایمان تا حدودی یقین شد که خود استاد است نتوانستیم با تورنتو همراه شویم و البته خدا را برای این محبت و روشن بینی شکر میکنیم.
به امید درک صلح و آشتی و حل تضاد در ادامه مسیر برای همه دوستان مسیر عشق .
کشتی که قرار است سبب نجات شود از جنس شعور است ..
🔘🔘
و در پاسخ:
حقیقتاً آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل مینشیند.
آری، انسانها در مسیر کمال و رشد همچون متونی هستند که بارها و بارها بازنویسی میشوند. همانگونه که گفتید، خطاها، چه در فهم و چه در عمل، جزئی از مشق زندگی ما هستند. این خرابات، همان مدرسه عشق است که ما را میآزماید و به ما میآموزد که نه از روی ترس، بلکه از روی شعور و عشق گام برداریم.
آنچه از شما بیان شد، روایت صادقانهای از سفری است که تعدادی از ما نیز در این مسیر تجربه کردیم؛ به برخی از اتفاقات و خصوصا مواردی که اشاره فرمودید در ابتدا هیچ "شکی" نداشتیم و بعد از مدتی و با بروز اتفاقاتی مشابه و خالی از دلایل و مستندات، در نگاه و تحلیل مان "تردید" هایی بوجود آمد تا اینکه گریبان تعدادی دیگر از عزیزانی که در گفتار و رفتار صادق بودند و آزمون پس داده را هم گرفتند؛ سپس با فراز و نشیب هایی بسیار عجیب به حقایقی تلخ رسیدیم و دیگر هیچ شک و شبهه و تردیدی نداریم.
شاید یکی از دروس این سفر، فهم این نکته باشد که "حق" لزوماً در شکل ظاهری افراد نمیگنجد و "استاد" نیز تنها چراغی است که مسیر و یا بخشی از آن را از منظری به ما نشان دادند، همین.
آری "هر چه بیشتر در خود غور میکنیم، کمتر به خطا میرویم." این کلام، یادآور آن است که کمال انسان در بازگشت به درون و درک حقیقت خویشتن است. خطاها و افرادی چون استاد و عملکردهای ایشان و ....، آزمونهای هوشمندانهای هستند که به ما میآموزند چگونه در راستای "عمل به ادعاهای خود" و "تحقق عمل صالح" و "درک وحدت اجزا" و "صلح فراکل" و ... گام برداریم.
در نهایت، همانطور که کشتی نجات از جنس شعور است، شایسته است که ما نیز در این مسیر، با فهم و عشق قدم برداریم و چنین مصیبت هایی را نه برای غرق کردن، بلکه برای ضد ضربه شدن در این دریای بیکران و همیشه طوفانی بدانیم.
باشد که همگی در مسیر عشق و صلح و وحدت، هم نوا شویم.
@AD1_review@aslahane_96