📍شاملو دنبال مخالفت کردن بود. وقتی میدید شاهنامه رونقی دارد سعی میکرد دربارهی آن جور دیگری حرف بزند. وقتی میدید شعر نو طرفدار دارد میخواست در آن نوآوری بکند و حرفی متفاوت بزند (اینجا واقعاً استعدادش را هم داشت). میدید موسیقی سنتی رواج پیدا کرده میکوشید مخالفت کند. خوب، گاهی در این بین خلاقیت و هوش او کار را درست درمیآورد مانند بعضی نوآوریهای او در شعر نو. اما مگر چقدر حرف نو و کار تازهی درست میتوان داشت؟ پس میافتاد به گفتنِ حرفهای بیپایه و بیمایه دربارهی فردوسی و شاهنامه و موسیقی سنتی یا کار بیهوده کردن مثل تصحیح کودکانهای که از دیوان حافظ کرد و آبروی خودش را برد. طبعاً تحتتأثیر چپها هم بود. رفقای تودهای داشت و خودش هم چنانکه میدانیم بعد از کودتای بیستوهشتم مرداد مایل بود عضو رسمی حزب شود. سایه تعریف میکرد که شاملو را به سبب مسائلی به عضویت رسمی حزب توده نپذیرفته بودند و کارت عضویت هم به او نداده بودند. این مسئله خیلی شاملو را عصبانی کرده بود. مرتضی کیوان، دوست مشترک سایه و شاملو، آن موقع با این حرف آرامش میکند که «مهم این است که خودت خودت را تودهای بدانی. آنوقت تودهای هستی. اگر هدفت کارت داشتن است بیا من کارت خودم را به تو بدهم.» بعدها هم که از عضویت در حزب اعلام برائت کرد از کارهای کمیتهی مرکزی انتقاد داشت که با این کارها به اعتبار «سوسیالیسم» خدشه وارد کرده است. این نگاهش در همین انتقاد بیاساسش به فردوسی هم (که مقداری تحتتأثیر نوشتههای علی حصوری نیز بوده) کاملاً مشخص است. مثلاً یکی اینکه گفته بود ضحاک با رهبری تودههای مردم اقدامات اجتماعی مثبتی کرده و نظام طبقاتی جامعه در عهد جمشید را به هم زده بود. به همین سبب فردوسی بر اساس منافع طبقاتی و منافع شخصی او را محکوم کرده در حالی که کاوه عنصر ضدمردمی است و از این دست حرفهایی که ریشه در فهم نادرست حماسه و اسطوره دارد.
✍️به قلم محمد افشینوفایی دربارهی فردوسی و حماسهی ملی. اندیشه پویا ۹۳
✨برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya
✍️به قلم محمد افشینوفایی دربارهی فردوسی و حماسهی ملی. اندیشه پویا ۹۳
✨برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya