بایکوتشدهترین و سانسورشدهترین قشر در ایران مجاهدین خلق نیستند، سلطنتطلبها هم نیستند، کردها هم نیستند، بلوچها هم نیستند، چپها هم نیستند، دانشجویان معترض هم نیستند، کارگران اعتصابکننده هم نیستند، حتی دگرباشان جنسی هم نیستند. همه اینها همیشه جلوی چشم بودهاند، حتی اگه هدف از جلوی چشم قراردادنشون تخریبشون بوده باشه. بایکوتشدهترین و سانسورشدهترینها در ایران کسانی هستند که رفتند جنگ و سپس ازینکه رفتند جنگ پشیمان شدند. یا کسانی که پسرشون رو فرستادند جبهه و بعدها ازینکه فرستادنش پشیمان شدند. یا کسی که داوطلبانه به سوریه رفته و پشیمان شده و برگشته. اینها هیچجا نیستند. چه جلوی دوربینهای حکومت، چه جلوی دوربینهای مخالفان حکومت، و چه در کتابها، و چه در ترانهها، و چه در پادکستها!
چون در یک سیستم ایدئولوژیک توتالیتر، مهمترین تابو زیر سوال بردن اون ایدئولوژی نیست، حتی خود شخص پیشوا هم مهمترین تابو نیست. حتی تردید در مقتدر بودن حکومت هم مهمترین تابو نیست. مهمترین و حساسترین تابو، پشیمانیه. خیلی از کسانی که رفتند جنگ و سپس پشیمان شدند، فعال سیاسی نشدند. برانداز هم نشدند. خیلی از کسانی که بسیجی بودند و بعد کشیدن بیرون، کاری علیه بسیج و یا کلیت سیستم نکردند. اما چون مرتکب بدترین تابوشکنی شدهاند، بایکوتشدهترین و سانسورشدهترینند. طوری که انگار وجود ندارند، و یا حتی به دنیا هم نیومدن.
برای همین ما در اینجا به شکلی عظمت پشیمانی رو درک میکنیم که هیچ ملت دیگهای نمیتونه به این درک برسه. اونها شاید در تئوری بفهمند که پشیمانی یکی از کلیدیترین خصوصیات انسان رشدیافتهست، ولی چون در محیطشون یک تابو نبوده، و مجبور نبودهاند به خاطرش انکار شدن و نادیده گرفته شدن حداکثری رو تجربه کنند، عمیقا متوجه اهمیتش نمیشن. ما اینجا با چشم خودمون دیدهایم که پشیمانی از انسان، انسان میسازه. و بنابراین مسئولیتمون بیشتره در اینکه به بقیه جرئت بدیم که پشیمان بشن و درباره پشیمانیهاشون حرف بزنند.
چون در یک سیستم ایدئولوژیک توتالیتر، مهمترین تابو زیر سوال بردن اون ایدئولوژی نیست، حتی خود شخص پیشوا هم مهمترین تابو نیست. حتی تردید در مقتدر بودن حکومت هم مهمترین تابو نیست. مهمترین و حساسترین تابو، پشیمانیه. خیلی از کسانی که رفتند جنگ و سپس پشیمان شدند، فعال سیاسی نشدند. برانداز هم نشدند. خیلی از کسانی که بسیجی بودند و بعد کشیدن بیرون، کاری علیه بسیج و یا کلیت سیستم نکردند. اما چون مرتکب بدترین تابوشکنی شدهاند، بایکوتشدهترین و سانسورشدهترینند. طوری که انگار وجود ندارند، و یا حتی به دنیا هم نیومدن.
برای همین ما در اینجا به شکلی عظمت پشیمانی رو درک میکنیم که هیچ ملت دیگهای نمیتونه به این درک برسه. اونها شاید در تئوری بفهمند که پشیمانی یکی از کلیدیترین خصوصیات انسان رشدیافتهست، ولی چون در محیطشون یک تابو نبوده، و مجبور نبودهاند به خاطرش انکار شدن و نادیده گرفته شدن حداکثری رو تجربه کنند، عمیقا متوجه اهمیتش نمیشن. ما اینجا با چشم خودمون دیدهایم که پشیمانی از انسان، انسان میسازه. و بنابراین مسئولیتمون بیشتره در اینکه به بقیه جرئت بدیم که پشیمان بشن و درباره پشیمانیهاشون حرف بزنند.