کمتر پیش میآید چنین ترکیب جذاب و کارآمدی از ارجاعات متنوع را در فیلمی ببینیم. علیرضا خاتمی از جهان کافکایی تا هزار و یک شب و از رئالیسم جادویی تا میراث ابزورد نویسان را در قالب داستان پیرمردی که میان مرگ و زندگی زیست میکند گرد آورده تا از روزنه ادبیات و روایتگری تاریخی متکثر را روایت کند. او به واسطه همین تمهید شیلی دوران پینوشه را با ایران بعد از ۸۸ یکی میکند. درک میکنم چرا برخی فصلها و حتی صحنههایی از فیلم را منفک از دیگری مییابند و در نتیجه در متصل کردن وقایع دچار مشکل میشوند. اما کلید ماجرا ابتدا در درک انسجام درونی فیلم است، فیلم به غایت داستانی ساده و خطی دارد، و بعد فهم کلاژی که خاتمی از پس آن به جهان منحصر به فرد شخصیتهایش دست میابد. جهانی که در جغرافیای آن مردگان زنده میشوند تا شکوه زندگی را به تصویر بکشند. کل فصل به فرزندی قبول کردن دختری مرده و بعد چاپ اعلامیه ترحیم او پشت آگهی تبلیغات انتخاباتی که با سکانس مراسم کلیسا تمام میشود را از روزی که فیلم را نخستین بار دیدم با خودم همراه دارم و به این زودیها هم رهایش نخواهم کرد.
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
@WomanLifeFreedom_Cinema
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
@WomanLifeFreedom_Cinema