شاه رفت،ایران رفت
علل خروج شاه از ایران در دیماه ۱۳۵۷
بیست و ششم دی ماه مصادف است با خروج شاهنشاه آریامهر از ایران و پس از آن ایران وارد وحشت بزرگ شد و تمام دستاوردهای ایرانیان به دست مرتجعین سرخ و سیاه به نابودی رسید.
#رشته_توئیت
در مورد اینکه علل خروج شاهنشاه از ایران چه بود صحبت های بسیاری شده است.در این نوشتار دلیل خروج شاهنشاه از ایران را به نقل از امیراصلان افشار[آخرین رئیس اداره کل تشریفات دربار] که تا واپسین لحظات زندگی اعلئحضرت در کنار ایشان بودند را مرور میکنیم.
همانطور که عرض کردم، اعليحضرت معتقد بودند که: سولیوان[اخرین سفیر امریکا در ایران و از حامیان خمینی] سونیت دارد و گزارش درستی از اوضاع ایران به کاخ سفید و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ارائه نمی دهد.
بنابراین لازم است که خودم به آمریکا بروم و با کارتر و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ملاقات کنم و به آنها بگویم که اقدامات شما در بی ثبات کردن ایران نه فقط برای ما بلکه برای تمام منطقه فاجعه بار خواهد بود.در زمان کندی هم که حکومت اعلیحضرت مورد انتقاد شدید دموکرات های آمریکا بود
شاه با سفر به آمریکا و گفتگو با دولتمردان آن کشور، کندی و مشاوران سیاسی او را قانع کردند که مسائل ایران، آنچنان که برخی از مخالفان و خصوصا رهبران کنفدراسیون دانشجویان ایرانی[گروهی ضدایرانی و از حامیان ملی مذهبی ها،نهضت آزادی،کمونیست ها و خمینی] می گویند، نیست.
با چنان سابقه ای و با این هدف، سولیوان طی ملاقاتی با اعليحضرت، موافقت دولت آمریکا را برای سفر اعليحضرت اعلام کرد و تأکید کرد: هواپیمای اعليحضرت در فرودگاه آندروزه نزدیک واشنگتن، به زمین خواهد نشست و از آنجا با هلی کوپتر به منزل دوست نزدیکتان «والتر آننبرگ» خواهید رفت.
با این مقدمات اعلیحضرت از سفر به آمریکا راضی و خوشحال بودند و به من فرمودند: «در اینصورت من ۲-۳ ماه در سفر خواهم بود، هدایایی تهیه کنید تا به میزبان های خودمان بدهیم».
در تدارک سفر و تهیه هدایا بودم که اعليحضرت به من فرمودند: «کارتر پیشنهاد کرده، بهتر است که در سر راه آمریکا، دو سه روز هم به اسوان (مصر) برویم و در آنجا با انور سادات و جرالد فورد (رئیس جمهور سابق آمریکا) درباره قرارداد «کمپ دیوید» ملاقات و مذاکره کنیم...»
گفتنیست که در برقراری صلح بين مصر و اسرائیل،اعليحضرت نقش بسیار مؤثری داشتند و انور سادات در
مسافرتهای غیررسمی و محرمانه به ایران (که غالبا من به استقبالشان به فرودگاه میرفتم و ایشان در کاخ خصوصی والاحضرت شهناز در سعدآباد با شاه ملاقات می کردند)
اعلیحضرت به آقای سادات می فرمودند:
«مصلحت مصر در اینست که با اسرائیل صلح کنید، چون بیشتر خطرات و ضررها، متوجه شما و ملت مصر است و سایر کشورهای عربی فقط رجز می خوانند و دم از جنگ میزنند». انور سادات همیشه از این دوستی و حمایت اعلیحضرت نسبت به مردم مصر، ابراز امتنان می کردند و می گفتند:
مصر هرگز یاری های اعليحضرت را در جنگ ۱۹۷۳ فراموش نخواهد کرد.بهمین جهت مسافرت به اسوان برای مذاکره با سادات را پذیرفتند.
با این مقدمات، اعليحضرت و شهبانو و همراهان به اسوان رفتند و در فرودگاه «اسوان» از طرف سادات و همسرش با تشریفات و احترامات بسیار، مورد استقبال رسمی قرار گرفتند
پس از ۳ روز، اعليحضرت به من فرمودند: «مذاکرات ما تمام شده و سادات هم باید به یک سفر رسمی به سودان بروند، شما با سفیر آمریکا در قاهره تماس بگیرید و بپرسید که در چه روز و چه ساعتی ما وارد آمریکا می شویم». در لحظه، با سفیر آمریکا در قاهره تماس گرفتم و ایشان گفتند:
با واشنگتن تماس خواهم گرفت و روز بعد، به من تلفن کرد و گفت: 👈«متأسفانه مقامات آمریکایی در حال حاضر، مسافرت اعليحضرت را به آمریکا صلاح نمی دانند»!👉
قبل از تلفن سفیر آمریکا، باخبر شده بودم که آقای اردشیر زاهدی را هم احضار کرده اند و این هنگامی بود که آقای بختیار
نخست وزیر بودند. وقتی خبر احضار زاهدی را به اعليحضرت دادم، فرمودند: «میرفندرسکی، بالاخره نیش خودش را زد!»[...]
بدین ترتیب: با یک فریب بزرگ، اعليحضرت را از ایران خارج کردند و بعد، مانع سفر اعليحضرت به آمریکا شدند. با بیم و نگرانی، وقتی پیام سفیر آمریکا در قاهره را به عرض اعليحضرت رساندم، با ناراحتی و حیرت فرمودند:
«اینها با پدر من هم همین کار را کردند. پدرم مایل بود که در هند و نزدیک ایران باشد و این وعده را هم داده بودند، ولی در بمبئی انگلیسی ها اجازه ندادند که پدرم حتی از کشتی پیاده شود و از آنجا، او را به جزیره موریس بردند... من اشتباه کردم که به اینها اعتماد کردم و به آسوان آمدم!»
@TwitterMeligarayan
علل خروج شاه از ایران در دیماه ۱۳۵۷
بیست و ششم دی ماه مصادف است با خروج شاهنشاه آریامهر از ایران و پس از آن ایران وارد وحشت بزرگ شد و تمام دستاوردهای ایرانیان به دست مرتجعین سرخ و سیاه به نابودی رسید.
#رشته_توئیت
در مورد اینکه علل خروج شاهنشاه از ایران چه بود صحبت های بسیاری شده است.در این نوشتار دلیل خروج شاهنشاه از ایران را به نقل از امیراصلان افشار[آخرین رئیس اداره کل تشریفات دربار] که تا واپسین لحظات زندگی اعلئحضرت در کنار ایشان بودند را مرور میکنیم.
همانطور که عرض کردم، اعليحضرت معتقد بودند که: سولیوان[اخرین سفیر امریکا در ایران و از حامیان خمینی] سونیت دارد و گزارش درستی از اوضاع ایران به کاخ سفید و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ارائه نمی دهد.
بنابراین لازم است که خودم به آمریکا بروم و با کارتر و مقامات وزارت امور خارجه آمریکا ملاقات کنم و به آنها بگویم که اقدامات شما در بی ثبات کردن ایران نه فقط برای ما بلکه برای تمام منطقه فاجعه بار خواهد بود.در زمان کندی هم که حکومت اعلیحضرت مورد انتقاد شدید دموکرات های آمریکا بود
شاه با سفر به آمریکا و گفتگو با دولتمردان آن کشور، کندی و مشاوران سیاسی او را قانع کردند که مسائل ایران، آنچنان که برخی از مخالفان و خصوصا رهبران کنفدراسیون دانشجویان ایرانی[گروهی ضدایرانی و از حامیان ملی مذهبی ها،نهضت آزادی،کمونیست ها و خمینی] می گویند، نیست.
با چنان سابقه ای و با این هدف، سولیوان طی ملاقاتی با اعليحضرت، موافقت دولت آمریکا را برای سفر اعليحضرت اعلام کرد و تأکید کرد: هواپیمای اعليحضرت در فرودگاه آندروزه نزدیک واشنگتن، به زمین خواهد نشست و از آنجا با هلی کوپتر به منزل دوست نزدیکتان «والتر آننبرگ» خواهید رفت.
با این مقدمات اعلیحضرت از سفر به آمریکا راضی و خوشحال بودند و به من فرمودند: «در اینصورت من ۲-۳ ماه در سفر خواهم بود، هدایایی تهیه کنید تا به میزبان های خودمان بدهیم».
در تدارک سفر و تهیه هدایا بودم که اعليحضرت به من فرمودند: «کارتر پیشنهاد کرده، بهتر است که در سر راه آمریکا، دو سه روز هم به اسوان (مصر) برویم و در آنجا با انور سادات و جرالد فورد (رئیس جمهور سابق آمریکا) درباره قرارداد «کمپ دیوید» ملاقات و مذاکره کنیم...»
گفتنیست که در برقراری صلح بين مصر و اسرائیل،اعليحضرت نقش بسیار مؤثری داشتند و انور سادات در
مسافرتهای غیررسمی و محرمانه به ایران (که غالبا من به استقبالشان به فرودگاه میرفتم و ایشان در کاخ خصوصی والاحضرت شهناز در سعدآباد با شاه ملاقات می کردند)
اعلیحضرت به آقای سادات می فرمودند:
«مصلحت مصر در اینست که با اسرائیل صلح کنید، چون بیشتر خطرات و ضررها، متوجه شما و ملت مصر است و سایر کشورهای عربی فقط رجز می خوانند و دم از جنگ میزنند». انور سادات همیشه از این دوستی و حمایت اعلیحضرت نسبت به مردم مصر، ابراز امتنان می کردند و می گفتند:
مصر هرگز یاری های اعليحضرت را در جنگ ۱۹۷۳ فراموش نخواهد کرد.بهمین جهت مسافرت به اسوان برای مذاکره با سادات را پذیرفتند.
با این مقدمات، اعليحضرت و شهبانو و همراهان به اسوان رفتند و در فرودگاه «اسوان» از طرف سادات و همسرش با تشریفات و احترامات بسیار، مورد استقبال رسمی قرار گرفتند
پس از ۳ روز، اعليحضرت به من فرمودند: «مذاکرات ما تمام شده و سادات هم باید به یک سفر رسمی به سودان بروند، شما با سفیر آمریکا در قاهره تماس بگیرید و بپرسید که در چه روز و چه ساعتی ما وارد آمریکا می شویم». در لحظه، با سفیر آمریکا در قاهره تماس گرفتم و ایشان گفتند:
با واشنگتن تماس خواهم گرفت و روز بعد، به من تلفن کرد و گفت: 👈«متأسفانه مقامات آمریکایی در حال حاضر، مسافرت اعليحضرت را به آمریکا صلاح نمی دانند»!👉
قبل از تلفن سفیر آمریکا، باخبر شده بودم که آقای اردشیر زاهدی را هم احضار کرده اند و این هنگامی بود که آقای بختیار
نخست وزیر بودند. وقتی خبر احضار زاهدی را به اعليحضرت دادم، فرمودند: «میرفندرسکی، بالاخره نیش خودش را زد!»[...]
بدین ترتیب: با یک فریب بزرگ، اعليحضرت را از ایران خارج کردند و بعد، مانع سفر اعليحضرت به آمریکا شدند. با بیم و نگرانی، وقتی پیام سفیر آمریکا در قاهره را به عرض اعليحضرت رساندم، با ناراحتی و حیرت فرمودند:
«اینها با پدر من هم همین کار را کردند. پدرم مایل بود که در هند و نزدیک ایران باشد و این وعده را هم داده بودند، ولی در بمبئی انگلیسی ها اجازه ندادند که پدرم حتی از کشتی پیاده شود و از آنجا، او را به جزیره موریس بردند... من اشتباه کردم که به اینها اعتماد کردم و به آسوان آمدم!»
@TwitterMeligarayan