Forward from: 冬𝖴𝗀𝗅𝗒𝐇𝗂𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
- اون بکهیونی که داره تو رینگ با یه سیاه پوست سه برابر خودش مبارزه میکنه، عاشق خون و کبودی صورتشه، تا خرخره مشروب میزنه و سیگار پشت سیگار روشن میکنه خیلی آسون فراموشم کرد. خیلی آسون تر از روشن کردن سیگار بعدیش و شل کردن بند لباس زیر دخترای دورش!به آسونی آسیب دیدن حنجرهاش به مدت شیش ماه.
- آره چان؛ خیلی راحت فراموشت کرد اما اون شب؛ اون شب بهم گفت برم سیگار بخرم و من از دور تماشاش کردم.
چان؛ روی کاپوت ماشینم زیر بارون خوابیده بود و با تمام وجودش اسمتو داد میزد؛ خیلی آسون فراموشت کرد.