از دید منی که به همه چیز زیاد فکر میکنم و هر نکته و رفتاری را از زوایا و جهات مختلفی میسنجم، معاشرت، سختترین کار دنیاست... آدمها گاهی خوبند، گاهی بد، گاهی خوشحال، گاهی ناخوشاحوال، گاهی مضطرب، گاهی آرام و اینکه در لحظه با دیگران چه برخورد و رفتاری داشتهباشند، قبل از هرچیزی بر میگردد به اینکه حال خودشان چطور باشد و با خودشان چند چند باشند؟! تو آدمِ غمگینی را پیدا نمیکنی که حالِ خوب تکثیر کند و آدمِ خشمگینی که آرامش ببخشد و آدمِ آسیبدیده و آزردهای که عمیق و درست رفتار کند.
رفتار آدمها از شرایطشان نشات میگیرد و تویی که در تعامل با دیگرانی، ناگزیری برای چراغ همسایهات، نور آرزو کنی! هرکجا که از آدمها رنجیدی، کاملا بالغانه به این فکر کن شاید آدمی که با تو رفتار یا برخورد درستی نداشته، در شرایط خوبی نبوده! زود دلگیر نشو و پیش از هر قضاوتی این را در نظر بگیر که گاهی خشم و قهر آدمها، واکنشِ از سرِ استیصالیست که نسبت به جهان و شرایط نابسامان خودشان دارند و هیچ ارتباطی با تو ندارد. آدمها معمولا بد نیستند، این ماییم که در زمان نامناسبی آنان را ملاقات کردهایم... معلوم است که آدمِ در حالِ غرق شدن، جز دست و پا زدن و نجات یافتن، به چیز دیگری فکر نمیکند!
کاش پیش از هر مواجههای از آدمها بپرسیم: الآن در وضعیت روحی مناسبی هستی؟ ذهنت آرام است؟ خسته نیستی؟ اصلا خوبی و حوصلهای برای معاشرت داری؟!
شک ندارم که اینجوری کدورتها و دلخوریها کمتر میشد و تمام معاشرتها از روی شعور بود و کمک کننده بود و عزیز بود و عمیقا به جان مینشست.
#نرگس_صرافیان_طوفان
📀
@SoundSilence