Arneh - Shab 🪴 آرنه - شب
شب شعر میشه گفت
شب میشه خیره شد
به ستاره های که چیدیمو
شب دوباره تیره شد
شب روشن از مهتابه
ماه هم مثل ما بیداره
تا صبح رقص و آوازه
خورشید از ما بیزاره
شب شمع
نور کم
شهر خاموش
بی غم
من بیدارم تا سحر شعر میخونم شاعرم
لالاییم صدای خش خش برگاست باهاش میاد خواب من
شب میدونه راز هامو
پس میده بهم بال هام...