سلام دخترم 21
من اصالتا اردبیلیم و برای یه کاری رفته بودیم تهران، شب خونه داییمینا موندم و گویا طبقه پایینی مستاجر جدید اومده بود.
شب خوابیدنی جامو انداختم و سرمو گذاشتم رو متکا که صدای مستاجرای طبقه پایین به گوشم میرسید داشتن آه و ناله میکردن(ترنس بودن گویا و میخواستن تغییر جنسیت بدن تازه)
صداشون رو زنونه میکردن و آه و ناله به پاااااا بود :|
سه تا بودن و اصلا بعضی شبا امنیت کل ساختمون به هم میخورد چون مشتریاشون رفت و آمد میکردن و معلوم نبود چه کاره بودن اصلا!!!
یکیشون انگار دعوا کردنی زده بود در اتاقشو با پا از جا کنده بود :)
بالاخره اهالی ساختمون اعتراض کردن و صاحبخونه بیرونشون کرد.
به حضرت عباس وقتی میخواستم برم بیرون با یکیشون روبرو شدم، ظاهرش جوری بود که انگار بابام روسری سرش کرده بود همونقددددددد سمییی
اولین بارم بود از نزدیک میدیدم ترنسارو، شاید تو چنل باشن؛ باید بگم که خیلی بامزه این ولی لطفا امنیت جاییو مخصوصا که بچه تو اون ساختمونه، به هم نزنین.
👳🏻♂️شیـخ: بعید میدونم از این مادرجنده ها این دور و اطراف باشه ولی اگه هستم بدونه که کص ننش.
کانال دوم ما
📝 نظرتون رو توی کامنت ها بنویسید .
⚠️ خرید ممبر واقعی
😎 @Say_Fantasy | ارسال ناشناس