⁴⁰ میلیوْن تۆرک

📃امروز، دختران و پسران جوان آزربایجانی که بسیاری از آنان برای اولین بار طعم حضور در خیابان را می‌چشیدند، باوجود جوانی، با درک و آگاهی ویژه‌ی خود، شعارهایی مستقل و در شأن آزربایجان سر دادند: «بو تورپاقدان، پای اولماز، اورمو کوردستان اولماز، شهید اؤلمز وطن بؤلونمز و...». این شعارها، نه‌تنها فریاد حق‌خواهی، بلکه اعلام وفاداری به خاک و هویت آزربایجان بود. این نسل، می‌داند که هویت تاریخی شهر اورمیه، بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ و تمدن آزربایجان است و هرگونه تلاش برای انکار یا تحریف آن، محکوم‌به شکست است.

حضور امروز بوزقوردهای جوان، نشان داد که «چاققالارین حوکمو، قورد مئیدانا گله‌نه قدر دی». این تصویر نمادین، بیانگر قدرت و اراده‌ی نسلی است که مصمم هست تا از حقوق خود دفاع کند؛ و حالا آزربایجان می‌تواند به این نسل خود افتخار کند؛ نسلی که با آگاهی از حوادث تلخ گذشته، قدم درراه آینده‌ای روشن‌تر می‌گذارد. نسلی که نه‌تنها میراث دار دردها و رنج‌های پیشینیان است، بلکه با عزمی راسخ، برای دستیابی به حقوق و آزادی‌های خود تلاش می‌کند. این نسل، دیگر حاضر نیست تا شاهد بی‌عدالتی و تبعیض در سرزمین خود باشد.

این نسل، نسل «Z» است؛ نسلی که با استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی، صدایش را به گوش جهانیان می‌رساند. نسلی که دیگر حاضر نیست در سکوت، شاهد پایمال شدن هویت و فرهنگ خود باشد. نسل Z، با تکیه‌بر دانش و آگاهی خود، می‌خواهد آینده‌ای متفاوت برای آزربایجان رقم بزند. آینده‌ای که در آن، عدالت، آزادی و برابری، نه یک آرزو، بلکه یک واقعیت باشد. این نسل، می‌داند که تنها با اتحاد و همبستگی می‌تواند به اهداف خود دست یابد.

این تظاهرات، تنها یک رویداد گذرا نبود؛ بلکه نشانه‌ای از بیداری و تحول در جامعه‌ی آزربایجان است. نسلی که امروز به خیابان آمده، فردا در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، نقش‌آفرینی خواهد کرد. نسلی که با فریادهای خود، آینده‌ی آزربایجان را رقم خواهد زد. این نسل، نسل امید آزربایجان است.


☪⁴⁰میلیوْن تۆرک آخاغیـْنا قوْشۇلۇن و سوْیداش‌لاريـْنيـْزى دا بۇرايا اکله‌یین↙️

▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
🇦🇿 @Qirx40MilyonTurk2
📷  instagram.com/Qirx40MilyonTurk3
▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓

📩ایلگی یوْلۇمۇز⇙
📬 @Elhan_Adminlar

📃"ابراهیم ساوالان" چند روز پیش در رد این ادعا اینطور نوشت:
"فرمانِ تاسیس سپاه، ۲۵ روز پس از پیروزی انقلاب صادر شد که در آن مقطع، چیزی شبیه دولت موقت بود.
۱۵ روز بعد، مردم آذربایجان در حمایت از حزب "خلق مسلمان"، به خیابان‌ آمدند و از آنجا که اکثر اعضای سپاه در آذربایجان، فرزندان کسانی بودند که پدرانشان مقلد "آیت‌ الله شریعتمداری" بود و با جنبش "خلق مسلمان" همدلی داشتند، تهران برای فرماندهیِ سپاه آذربایجان، به ترک‌ها اعتماد نکرد و سرلشگر "محمدعلی جعفری یزدی" فرمانده سپاه آذربایجان شد.
فرمانده دوم سپاه آذربایجان نیز، "امین شریعتی بهبهانی" بود و ترک‌ها به دلیل همدلیِ احتمالی با خلق مسلمان، در کادر فرماندهی سپاه منطقه جایی نداشتند."

نوشته‌ی ابراهیم ساوالان، مرا به فضای سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ تبریز بُرد.

در آن زمان، بیشترین بافت مذهبی تبریز را طرفداران آقای "شریعتمداری" و تعداد کمتری را طرفدارانِ آقای "خوئی" تشکیل می‌دادند.
"مجاهدین خلق"، که تعداد زیادی از رهبران و کادرهای اولیه‌اش از تبریز و آذربایجان بود. عده‌ای پیرو گروه‌هایی مثل "امت" و "فرقان" بودند.

بخش سکولار و چپ مردم، عمدتا طرفدار "فدائی‌"ها و گروه‌های کوچکتر طرفدار "پیکار"، "راه کارگر" ‌و "رنجبران"
و بخش سنتی چپ، هوادار "توده‌ای" و "فرقه‌ی دموکرات" بودند.

بخشی هم سلطنت‌طلب و هوادار "پهلوی" و عده‌ای از مذهبی‌های سنتی، طرفداران انجمن "حجتیه" و‌ "اردوبادی" بودند.

تا زمانی‌ که آقای "قاضی" زنده بود، کمی از مردم تبریز و بازاری‌ها، طرفدار آقای "خمینی" بودند، اما بعد از فوت آقای قاضی، حزب الهی‌ها دور آقای "مدنی" امام جمعه‌ی بعدی تبریز که از فضای بیرونِ تبریز آمده بود، جمع شدند.

با توجه به این شرایط،
قدرتِ مستقر در تهران، سرکوبِ تبریز را از همان‌ ابتدا در اولویت قرار داده بود.
در دی ماه ۱۳۵۸ تهاجم همه جانبه علیه طرفداران "شریعتمداری" و "خلق مسلمان"  توسط پاسدارانی انجام گرفت که گفته می شد از تهران عازم شده بودند.

مقر حزب تسخیر و اعدام‌ها شروع شد.
در همان اثنا، یازده نفر از طرفدارانِ خلق مسلمان اعدام شدند.

*چند سال بعد، یکی از مربیان آموزشگاه رانندگی در خیابان "منجم" تبریز، برای من تعریف کرد: "یکی از برادرانش هوادار خلق مسلمان بوده و آن‌جا کشیک می‌داده است.
صبح روزی که به مقر حزب حمله شده و تیراندازی درگرفته بود، برادر دیگرش که راننده‌ی اتوبوس "تبریز - تهران" بوده، به تبریز می‌رسد. به اصرار مادر به محل حزب می‌رود تا از سرنوشت برادرش خبر بگیرد که شوربختانه خودش هم دستگیر و بعدها اعدام می‌شود!"

*رئیس یکی از کمیته‌های طرفدار شریعتمداری، یک روحانی به نام آقای "ایرانی" بود. آن‌زمان که روزنامه‌ی "آیندگان" تحت فشار بوده، آقای ایرانی به دفتر روزنامه‌‌‌ی آیندگان در تبریز می‌رود و خواستار آزادی مطبوعات می‌شود او‌ هم اعدام می شود

*از دیگر اعدام شدگان آن دوره، "حاج مجید کوزه‌گر" است.
وی از خشکباری های معروفِ میدان تره‌بار تبریز بود.
حاج مجید، سردسته‌ی شاخسی گویان میدان تره‌بار هم بود او در شاخسی سال ۱۳۵۷، به تقلید از نوحه‌ی مشهور
"گوندر کفن حسینه عریان‌دی یا محمد"
نوحه‌ای می‌خواند با عنوان
" غربت ده آیت الله حیران‌دی یا محمد"
ولی وقتی آیت الله از غربت بازگشت، حاج مجید کوزه‌گر هم اعدام شد.

*چند روزی که صدا و سیمای تبریز به تصرف مردم در آمده بود، گروه‌های مختلفی در حمایت از آقای شریعتمداری، بیانیه صادر کرده و در میان تجمعات مردم می‌خواندند.
همزمان دو همافر ( یا خلبان) از پایگاه هوایی تبریز هم حضور داشته و بیانیه خوانده بودند. آن همافرها هم به همراه عده‌ای از نظامیانِ طرفدار شریعتمداری، اعدام شدند.

*از میان چپ‌ها، "هاشم تنگستانی" از اهالی جنوب کشور که دانشجو و ‌کتابدار بود اعدام شد.

*دکتر "علی مقدم" جراح و نویسنده‌‌ی تبریزی هم جزو اعدام شدگان آن دوره بود.
همچنین پسر دکتر نیز دو یا سه سال بعد اعدام شد.

*دکتر "صدقیانی" استاد دانشگاه و از پزشکان متخصص تبریزیِ هوادار شریعتمداری نیز بطور مرموزی کشته شد و جنازه‌اش را در بیابان پیدا کردند.

مخلص کلام این‌که؛
در سال ۱۳۵۸ خود تبریز زیر سرکوب شدیدی بود و فرماندهان و نیروهای سرکوبگر از تهران اعزام می‌شدند.
حتی گفته می‌شد آن زمان نیروهای کُرد اعلام کرده بودند که می خواهند به خلق مسلمان کمک کنند ، ولی چون آقای شریعتمداری مخالف خشونت و درگیری بوده، حضور آن‌ها را قبول نکرده بود.

در واقع آن‌ زمان بهیچ‌ وجه تضادهای ترک و کرد مطرح نبود که ترک‌ها در آن زمان بخواهند برای سرکوب کردها اعلام امادگی کرده باشند.



-برگرفته از صفحه اینستاگرام علی اکبرزاده


☪⁴⁰میلیوْن تۆرک آخاغیـْنا قوْشۇلۇن و سوْیداش‌لاريـْنيـْزى دا بۇرايا اکله‌یین↙️

▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
🇦🇿 @Qirx40MilyonTurk2
📷  instagram.com/Qirx40MilyonTurk3
▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓

📃ولی به‌هرروی تحلیل مسئله از زاویه مناسبات درون رژیم مهم است، مخصوصاً اینکه بیشتر فعالین ترک داخل و خارج از کشور تحت تأثیر جوی خاص حرکت می‌کنند.

دبیری برکنار شد؛ به اتهام ولخرجی و عدم ساده‌زیستی و مسافرت به قطب جنوب در شرایطی که فقر بر کشور مستولی است؛ بسیار عالی.

سؤال؛

آیا تاکنون شنیده‌اید مسئولی به دلیل خرید ویلا در ترکیه و یا انگلیس و یا کانادا برکنار شود؟!

و یا شنیده‌اید مسئولی به دلیل اینکه فرزندانش در اروپا و آمریکا زندگی و پول‌پاشی می‌کنند برکنار شود؟!

و یا شنیده‌اید مسئولی به دلیل گرفتن شهروندی مضاعف فلان کشور از طریق خرید مستغلات برکنار شود؟!

می‌گویند دبیری در ابتدا سفرش را که با هزینه شخصی انجام داده، انکار کرده است؛ درست.

آیا دبیری اولین مسئولی است که کارهایش را انکار می‌کند؟

می‌توان لیستی از مسئولین را شمرد که زمین‌خواری و اختلاس و دزدی‌هایشان را انکار کرده‌اند. در مورد کدام‌یک کمپین استعفا به راه انداخته شده است؟!

جواب ساده است؛

درون ساختار حکومتی «حلقه»‌های قدرتمندی هستند که قدرت را در دست دارند؛ مانند اصفهانی‌ها، کرمانی‌ها و یزدی‌ها که جمعاً ابرحلقه فارس‌ها را تشکیل می‌دهند و معمولاً قبل از شوت، با هم پاسکاری می‌کنند.

حلقه آذربایجانی‌ها و ابرحلقه ترک‌ها مدتهاست که از رأس رژیم تصفیه شده‌اند. این تصفیه بعد از جنگ و آغاز دوره سازندگی رفسنجانی شروع شد و در دوره روحانی به اوج رسید. ترک‌ها و آذربایجانی‌ها در دور دوم روحانی نه به صورت حلقه، بلکه به‌صورت انفرادی و تک‌تک و علی‌الحال بدون پشتوانه درون ساختار قدرت ماندند.

اخیراً که قرعه ریاست‌جمهوری به نام پزشکیان خورد (البته نه به دلیل هنرورزی سیاسی شخص پزشکیان بلکه به دلیل شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی حاکم بر کشور؛ هرچند خود پزشکیان هم در امر سیاست چندان بی‌هنر نیست)، فرصتی پدیدار شد تا حلقه آذربایجانی‌ها و ابرحلقه ترک‌ها درون ساختار قدرت دوباره بازسازی شود.

ولی معلوم است که ابرحلقه فارس (تاجیک)‌ها که عمیقاً تحت تأثیر تفکر ایرانشهری ـ شعوبی قرار دارند، نخواهند خواست در قدرت جایی برای حلقه آذربایجانی‌ها و ابرحلقه ترک‌ها باز شود.

ابرحلقه قدرتمند فارس‌ها که در ابتدا در مقابل «امر آقا» دست‌بسته مانده بود و سعی می‌کرد حداقل با گذاشتن افرادی مانند ظریف بیخ گوش پزشکیان، «اعمال پان‌ترکیستی!» وی را تحت کنترل بگیرد، زیاد نتوانست در مقابل امر آقا خود را نگه دارد و پروژه حذف ابرحلقه ترک‌ها و زیرحلقه آذربایجانی‌ها آغاز شد.

هدف اول، شخص پزشکیان بود که در موردش کمپین استعفا شروع شد. ولی چون بیت فعلاً چنین چیزی را مصلحت نمی‌دید، یکی از افراد اصلی ابرحلقه ترک‌ها یعنی همتی، وزیر اقتصاد، هدف‌گیری و حذف شد. اکنون نیز آقای دبیری با بی‌تدبیری، خود را در سبیل قرار داد و با یک کمپین استعفا به‌راحتی هدف قرار گرفته و ساقط شد؛ وگرنه گناه دبیری در کنار گناه دیگر مسئولین رژیم، مثال فیل و فنجان است.

حذف دبیری آخرین شوت ابرحلقه فارس (تاجیک)‌ها، که با پاسکاری عالی حلقه‌های زیرین انجام شد، نخواهد بود. شوت‌های بعدی نیز خواهد آمد تا در نهایت ابرحلقه ضعیف ترک‌ها و در رأس آن، پزشکیان ساقط شود. ادعای «نامه ترکی استاندار آذربایجان شرقی به پزشکیان» و یا یادآوری اینکه «چرا پزشکیان زمانی گفته بود مس آذربایجان مستقل شود» را در این راستا باید ارزیابی کرد.

باید دید پزشکیان تا کجا خواهد توانست در مقابل این حملات مقاومت کند؟! احتمالاً تا زمانی که بیت به پزشکیان احساس نیاز می‌کند.

باید دانست «جنگ حلقه‌ها» زمانی حیاتی خواهد شد که رژیم در مقابل فشار آمریکا و اسرائیل به زانو درخواهد آمد. این بازی فعلاً ماهیت مقدماتی دارد.



☪⁴⁰میلیوْن تۆرک آخاغیـْنا قوْشۇلۇن و سوْیداش‌لاريـْنيـْزى دا بۇرايا اکله‌یین↙️

▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
🇦🇿 @Qirx40MilyonTurk2
📷  instagram.com/Qirx40MilyonTurk3
▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓

📩ایلگی یوْلۇمۇز⇙
📬 @Elhan_Adminlar