🟧
بررسی فیلم کوتاه Reflections 2014#تحلیل_فیلم #فیلم
کانال:
Psycho_texts〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نام فیلم: Reflections (بازتابها)
ژانر: معمایی ، روانشناختی
کارگردان: آدان رندال
ستارگان: کلوئی پیری ، ادوارد آکروت
محصول کشور: لهستان
سال انتشار: ۲۰۱۴
‼️
فیلم رو میتونین تو کامنت همین پست ببینین و تحلیلش رو هم با توجه به مفهوم سایه یونگ نوشتم.🔶️ داستان فیلم تو شب در حال رخ دادنه و هردو بازیگر تو یکی از عمومیترین بخشای هر شهر (رستوران) هستن که میتونه نشونهی سطحیترین لایه شخصیت باشه که در معرض دید عموم قرار میگیره
[پرسونا یا نقاب]
🔶️ کارکتر مرد تو دیالوگ تاکید میکنه به:
"صرف کردنِ کل انرژی و زمان روی کار"بنابراین وقتی شما کل انرژی رو روی یه چیز صرف کنین به این معنی که بخشهای دیگه نادیده گرفته میشن
[به طور کلامی و غیرمستقیم ، بیتوجهی رو ابراز میکنه]
به علاوه که از دودلی و سردرگمی خودش برای ادامه مسیرش هم میگه
[عدم شناخت خود و اهداف]
🔶️ در عین حال زن هم همین نادیده گرفتن رو داره با نگاه و توجهش ابراز میکنه.
[نگاه زن هی روی افراد مختلف میفته و همزمان صدای مرد کمرنگ میشه تا جایی که دیگه بعضی وقتا متوجه نمیشیم چی میگه]
🔶️ در جریان داستان هرچی زمان جلوتر میره و حرفای بیشتری زده میشه و احتمالا رابطه عمیقتر میشه ، رستوران هم خلوتتر میشه تا جایی که دیگه کلا تعطیل میشه و هیجکی به جز خودشون دوتا حضور نداره.
[به عبارتی پرسونا یا نقابی که به چهره زدن ، کمرنگتر میشه]
🔶️ قبل از اینکه به بخش دوم فیلم برسیم ، یه
پل وجود داره که دو قسمت رو به هم وصل میکنه؛ این پل از چنتا مولفه ساخته شده:
۱. کنجکاوی در جهت آزادی
۲. رفتن به پشت رستوران [گذشتهنگری]
۴. رفتن به زیرزمین [عمیق بودن]
۳. پالت رنگی تیره و دعوای تو آینه درحالی که خود افراد نمیپذیرنش [محتوای سایه]
بنابراین ، حرکت از سطح به عمق دقیقا داره به ما ویژگی های سایه رو نشون میده و مارو میرسونه بهش.
🔶️ تو
بخش دوم فیلم دیگه رسما با سایههاشون مواجه شدن و طبیعتا دچار ترس و وحشت هم شدن چون محتوای سایه عموما چیزایی هست که برای خودمون نمیپذیدیم.
⁉️ خب حالا چجوری ازش راحت بشن؟!❌️ اولین کاری که انجام دادن ، انکار و عدم پذیرش بود.
کارکتر زن گفت باید از اینجا بریم [فرار از سایه]
کارکتر مرد گفت ما نیستیم و حتما پروژکتور هست [انکار]
❌️ دومین کار حمله به سایه برای نابودیش بود؛ شیشه رو شکست و قدم گذاشت توش.
اما نکته خیلی جالب ماجرا دقیقا اینه که این عمل باعث غرق شدنش تو سایه خودش شد!
و وضعیتش رو از یه رستوران با درِ بسته تبدیل کرد به یه اتاق تاریخ با درِ مشبک (مثل زندان) و قفل شده.
به عبارتی چیزی که باعث شده شیشه رو بشکنه دقیقاااا خود سایه بوده وگرنه اگه چیزی رو نابود کنیم چجوری ممکنه هنوز زنده باشه و مارو ببلعه تو خودش؟!
مگه اینکه خود همون چیز (سایه) نقشه کشیده باشه و این نابودی صرفا در ظاهر باشه ...
⁉️
شاید سوال بشه که کلا چرا این اتفاق افتاد؟کل این اتفاق به این دلیل بود که این افراد با محتوای سایه خودشون آشنا نبودن و اگه این آشنایی وجود داشت:
🔹️ اولا که افراد آزاد و رها هستن چون خودشناسی مسیرِ رسیدن به خودشکوفایی یونگ هست (بنابراین در بندِ چیزی نیستن و سر ساعت تعطیلی از رستوران خارج میشدن و هیچی نمیشد!)
🔹️ دوما اینکه فرضا که تو رستوران هم بمونن ولی وقتی با سایههاشون رو به رو بشن ، دچار ترس نمیشن (چون خبر دارن از همش)
🔹️ و سوما اینکه قدرت سایه به قدری زیاد نمیشد که به طور ناهشیار فرد رو فریب بده و منجر بشه که افسار شخصیتش رو به دست سایه بده که بخواد اونو نابود کنه اما بالعکس در دامش بیفته.
✍
سعید یزدان خواه(
بررسی فیلم قبلی: فیلم Black Swan)
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Channel: @Psycho_textsInstagram: @saeed.yazdankhah.fard