Persian History


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Telegram


تاریخی ترین چنل تلگرام🔍
راز های ممنوعه تاریخ و اسرار نهفته در تاریخ🔞
تاریخ را با ما بدانید 📖
🐪🌍🏛🗻
تبلیغات با قیمت مناسب:
@PrsiaMan
تبلیغات برای رشد کانال لازم است لذا صحت آن تایید و رد نمیشود.

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Telegram
Statistics
Posts filter


🔴 سلاخی یک نفر بخاطر دزدیدن موبایل!!!

حاوی صحنه های دلخراش🔞🔞

مشاهده ویدیو


حکایت کنند مرد عیالواری به خاطر نداری سه شب "گرسنه" سر بر بالین گذاشت.

همسرش او را تحریک کرد به دریا برود،
شاید "خداوند" چیزی "نصیبش" گرداند.

مرد "تور ماهیگیری" را برداشت و به دریا زد تا نزدیکی غروب تور را به "دریا" می انداخت و جمع میکرد ولی چیزی به تورش نیفتاد.

قبل از بازگشت به خانه برای آخرین بار تورش را جمع کرد و یک "ماهی خیلی بزرگ" به تورش افتاد.
او خیلی "خوشحال" شد و تمام رنجهای آن روز را از یاد برد.

او زن وفرزندش را تصور میکرد که چگونه از دیدن این ماهی بزرگ "غافلگیر" می شوند؟!

همانطور که در سبزه زارهای خیالش گشت و گذار می کرد، "پادشاهی" نیز در همان حوالی "مشغول گردش" بود.

"پادشاه رشته ی خیالش را پاره کرد و پرسید در دستت چیست؟"

او به پادشاه گفت که "خداوند" این ماهی را به "تورم انداخته" است...

پادشاه آن ماهی را "به زور" از او گرفت و در مقابل هیچ چیز به او نداد و حتی از او تشکر هم نکرد.
او "سرافکنده" به خانه بازگشت چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود.

پادشاه با "غرور" تمام به کاخ بازگشت و جلو "ملکه" خود میبالید که چنین صیدی نموده است.
همانطور که ماهی را به ملکه نشان میداد، "خاری به انگشتش" فرو رفت، درد شدیدی در دستش احساس کرد سپس دستش ورم کرد و از شدت درد نمیتوانست بخوابد...

پزشکان کاخ جمع شدند و "قطع انگشت" پادشاه پیشنهاد نمودند، پادشاه موافقت نکرد و درد تمام دست تا مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و "چند روز" به همین منوال سپری گشت.

پزشکان قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند و پادشاه بعداز "ازدیاد درد" موافقت کرد.
وقتی دستش را بریدند از نظر جسمی "احساس آرامش" کرد ولی بیماری دیگری به جانش افتاد...

پادشاه مبتلا به "بیماری روانی" شده بود و مستشارانش گفتند که او به کسی "ظلمی" نموده است که این چنین گرفتار شده است.

پادشاه بلافاصله به "یاد مرد ماهیگیر" افتاد و دستور داد هر چه زودتر نزدش بیاورند.
بعد از جستجو در شهر "ماهیگیر فقیر" را پیدا کردند و او با "لباس کهنه و قیافه ی شکسته" بر پادشاه وارد شد.

پادشاه به او گفت:
-آیا مرا میشناسی...!؟
-آری تو همان کسی هستی که آن ماهی بزرگ از من گرفتی.
-میخواهم مرا "حلال کنی."
-تو را حلال کردم.
-می خواهم بدانم بدون هیچ واهمه ای به من بگویی که وقتی ماهی را از تو گرفتم؛ "چه گفتی؟!"

گفت؛
به آسمان نگاه کردم و گفتم:

* پروردگارا!
او قدرتش را به من نشان داد،
تو هم قدرتت را به او نشان بده!


‌کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


از نظر صداسیما همه تو دانشگاه حجابشون کامله و نحوه تشخیص دانشجوهای شر از معصوم فقط شال دور گردنشونه😂 دریغ از اینکه دانشگاهای ایران چه خبراااییههه،اینجا هر روز ویدیو های ارسالی دانشجوها از خوابگاه و دانشگاهشون میزاره برین ببینین چه خبره:
🔞- @Daneshgah


ترجمه کتاب ، نوشته ها و تحقیقاتِ مهرداد ششم پادشاه دانشمند ایرانی در زمینه علوم مختلف از جمله پزشکی، گیاه شناسی ، سم شناسی ، زیست شناسی و ایمنی شناسی توسط رومیان

✍برگردان:《پس از مرگ او، کتابخانه شخصی و نامه‌های[مقالات] مهرداد به روم برده شد و توسط لنائوس[لینیوس](۹۵_۲۵ پ.م) منشی پومپیوس به لاتین ترجمه شد. پلینی که یادداشت‌های دست‌نویس خود مهرداد را مطالعه کرده بود، دانش او را ستود. پلینی می‌نویسد: «ما از شواهد مستقیم و گزارش‌ها می‌دانیم که مهرداد محقق ماهرتری در زمینه زیست‌شناسی نسبت به هر کس دیگری پیش از خود بود.》

📚بن مایه:پادشاه زهرآگین: زندگی و افسانه مهرداد، مرگبارترین دشمن روم، آدرین مایور،
انتشارات دانشگاه پرینستون،رویه ۲۴۰ و ۲۴۱


کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


برای فروپاشی اقتصاد یک کشور تنها باید کاردان و میهن دوست را بیکار کرد و به دزد و نادان پُست داد.

یواخیم فون ریبنتروپ؛[وزیر خارجه المان نازی]


کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History

7k 0 125 142

Video is unavailable for watching
Show in Telegram
این پیرمرد گمنام سالهاست در تنهایی هاش کمانچه می زد و تحت هیچ شرایطی حاضر نبود برای کسی غیر فرزندان و همسرش کمانچه بزند! تا اینکه همسرش به خاطر بیماری سرطان فوت می کند و به درخواست شدید فرزندان و تلوزیون ملی آذربایجان او را به برنامه زنده تلوزیونی می آورند و او اینگونه در حضور فرزندان و در رثای همسر و به عشق او کمانچه می زند و هر شنونده و بیننده ای را به تحسین و شگفتی وا می دارد! محال است ببینید و بر او آفرین نگویید! با جادوی ساز و پنجه اش همه را به گریه انداخت!

کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


شغالی به شير گفت
با من مبارزه کن
شير نپذيرفت
شغال گفت
نزد شغالان خواهم گفت
شير از من می‌هراسد...

شير گفت
سرزنش شغالان را خوشتر دارم
از اينکه شيران مرا مسخره کنند
که با شغالی مبارزه کردم...

گاهی وقتها مشاجره با یک احمق،
ما را هم احمق جلوه می دهد...



کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


وقتی سپاه تازی سعد‌ وقاص به پشت دروازه های شهر "به‌اردشیر" رسیدند، سپاه خسروتوران به فرماندهی مقرط ساسانی در شهر حضور داشتند. مقرط رو به روی مردمان شهر رفت و سوگند خورد که ای مردمان ایرانی، من و یارانم تا جان در بدن داریم برای این خاک خواهیم جنگید و سوگند می خوریم که نمی‌گذاریم خاک پارسیان زوال یابد. وقتی سپاه تازی وارد شهر شد، نخستین کسی که به جنگ سعد وقاص رفت، مقرط بود و در این جنگ دلاوری‌ها کرد و تا آخرین لحظه که جان در بدن داشت جنگید و کشته شد. سعد وقاص به بالای پیکر مقرط می‌آید و می گوید مگر شما سوگند نخوردید که نخواهید گذاشت ملک پارسیان زوال یابد، حال این ملک به دست ما زوال می‌یابد و دیگر همانندهای تو در این خاک نفس نخواهند کشید.

بن مایه: تاریخ طبری  رویه ۱۸۰۵


کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


🔴 نصیحت آغا محمدخان قاجار خطاب به ولیعهدش فتحعلی شاه :

رعیت چون آسوده گردد در فکر عزل رئیس و ضابط افتد و علی هذا القیاس . چون عموم اهالی ملک را فراغت روی دهد به عمال و حکام تمکین نکنند و در فکرهای دور و دراز درافتند،

این گروه فرومایه را باید به خود مشغول کردن که از کار رعیتی و گرفتاری فارغ نگردند؛

ارباب زراعت و فلاحت باید چنان باشد که هر ده خانه را یک دیگ نباشد تا به جهت طبخ آشی یک روز به عطلت و انتظار بسر برند و الا رعیتی نکنند و نقصان در ملک روی کند ....

📚 روضه‌الصفای ناصری، تصحیح جمشید کیان فر، ۱۳، ص ۷۴۲۱

کانال رسمی پرشین هیستوری📋
@Prsian_History


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
وقتی متفقین برای اولین بار جت آلمان نازی و میبینن :)))

کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_HISTORY


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔴فیلم دیگری از موشک جدید مافوق صوت روسیه. این موشک بالستیک که پوتین ادعا کرد سرعت آن ۱۰ ماخ یا ۱۰ برابر سرعت صوت است، در حال پرواز بر فراز روسیه قبل از اینکه روز گذشته به شهر دنیپرو اوکراین برخورد کند، فیلمبرداری شد

کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
اتاق فکر پشت پرده سیاست و نظم نوین جهانی
یه سری تو یه پیج دیدم میگفت هیچ کارگردانی جرات ساخت فیلم صدای آزادی رو نداشته و اون روز کلی به اون پست خندیدم. دوست عزیز اگه این پستو میبینی بدون که ساخت همین سکانس جراتش بیشتر از ساخت صدتا فیلم مثل صدای آزادی برای درک بهتر به قاب عکسای روی دیوار توجه کنید Killers Of The Flower Moon | 2023 | Martin Scorsese

فیلمش به شدت پیشنهاد میشه که مشاهده کنید

کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


نبرد ایران و پادشاهی آکسوم(حبشه_اتیوپی) در زمان شاهنشاه خسرو انوشیروان

صنعا سقوط میکند و ایرانیان یمن را فتح میکنند.

◻️نقاش:ویلیام اسپنسر (1888-1965)


کانال رسمی پرشین هیستوری 📋

@Prsian_History


🔐 اگه دنبال کانفیگ و پروکسی پر سرعت و رايگان هستی به ربات زیر یه نگاه بنداز (بدون تبلیغات + دارای پروکسی چرخشی)

@persianconfigbot


🔷 سخن بزرگان

استالین
«تصمیم» با «رأی‌دهندگان» نیست؛ با کسانی است که «رأی»ها را «شمارش» می‌کنند!
           

بزرگ علوی:
با کشتنِ «شپش»، سر از «خارش» خلاص نمی‌شود، شپشِ دیگری، همان «مأموریت» را انجام می‌دهد؛ سر را باید «ضدِعفونی» کرد!


جرج اورول
مردمی که «سیاستمدارانِ فاسد» را انتخاب می‌کنند «شریکِ جرم» هستند، نه قربانی!


چرچیل (وینستون)
وقتی «اسب»ها را به «میدان مسابقه» راه نمی‌دهند، هر «خر»ی می‌تواند «پیروزِ» مسابقه باشد!


سقراط
انسان به اندازه‌ای که «پرسش»،«نقد» و«شک» می‌کند؛ «خردمند» است!

وقتی «سایه»ی آدمهای «کوچک» در حال «بلند» شدن است؛ «آفتابِ» آن سرزمین، دارد «غروب» می‌کند!

عزیز نسین
انسان فقط در قبال «گفته»هایش «مسؤول» نیست، در برابرِ «سکوت»هایش هم «مسؤولیت» دارد!


فرانکلین روزولت
در سیاست، هیچ پدیده‌ای «اتفاقی» نیست؛ هراتفاقی، «برنامه‌ریزی» شده است!


مارتین لوترکینگ
تا «خَم» نشوید، کسی «سوار»تان نمی‌شود!

کسانی که «اجرای عدالت» را بارها به «تأخیر» می‌اندازند، قصدِ «تحقق» آنرا ندارند!

اگر کسی یک بار، مرا فریب داد، شرم بر او باد؛ اگر دو بار مرا فریب داد، شرم بر من باد!


مارک تواین
آنجا که «آزادی» وجود ندارد، اگر«رأی دادن»، چیزی را «تغییر» می‌داد اجازه نمی‌دادند کسی رأی بدهد!


مهاتما گاندی
اگر«جرأت» نداری «حرف ِحق» بزنی، دست‌کم برای کسی که «حرف ناحق» می‌زند، «کف» نزن!


نيچه(فردریش)
«آینده» از آنِ کسانی است که به «استقبال»اش می‌روند!

هانا آرنت
انتخاب از میان «بد» و «بدتر» ، «فرصت»ی است که برای «بدتر» شدن ، به «بد»ها می‌دهیم.


کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History

14k 0 474 119

چه شده؟ چکار می کنید؟ ای فرزندانِ من، ای پسرانم، من قذافی ام من رهبرم، چکار می کنید؟ مرا نکُشید! من پدرِ شما هستم. من پدرِ ملت لیبی هستم. شما نباید با پدرتان اینچنین برخورد کنید!

اینها آخرین جملات معمر قذافی دیکتاتور لیبی قبل از مرگ بود‌.
وی این جملات را در حالی ادا میکرد که به دست نیروهای مردمی افتاده بود و تمام صورتش بواسطه مشت و لگد مردم خشمگینی که او را محاصره کرده بودند، خونین شده بود...

کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


خاموش بودن‌‍‍‍‌‌‍" نصف حکمت است.
" تعقیب نکردن دیگران " ، نصف آرامش است.
" مداخله نکردن درکار دیگران " ، نصف ادب است.

من از دنیا فقط اینو دریافتم که
اونیکه " قویتر بود "، کمتر زور میگفت...
اونیکه راحت تر میگفت " اشتباه کردم " اعتماد به نفسش بالاتر بود...

اونیکه " صداش " آرومتر بود ، حرفاش بانفوذتر بود...
اونیکه خودشو واقعأ " دوست داشت " ، بقیه رو واقعی تر دوست داشت...

اونیکه بیشتر " طنز " میگفت ،به زندگی جدی تر نگاه میکرد...
اونیکه به " تفاوت " بین انسانها واقف بود،بیشتر نقاط مشترک رو باهاشون پیدا میکرد...


کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History

13k 0 279 113

مهرداد ششم و ستاره دنباله دار  به نقل از منابع رومی و تایید آن توسط منابع تاریخی و ستاره شناسی در چین باستان(تصاویر مطالعه شود)

نکته: این ستاره دنباله دار بر پشت بسیاری از سکه های مهرداد ششم پادشاه مهردادیان حک شده است . وی در تبلیغات خود از این مسئله استفاده کرد تا فرّه ایزدی خود را نشان دهد و  همچنین همه بدانند که او همان پادشاه ناجی است که در پیشگویی های ایرانیان نوید آمدن آن را داده اند‌.

📚بن مایه: مهردادیان فرمانروایان ایرانی آناتولی ، دکتر محسن جعفری، برگ ۱۱۷ و ۱۱۸


کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


روزی عده ای از چرچیل خواستند که سیاست را برای آنان تعریف کند. چرچیل از آنها خواست تا خروسی بیاورند. سپس دایره ای کشید و خروس را در آن انداخت و گفت خروس را بدون آنکه از دایره خارج شود بگیرید. هر چه تلاش کردند نتوانستند و خروس از دایره بیرون میرفت. آخر از چرچیل خواستند که این کار را خود انجام دهد.
چرچیل خروسی دیگر کنار خروس اول گذاشت و این دو شروع به جنگیدن کردند!

آنگاه چرچیل دو خروس را از گردن گرفت و بلند کرد ، و در پاسخ گفت این سیاست است.


کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History


روایتی هست که میگوید:
خواجه شمس‌الدین محمد؛ شاگرد نانوایی بود. عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد. که دختری بود زیبارو بنام شاخ نبات.

در کنار نانوایی مکتب خانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده می‌شد و شمس‌الدین در اوقات بیکاری پشت در کلاس مینشست و به قرآن خواندن آنان گوش می‌داد. تا اینکه روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد " من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج می‌کنم که بتواند 100 درهم برایم بیاورد!"
100 درهم، پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمی‌آمد که بتوانند این پول را فراهم کنند

عده ای از خواستگاران شاخ نبات پشیمان شدند و عده ای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را که دختری زیبا بود و ثروتمند به همسری گزینند
در بین خواستگاران خواجه شمس‌الدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این 100 درهم را بتواند فراهم کند 40 شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند.

او کار خود را بیشتر کرد و شب‌ها نیز به مسجد می‌رفت و راز و نیاز می‌کرد تا اینکه در شب چهلم توانست 100 درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است 100 درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند.

شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد و اعلام کرد که از این لحظه خواجه شمس‌الدین شوهر من است. شمس‌الدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد.

اما شاخ نبات ممانعت کرد. خواجه شمس‌الدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد. سحرگاه که از مسجد باز می‌گشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارغ شده‌ام، نمی‌توانم این کار را انجام دهم

اما آنان خنجر را به سوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تو را خواهیم کشت بنوش، خواجه شمس‌الدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه می‌بینی گفت: هیچ و گفتند: دگر بار بنوش، نوشید، گفتند:حال چه می‌بینی؟

گفت: حس می‌کنم از آینده باخبرم و گفتند :باز هم بنوش، نوشید، گفتند: چه می‌بینی؟ گفت :حس می‌کنم قرآن را از برم؛ و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آینده‌ی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت!

تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و شاه او را نزد خود طلبید و او از آن پس همدم شاه شد؛ و شاه لقب لسان‌الغیب و حافظ را به او داد.

(لسان‌الغیب چون از آینده مردم می‌گفت و حافظ چون حافظ کل قرآن بود)
تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید و نزد شاه است و به دنبال او رفت اما...
حافظ او را نخواست و گفت: زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمی‌خورد...
تا اینکه با وساطت شاه با هم ازدواج کردند.

این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند.



کانال رسمی پرشین هیستوری📋

@Prsian_History

20 last posts shown.