کرگدن با انتخاب تنهایی و انزوا، به سفری درونی برای کشف خود و محافظت از منابع و قلمرو خود میرود. این انزوا نشاندهنده تلاش برای یافتن تعادل بین نیاز به استقلال و ضرورت پیوندهای اجتماعی محدود است. کرگدن گاهی به جمعهای کوچک پیوسته که شاید بازتابی از این حقیقت باشد که حتی در عمق انزوا، تمایل به ارتباط و اشتراکگذاری تجربهها با دیگران هنوز در گوشهای از وجود او باقی مانده...
اما محتاط باشید که کرگدن شاخ سترگ خود را چنان فرو کرده و یا از زیر کشیده که کمتر کسی تاب آوری ماندن در کنار او را دارد...
در باورها و ناخوداگاه و عمق روان شخصیت هرکس انگارهای از تایید و همراهی وجود دارد که وقتی مورد هجمه کلمات بیواسطه از سوی کرگدن قرار میگیرد دچار تنش روحی شده و احتمالا امکان نفرتورزی را پدید آورده چراکه شخص یا باید دست به انکار آنچه درست میپنداشته بزند یا اینکه برای مراقبت از خودش از مهلکه بگریزد!
اما محتاط باشید که کرگدن شاخ سترگ خود را چنان فرو کرده و یا از زیر کشیده که کمتر کسی تاب آوری ماندن در کنار او را دارد...
در باورها و ناخوداگاه و عمق روان شخصیت هرکس انگارهای از تایید و همراهی وجود دارد که وقتی مورد هجمه کلمات بیواسطه از سوی کرگدن قرار میگیرد دچار تنش روحی شده و احتمالا امکان نفرتورزی را پدید آورده چراکه شخص یا باید دست به انکار آنچه درست میپنداشته بزند یا اینکه برای مراقبت از خودش از مهلکه بگریزد!