فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.
✅اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


به‌نام حی داور
کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً»

📕این بیان مولای ما امیرالمؤمنین(ع) است که می‌گوید همیشه با ستمگران در ستیز هستیم و همیشه حامی مظلومین عالم خواهیم بود.

✅ این روزها شاهد یکی دیگر از ننگین‌ترین رفتارهای ناعاقلانه و به‌دور از منش انسانی و دینی در جامعه به اصطلاح دینی هستیم. عده‌ای از جانبازان و پیشکسوتان جهاد و شهادت اعلام کرده بودند در فضایی آرام و همراه با سکوت قصد دارند به حصر غیرقانونی خانگی و ایجاد فشارهای روحی و روانی برای دلسوزان انقلاب اسلامی، آقای موسوی، سرکار خانم رهنورد و جناب آقای کروبی تجمع مسالمت‌آمیز اعتراضی برگزار کنند و متاسفانه با برخوردهای شدید امنیتی و بازداشت به این روش مسالمت‌آمیز پاسخ گفته شد.

✅ جریان‌های امنیتی حتی پا را فراتر گذاشته و با یک تصادف شدید (ساختگی)، به یکی از مجاهدان دلسوز انقلاب جناب استاد اکبر دانش‌سرارودی که سال‌ها در جبهه‌های نبرد از جان خود گذشته بود آسیب رساندند. آسیبی شدید که ایشان راهی ccu بیمارستان شدند. پس از این آسیب نیز در کمال تعجب و بی‌خبری خانواده، ایشان را که از بیماری قند و قلب در شرایط بحرانی به سر می‌برند به‌ بازداشتگاه بردند.

✅من به‌عنوان همسر شهید و جانباز دفاع مقدس وقتی فریادهای بی‌پناه همسر ایشان پشت بیمارستان صدوقی اصفهان را دیدم بسیار به حال خودم و مدعیان دروغین دفاع از مظلوم افسوس خوردم. هنوز آخرین تلاش‌های ایشان در برگزاری پرشور انتخابات ریاست‌جمهوری که باعث محکم شدن ستون‌های حاکمیت بود را به‌یاد دارم.

✅ من از طرف عده زیادی از جانبازان و خانواده‌های شهدا این اقدام خارج از قواعد انسانی، قوانین شرعی و عرف اسلامی را به‌شدت محکوم می‌کنم و از همه آزادی‌خواهان و دلسوزان انقلاب و نظام درخواست می‌کنم نگذارید بیش از این حریم مردان بزرگ تاریخ معاصر ما این‌گونه شکسته شود.
وظیفه انسانی و شرعی همه ماست که ندای این مظلومان را به گوش جهانیان برسانیم.

سوده صفوی
زمستان 1403



🔸کانال فقیه دوراندیش

@va3moharam
@MostafaTajzadeh


*شناورشدن واژ‌ه‌های زبان و رابطۀ آن با دموکراسی و استبداد* :

دکتر شفیعی کدکنی


اگر به محیط زندگی مردم جامعه و رسانه‌های کشور انگلستان دقت کنید مُحال است کسی را که «دکتر» نیست در خطاب -خواه کتباً و خواه شفاهاً- «دکتر» بخوانند یا کسی را که «مهندس» نیست، مهندس بنامند.

غرض یادآوری این نکته است که در جامعۀ برخوردار از دموکراسی، کلمات را به‌راحتی نمی‌توان شناور کرد.
کلمات مانند انسان‌ها حیثیتِ خاص خود را دارند و کلً جامعه است که می‌تواند در باب سرنوشتِ مفهومی کلمات تصمیم بگیرد.
بنابراین اگر کسی «کشیش» است شما در چنان جامعه‌ای نمی‌توانید به‌راحتی او را «اسقُفِ اعظم» یا بالاتر خطاب کنید. هم او ناراحت می‌شود و هم جامعه شما را از بابتِ تجاوُز به حدود کلمات، مورد شماتت قرار خواهد داد.
بر همین قیاس کلماتی از نوع «استاد» و «دانشمند» و «فیلسوف» و امثال آن؛ امّا در جامعۀ استبدادی مسائل برعکس جریان دارد.

شما جای هر کلمه را با همسایه‌های آن و با مدارجِ بالای آن ، به‌راحتی می‌توانید عوض کنید. نه مخاطب شما از این بابت احساس شرمساری خواهد کرد و نه جامعه شما را مورد انتقاد قرار خواهد داد که این کسی را که تو مثلاً فلان عنوان را به او داده‌ای، او دارای چنین مقامی نیست.


تجاوز در حریمِ کلمات، در جامعۀ استبدادی چنان راحت انجام می‌شود که خیلی به‌آسانی می‌توان کلمۀ «پاپ» را -که مفهومی منحصر به فرد و هیچ‌گاه در تاریخ دو تا نبوده است- اندک‌اندک بر هر دربان و کشیشی، اطلاق کرد و این تجاوز به حدود کلمات را تا آن‌جا گسترش داد که در هر روستایی چندین پاپ در عرض هم وجود داشته باشند.

همان‌طور که در جامعۀ استبدادی می‌توان به حقوق افراد تجاوز کرد، به حدود کلمات هم می‌توان تجاوز کرد، و همان‌طور که در جامعۀ برخوردار از آزادی و قانون، به حقوق افراد نمی‌توان تجاوز کرد، به حدود کلمات هم نمی‌توان تجاوز کرد.
از این روی زبان قلمروی است که از مطالعۀ در آن می‌توان به حدود رعایت حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی موجود در آن جامعه پی بُرد.

اکنون به یاد ندارم که در کجا خوانده‌ام ولی یقین دارم گفتار یکی از حکیمان بزرگ چین است که گفته است: «روزی اگر زمامِ اصلاح جامعه را به من بسپارند، نخست زبانِ ایشان را اصلاح می‌کنم.»
گویا مقصود او نشان دادن همین رابطۀ استبداد اجتماعی و شناورشدن زبان است ...

هرقدر جوامع برخوردار از اندیشۀ دمکراسی باشند، زبانشان از شناوری‌های تند بر کنار است
و هرقدر استبدادی باشند، به همان میزان، زبان‌هاشان شناور است.

هرکس با شعر فارسی کوچک‌ترین آشنایی داشته باشد و مدایحِ رودکی را با مدایح فرّخی و مدایح فرّخی را با مدایح انوری سنجیده باشد، شناورشدن کلمات را از حوزۀ قاموسی آن‌ها در مسیر این سه دورۀ تاریخی آشکارا مشاهده خواهد کرد:
در شعر رودکی تجاوز به حدودِ کلمات بسیار اندک است؛ زیرا جامعۀ سامانی جامعه‌ای است تا حدِّ زیادی برخوردار از قانون و آزادی... .

در تاریخ اجتماعی ایران، عصر سامانی و به ویژه در قلمروِ فرمانروایی سامانیان کمتر نشانه‌ای از زورگویی‌های اجتماعی دورۀ غزنوی وجود دارد و با همۀ استبداد غزنویان، استبداد مذهبی سلاجقه بسی بی‌رحمانه‌تر از استبداد غزنویان است ... .

می‌توان با آمار نشان داد که شناوریِ کلمات در فاصلۀ عصر سامانی تا سلجوقی به اوج خود می‌رسد.

شناوربودن زبان هیچ ربطی به زایندگی زبان ندارد، شک نیست که زبان انگلیسی در عصر حاضر - به دلیل هزار عامل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی- زاینده‌ترین زبان جهان است، ولی ممکن است به اعتبار عارضۀ «شناور بودن» با زبان فلان کشور عقب‌ماندۀ نیمه‌مُرده در زنجیر استبداد در اعماق قارۀ سیاه ، قابل مقایسه نباشد؛
یعنی زبان آن کشور از زبان انگلیسی شناورتر باشد.
شناور شدن زبان اصلاً شاید یکی از دلایل نازایی زبان باشد.
زیرا زایایی، از خواص رشد اجتماعی و فرهنگی است و شناور شدن، از لوازم عقب‌گرد و فروماندگی.

وقتی زبانی، حرفی برای گفتن ندارد، با شناور کردنِ کلمات خود، خودش را گول می‌زند که من حرف تازه‌ای دارم می‌زنم؛ در صورتی که هیچ حرف تازه‌ای ندارد.

شناورشدن، نشانۀ فقدانِ اندیشه‌های فلسفی و عقلانی در زیربنای جامعه است و جامعه‌ای که در آن اندیشۀ حکیمان و فرزانگان، نقشی نداشته باشد، به‌ناگزیر بازیچۀ خودکامگان و عوام‌فریبان است.


مُفلس کیمیا فروش
محمدرضا شفیعی کدکنی

https://chat.whatsapp.com/CgSKy5YwIDSAYWvYNWg7Ui
@MostafaTajzadeh


♦️ایرانیان و درد های هولناک تحولخواهی

🖊سلمان موسوی


🔻وضعیت امروز جامعه ی ما شباهت عجیبی به توصیف زیبای "آنتونیو گرامشی" دارد آنجا که میگوید:

«کهنه» در احتضار است و «نو»، ناتوان از زاده‌شدن. در این فترت، بی‌شمار دردهای هولناک پدیدار می‌شوند.

🔻معتقدم این درد هایی که برای زاده شدن باید به جان خرید نه تنها مقابله و مقاومت در برابر سرکوب و ایستادگی در برابر سالها تمامیت خواهی است بلکه "درد های درونی" است-آنچه مورد نظر گرامشی و از هولناک بودن دردها می گوید درد مواجهه با خود است، درد آزادی ،درد مسئولیت پذیری،درد رها کردن گره های مالی-ذهنی-موقعیتی و درد کنشکری در سایه مشارکت همدلانه ویا بقول اگوست کنت  "درد برای دیگری زیستن".

🔻هر فرد یا جامعه ای  وقتی در یک لحظه ی تاریخی با خود مواجه می‌شود و خود را در آینه ی زنگ زده ی استبداد و تمامیت خواهی که سالها در زنگاره های آینه ی زندگی اش به دست خرافه-سرکوب-ایدئولوژی -استبداد و... گرفتار بوده ومانع دیده شدن انسان در آینه زندگی می‌شود خود را میبیند و به این نادیده شدن آگاه می گردد.

🔻وقتی با خود و در مقابل خود می ایستد درست در آن لحظه در پی ساختن هویت تازه در لابه لای هویت جبری و دترمینیست زمانه ی خویش است.

🔻هویت جبری انسان همان بی هویتی است چرا که نیاندیشیده خود را در انباشتی از سنت،باور،اعتقاد،فرهنگ و... میبیند که با عینک این هویت دترمینیستی به جهان زیسته مینگرد.

🔻"آلن تورن" در نظریه #بازگشت_کنشگری معتقداست آنگاه انسان به لحظه ی بیداری و آگاهی خود در موقعیت و شرایط زیسته به لحظه ی انکشاف می‌رسد، خود را از زنجیر خرافه و اوهام مسخ کننده ای که فرد را همچون موجودی کنترل شده به هر نقش و شکلی می‌تواند درآورد قیام کرده و میایستد ،درست  آن لحظه بازگشت به نقطه ی آغاز هویت سازی خود محور و خود ساخته انسان هویت ساز است.

"این بازگشت منفی و به گذشته نیست بلکه بازگشت به خویشتن آگاه و بیدار است که نگاه‌ به آینده دارد و به ساختن خویش".

🔻آن لحظه های تاریخی و هویت ساز که انسان ایرانی خود را از یوغ و زنجیر خرافه، مکاتب، ایدئولوژی و.... که افکار و اندیشه اش را در قفس قیومیت مذهب و اندیشه های اقتدارگرا و ترس از هولناکی دردهای درونی  نگاه داشته رها می‌کند. درست در همان لحظه به بازسازی و رفورمیسم هویتی می‌پردازد و این هویت سازی در زنجیره ی  تکاملی اش در تحولات میان نسلی شکل گرفته و قوام میابد.

🔻جنبش های اخیر برای ایرانیان ،همان لحظه ی تاریخی معاصری است که در استمرار بینایی و گشودگی انسان ایرانی در ظلمات مطلق انگاره های جبری و تاریخی در حال شدن است.جنبشی که ریشه در پرسش عباس میرزای قاجار و علل عقب ماندگی ما ایرانیان شکل گرفت و به جنبش تنباکو و پس از آن به نهصت مشروطه پیوند خورد و فریادهایش در ملی شدن صنعت نفت به اوج خود رسید و با انتخاب انقلاب مشروعه و انحرافش ،ققنوس وار در  ۷۶ و سپس در جنبش سبز ۸۸  و ۹۶ و ۹۸ و جنبش زن زندگی آزادی پر پروازش را گشود.

🔻حال ایرانیان به بازسازی و بهسازی هویت ،خود انگیخته و خود محور خویش که محصول اندیشه، آگاهی ،مسئولیت پذیری و بیداری ایرانیان است ایستاده اند.هویتی که در روی دیگر جبر تاریخی و جغرافیایی همواره پویا و تحول خواه بوده و از چنان نیرویی بهره مند است که بخش جبرانگارانه ی هویتش را نیز در خود میبلعد و رنگ تازه میبخشد.

🔻و در این میان همان طور که اگوست کنت در تحولات نظام اجتماعی بیان می‌کند تغییر یک نظام اجتماعی به نظام جدید نه پیوسته و مستقیم بلکه با فاصله ای که اگوست کنت آن را دوره بحران نامگذاری میکند همراه است.

🔻و ما امروز برای شدن و تحقق آنچه در سیر تکاملی هویت ایرانی بر ستون های اراده ،اندیشه و مطالبه گری ایستاده ایم دوره ی بحران را تجربه میکنیم دوره ای که برای رسیدن به آنچه هویت نو انسان ایرانی است ضرورت دارد و آمیخته با درد های هولناک درونی و بیرونی است.

📌رسانه تحلیلی_ خبری تحکیم ملت👇

@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh


من خودِخودِ شهیدم
(برای برادردربندم رحیم قمیشی)


مهدی قمشی(برادر رحیم قمیشی
و استاد دانشگاه شهید چمران اهواز)

حال که عده‌ای خواسته یا ناخواسته بنا را بر این نهاده‌اند که نظام و انقلاب را از سرمایه‌های اجتماعی خود و هزینه داده‌های انقلاب تهی کنند، فرصت را غنیمت میشمارم و برای مردم عزیز و آن عده که در جمع تصمیم‌گیران حاکمیت حضور دارند و ممکن است هنوز نسبت به یاران و صاحبان اصلی انقلاب اندک احساس تکلیفی برای خود تلقی نمایند، برخی خاطرات ناگفته را در مورد برادرم بیان نمایم.

رحیم در دوران دبیرستان شاگرد اول کلاس خود بود و به همین جهت بعد از پایان دوران دبیرستان در کنکور در اولین رشته انتخابی یعنی رشته مهندسی مکانیک دانشگاه شریف قبول شد. ترم اول درس را نیز شروع نمود امّا احساس تکلیف وی نسبت به انقلاب و کشور مانع از آن شد که ترم اول را به انتها برساند. وسایلش را جمع کرد و راهیِ جبهه شد. تا اینکه عملیات کربلای ۴ پیش آمد و آن وقایع ناگوارش که در یادداشت"و چه سپیده دمی بود آن روز" توضیح دادم. در آنجا گفتم که بعد از عقب نشینی نیروهای خودی در عملیات کربلای ۴ و مفقود شدن رحیم، نیروهای گردان و فرماندهان لشکر ولی عصر اعتقاد راسخ داشتند که رحیم شهید شده است و لذا نام رحیم را به نام شهید گردان درج نموده بودند. خاطره جالب توجه این است که قبل از اینکه مشخص شود که رحیم در بند و اسیر صدام است حداقل دو سال پی در پی دانشگاه شریف طی نامه‌ای به آدرس ما در اهواز با عنوان "خانواده شهید رحیم قمیشی" دعوت می‌نمود که در مراسم تجلیل از خانواده شهدای دانشگاه حضور یابیم و به رسم معمول لوح و هدایایی را دریافت کنیم. از آنجایی که ما شهادت رحیم (بر اساس ادعای فرماندهان لشکر) را از ابتدای واقعه از پدر و مادرم مخفی نگه داشته بودیم نگذاشتیم این نامه‌ها به دست آنها برسد و البته هیچ یک از اعضای خانواده نیز در چنین مراسم‌هایی شرکت نکردند. رحیم بعد از آمدنش از اسارت تعریف می‌کرد که بعد از ترک مخمصه درگیری با دشمن و به اسارت در آمدن در عملیات کربلای ۴، حداقل ۳ بار دیگر شهادت را از نزدیک تجربه نموده است. یک بار چنین بوده که در راه انتقال به پشت جبهه دشمن در جوخه مرگ، یک فرمانده عراقی، جمع ۲۰ تا ۳۰ نفره اسرای در بند را به رگبار می‌بندد به طوری که چندین نفر از همرزمان رحیم که در کنارش بودند به شهادت می‌رسند و رحیم و برخی دیگر از اسرا وقتی از میان گرد و غبار ناشی از رگبار و از لابلای دوستان شهیدشان خودش را رها می.کند و می‌ایستند خود را در مقابل آغاز رگبار بعدی آن فرمانده بعثی می‌بینند و تنها با رسیدن فرمانده مافوق آن حرامی، رگبار بستن دوباره متوقف می‌شود.
بعد از آزادی رحیم از اسارت از قضا همین دعوت‌نامه دانشگاه مجدداً به دستمان رسید. دعوت‌نامه را به خودِ رحیم دادیم که آن روزها برای پیگیری کارهای دانشگاهیش به تهران می‌رفت. او در مراسم دانشگاه حاضر شده بود و وقتی مجری برنامه از خانواده شهید رحیم قمیشی درخواست می‌کند که برای دریافت لوح و هدیه به جایگاه بروند خودش به جایگاه رفته بود و وقتی که مجری از وی می‌پرسد که شما چه نسبتی با شهید دارید می‌گوید من خودِ شهید هستم و وقتی مجری با حالت تعجب می‌گوید چی؟ رحیم می گوید بله "من خودِخودِ شهیدم".
اکنون روی سخنم با دستور دهنده‌ها و بازداشت کنندگانی است که نمی‌دانم چقدر در راه انقلاب و نظام هزینه داده‌اند.بدانید که داروهایی که اکنون برای رحیم برده‌اید همه برای کاهش دردها و زخم‌های عمیقی است که در زمان اسارت و جنگ بر وی رفته است ومصرف مرتب این داروها و عدم ایجاد استرس ضامن سلامتی وی میباشندلذا هر گونه خطری که در زمان بازداشت، سلامتی وی را تهدید نماید مستقیماً به عهده شما است.راه صحیح این است که به نظر و دیدگاهش توجه کنید وبه آنها عمل نمایید ولی اگر توجه نمیکنید بیشتر از این اذیت و آزارش نکنید وبا جرم‌نگاری موهومی برای خود بی‌آبرویی بیشتر نخرید.دستگیری ونگه داشتن رحیم تا کنون نیزهزینه های زیادی را برای نظام دربر داشته است برای جلوگیری از هزینه های بیشتر،هر چه زودتر وی را آزاد کنید وتن رنج دیده وی وهمسرش که خواهر شهید است را بیش از این آزار ندهید و اجازه دهید مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی، نظر و دیدگاه‌های مسالمت آمیز وخیرخواهانه اش را ترویج نماید وشما نیز دیدگاهش را نقد نمایید.نکته بعدی اینکه سعی نکنید رحیم را تهدید و ارعاب نمایید زیرا وی حداقل چهار بار اشهد خود را در دستان بعثیان از خدا بی‌خبر خوانده است و ترس در وجود وی جایی ندارد. و امّا نکته آخر اینکه با احترام به همه خانواده های شریف شهدا و جانبازان و آزادگان و رزمندگان دوران دفاع مقدس لطفاً از این به بعد ادای تکریم شهدا و جانبازان و آزادگان و خانواده شهدا را از خود در نیاورید زیرا او که اکنون در اسارت شما است خودِخودِ شهید است.

t.me/anjomanemodaresin @MostafaTajzadeh


✅ محمد حبیبی عضو کانون معلمان، ساعتی پیش آزاد شد

@MostafaTajzadeh


📝📝📝خشونت‌زدایی از جامعه

✍️عباس آخوندی

✅امروز پیام زیر را بزرگی‌ در پی قتل مظلومانه دانشجو امیر محمد خالقی عزیز برایم ارسال کرده‌است. پیامی قابل تامل!

✅سلام - اکنون که به گفته مقامات مسوول ، عاملان جنایت قتل دانشجوی دانشگاه تهران ، دستگیر شده اند ، به نظرم فرصتی تاریخی برای نخبگان جامعه بویژه در این مقطع تاریخی است که پویشی ضد خشونت را سامان داده و رهبری کنند

✅- بدوی ترین کار اینست که در اسرع وقت این دونفر را محاکمه و اعدام کنند و دل خیلی ها را هم‌ خنک کنند

✅- در جامعه ما که فلنگش در رفته، واقعا این دو‌نفر قربانی و معلول هستند یا علت ؟؟

✅- خوبست قدری به شخصیت و‌پیشینه عاملان جنایت هم توجه شود

✅- دو‌جوان تازه رسته - واقعا گریه دارد !!

نه به اعدام -

نه به ادامه خشونت

✅- البته اولیای دم باید از حقشان بگذرند ولی نخبگان و رهبران اجتماعی هم در شکل دادن به نگاه و اندیشه جامعه بسیار موثرند

✅- بیاییم به جای ترویج خشونت و روحیه دائمی انتقام جویی ‌‌و کینه ورزی و به عبارتی چرخه پایان ناپذیر مرگ برای همه ، در روابط درونی جامعه به محبت و مدارا و گذشت و حل مشکلات از راه مذاکره و بدور از اتکا به سلاح ، تمرکز کنیم و بویژه به علت ها که عمدتا از ناکامی و نومیدی و خشونت نهفته در رفتار کلیت نظام فرمانروایی ناشی می شود ، انتقاد کنیم و باز هم با روش های مدنی در پی خروج از این چرخه مرگ برای ملت ایران باشیم
@AbbasAkhoundi
@MostafaTajzadeh


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔴"ما در کنار مظلوم و در برابر ظالم ایستاده‌ایم. اگر به دست شما شقی‌ترین ها کشته شوم باکی ندارم"

🔸نخستین اظهارات جناب استاد اکبر دانش سرارودی مبارز نستوه و افتخار ایثارگران  دقایقی پس از آزادی از زندان مرکزی اصفهان به قید وثیقه. امشب راس ساعت ۱۸ همزمان با اذان مغرب
چهارشنبه یکم اسفند ۴۰۳
@NegahyDigarNew
@MostafaTajzadeh


📝📝📝خیابان انقلاب یا خیابان نادری؟

✍️مهدی محمدی

به روایت حاضرین

✅۲۵ بهمن، خیابان انقلاب تهران و اطراف دانشگاه، روزهای جنگ خیابان نادری اهواز را تداعی می کرد؛پیاده راه خیابان، مملو از رزمندگان و ایثارگران بود فقط چهره ها چین و چروک برداشته و موها سفید شده بود و بدن ها نیز پر از ترکش های متجاوز!

✅در یک حرکت نمادین،بعد از سالها دوری و دوستی، باانبوهی از خاطرات تلخ و شیرین، این بار،با تمام مشقات و بیماری های مختلف، جهت دفاع از مظلوم و احقاق حقوق هم مسلکان خویش، از سراسر کشور، پای به عرصه مبارزه نهادند.کهنه سربازانی که در یک کنش گری بدیع، در پی فراخوان فرماندهان خود به ندای هل من ناصرشان لبیک گفتند.گویی آهنگران، دوباره ندای " ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش"  سرداده!

✅در پیاده راه انقلاب، عشق و مهربانی موج می زد، چشم که در چشم هم می افتاد، خاطره ها رنگ می گرفت و مهربانی موج می زد و لبخند پیروزی بر لب ها می نشست.

✅با اینکه خیابان پُر از نیروهای نظامی، امنیتی و لباس شخص بود، ولی شهر و خیابان در تسخیر کهنه سربازان بود؛یکی با دست قطع شده، دیگری  پای چوبی و جماعتی عصازنان و لنگ لنگان.

✅برای شرکت در این تجمع، نه پنهان کاری بود نه ترسی و هراسی.
بسیاری با شجاعت و صراحت با ذکر نام خویش، از قبل  اعلام کردند که در ۲۵ بهمن در فراخوان  شرکت می کنند.

✅وقتی هم  به جرم شرکت در این تجمع دستگیر می شدند، با روی گشاده و لبخند سوار ون ها می شدند.
گویی زندان و حصر را به سخره گرفته اند.

۲۵ بهمن ماه، صحنه هایی خلق شد که کمتر از صحنه نبرد نبود؛جانسوز و دلخراش!تلخ و شیرین!

✅کاش لنزهای دوربین اجازه داشتند این صحنه ها و لحظه ها را ثبت کنند.

✅یکی از صحنه هایی که همه را حیرت زده کرد، زمانی بود که چند مامور در حال بازداشت یکی از کهنه سربازان، با شدت دست او را می کشند تا سوار ون کنند، ولی آنچه که به سمت ون کشیده شد دست خالی و مصنوعی جانباز عزیز بود که از بدنش جدا شد!
همان دستی که برای دفاع از وطن و ناموس پشت خاکریز ها جاماند!

✅این صحنه دلخراش، موجب بغض و حیرت مردم شد.

✅حاکمیت برای بقا خود نه به بدن نحیف و زخم خورده کهنه سربازان وطن رحم کرد نه به نفس های به شماره افتاده مجروحین شیمایی!

✅کهنه سربازان، سلاح را بر زمین گذاشتند ولی جنگ برای آنان هنوز تمام نشده.
جنگ برای آزادی، جنگ علیه نامردمی،وجنگ  جهت رهایی....

✅از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم

✅آوار پریشانی‌ست، رو سوی چه بگریزیم؟
هنگامه‌ی حیرانی‌ست، خود را به که بسپاریم

تشویش هزار "آیا" وسواس هزار "اما"
کوریم و نمی بینیم، ور نه همه بیماریم

دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌‌ست
امروز که صف درصف خشکیده و بی باریم

دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی بُریم، ابریم و نمی باریم

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید؟ گفتیم که بیداریم

@MostafaTajzadeh




🔸دل‌نوشته‌های همسر و فرزند رحیم‌قمیشی

📝📝📝رحیم عزیزم باورم نمی‌شود باز هم اسیر شوی

✍🏻معصومه حق‌بین

✅امروز بعد از هفت روز از بردن رحیم عزیزم و سه روز بدون هیچ تماسی از طرفش به بازداشتگاه اوین برای یافتن اثری از او رفتیم.

✅در همان ابتدای در ورودی شماره کارت ملی او را خواستند.
گفتند که همچین پرونده‌ای وجود ندارد در صورتی که وقتی آمدند برای بردنش گفتند به دادسرای شهید مقدس اوین می‌بردنش، ولی در تماس اولش وقتی از او پرسیدم رحیم کجایی؟ نمی‌توانست جوابی بدهد.

متن کامل در instant view
@MostafaTajzadeh


📝📝📝در جستجوی وضعیتی امیدآفرین
✍ مسعود پدرام

‍ راه‌ها سر بسته بود آخر به خود باز آمدیم
بیدل دهلوی

بغرنج و پر گره است وضعیتی که در آن پرتاب شده‌ایم. برای رهایی از آن راهی جز آفریدن امید نیست. اما سال‌هاست که کنش‌های ما مولد ناامیدی است.
روند روزافزون مصائبی چون فقر و تحقیر شدگیِ ناشی از غارت و سلطه را همه می‌دانیم و می‌بینیم. اما واکنش‌مان به‌طور معمول بازگویی و به تصویر کشیدن مکرر آن است. همه ما می‌دانیم که همه ما آن مصائب را می‌دانند و می‌بینند، اما دائم در یادآوری وضع مصیبت‌باری که در آن گرفتار آمده‌ایم، از یکدیگر سبقت می‌گیریم؛ همراه با ناله‌ای و آهی پرسوز. گویی شبانه‌روز روضه‌خوانی مستمری در سطح ملی برپاست و همه در ذکر مصیبت‌ها نقشی فعال به عهده گرفته‌ایم. اما در این گیرودار، آنچه از این همهمه غمبار برجای می‌ماند جان کندن امید است. در وادی نا امیدی، ما مردم بی‌پناه، بی‌آینده می‌شویم؛ تنها خود ما هستیم که باید خود را نجات دهیم.
آیا می‌شود برای خروج از وادی ناامیدی در کوله‌بار تجربیات جمعی‌مان بستری واقعی و عینی یافت؟ به تصور من در حال حاضر بستری در دسترس و ره‌گشا وجود دارد که برای مخاطبان این بحث، کم و بیش آشناست: جامعه‌ی مدنی.
از راه‌های مختلفی می‌شود جامعه‌ی مدنی را در معرض بازاندیشی قرار داد. با ملاک قرار دادن امید‌آفرینی، تأکید را بر کارکرد نوع خاصی از فعالیت در جامعه‌ی مدنی می‌گذارم.
آفرینش امید در جامعه‌ی مدنی در وهله‌ی اول نیازمند یک عزم، با پیشگامی روشنفکران فعال در سپهر عمومی، نیروهای سیاسی خوشنام، فعالان مدنی و هنرمندان، برای نمایاندن اهمیت جامعه‌ی مدنی در فرایند امیدآفرینی است. این عزم که از درون گفت‌وگوهایی اصیل میان این پیشگامان در سپهر عمومی شکل می‌گیرد زمینه را برای ورود افراد و گروه‌های مختلف به عرصه‌ی کنش در جامعه‌ مدنی فراهم می‌آورد.
در واقع عزم و کنش این پیشگامان ظرفیت ایجاد حرکتی به‌سان یک جنبش اجتماعی را خواهد داشت؛ جنبشی نه در خیابان که در زیر پوست زندگی روزمره. جنبشی برای بازگرداندن زندگی به کانون توجه جامعه از طریق فربه کردن جامعه‌ی مدنی در جهت کمک به یکدیگر در قالب "دیگری‌خواهی" و  "همبستگی". کمک به هموطنان در زمینه‌هایی، از جمله آموزش در حوزه‌های مختلف، بهداشت و سلامت، کارآفرینی، تأمین نیازهای مادی و غیرمادی، در ابتدا نیاز به خیل داوطلبانی دارد که تعلق خاطری وافر به این سرزمین و مردم داشته باشند. در چارچوب فعالیت‌های داوطلبانه، همه‌ی افراد و گروه‌های متعلق به جریان‌های فکری، فرهنگی، و سیاسی مختلف، با قرار گرفتن در جایگاه دیگری‌خواهی و حس همبستگی، با سهولت بیشتری می‌توانند در کنار یکدیگر کار کنند.
در یک تعامل مبتنی بر دیگری‌خواهی در جامعه‌ی مدنی، از دو جهت احساساتی انسانی و امیدبخش آفریده می‌شود. از یک جهت انسانی به کمک هموطنش شتافته است و از جهت دیگر، انسانی هم‌وطنی را می‌بیند که تلاش می‌کند از رنج او بکاهد. این هردو، زمینه‌ساز آشکار شدن هستی اخلاقی ایرانی می‌شوند. این هستی اخلاقی در مواقع بحرانی (بلاهای طبیعی و حوادث فاجعه‌بار انسانی) به وجهی بارز خود را نمایان می‌کند. درحالی‌که در این تعامل دیگری‌خواهانه در جامعه‌ی مدنی، این هستی اخلاقی دائم بازآفرینی می‌شود و به صورت پایه‌ای در می‌آید برای جان گرفتن امیدی گسترش یابنده، هم در میان داوطلبان فعال و هم در میان افرادی که مورد حمایت قرار می‌گیرند.
تردیدی نیست که در حال حاضر هم جامعه‌ی مدنی ایران پویاست و فعالیت‌های انسانی نیز در راستای دیگری‌خواهی و همبستگی در آن صورت می‌گیرد، اما در وسعت جامعه‌ی بزرگ ایرانی چندان به چشم نمی‌آید. این پویایی و فعالیتهای انسانی به میزانی نیست که بخش وسیعی از مردم درگیر آن شوند تا در تغییر احساس ناامیدی همگانی مؤثر باشند.
طرح موضوع گسترش فعالیت‌های دیگری‌خواهانه در جهت امیدآفرینی در جامعه‌ی مدنی در سطح ملی و به صورت یک حرکت گسترده، به معنای بی‌توجهی به فساد و ناکارآمدی حاکمان و مواجهه با کنشهای ظالمانه حکومت و یا ایجاد جایگزینی برای دولت در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سلب مسئولیت از دولت نیست. به بیانی دیگر تأکید بر کنش دیگری‌خواهانه در جامعه‌ی مدنی، حاکی از کنار نهادن سیاست و مبارزه برای استقرار دموکراسی و عدالت و صلح نیست؛ بلکه تلاشی است برای باز یابی امید، از طریق فربه ساختن جامعه‌ی مدنی در جهت همبستگی.
برای هر تغییری در قلمرو سیاست، فرهنگ، جامعه و اقتصاد و برای جلوگیری از افول و فروپاشی، نیاز به امید داریم؛ امیدی برآمده از همبستگی مردم.
بقای ما در گرو آفرینش امید است.

@MostafaTajzadeh


🔴 درخواست دانشجویان؛ تشکیل فوری کمیته حقیقت‌یاب درباره قتل امیرمحمد خالقی

دانشجویان دانشگاه تهران پس از تجمع ۲۸ بهمن در بیانیه‌ای بر مطالبات خود تاکید کردند. در این بیانیه که کانال دانشجویان متحد آن را منتشر کرده آمده است:

۱-تشکیل کمیته حقیقت یاب و انتشار عمومی اسناد دانشگاه درباره تامین امنیت اطراف کوی دانشگاه

۲-تشکیل شورای صنفی دانشکده هایی که شورای صنفی ندارند

۳-تشکیل شورای صنفی خوابگاه‌ها

۴-شفافیت در تعیین صلاحیت دانشجو( درصورت رد شدن انتشار با دلایل کتبی با رضایت دانشجو)

۵-برداشتن محدودیت آموزشی جهت اقدامات شورای صنفی

۶-برداشتن محدودیت سیاسی جهت اقدامات شورای صنفی

۷- برداشتن محدودیت حد نصاب جهت اقدامات شورای صنفی

۸-بازبینی آیین نامه شورای صنفی

۹-برداشتن محدودیت های شورای صنفی در کمک به معاش دانشجو

۱۰-تدوین آیین نامه حراست

۱۱-شفافیت کارکنان حراست و هویت آنان به صورت اتیکت روی لباس

۱۲-پیگیری رفتار حراست مذکور در ۱۴۰۳/۱۱/۲۷

۱۳-انتشار عمومی اسناد دانشگاه تهران درباره تامین امنیت اطراف کوی دانشگاه تهران و سایر خوابگاه ها و مجموعه های دانشگاهی

۱۴-تشکیل فوری کمیته حقیقت یاب در مورد قتل امیرمحمد خالقی و اتفاقات پیش آمده در اعتراضات ۲۶ و ۲۷ بهمن ماه و معرفی اشخاص حقیقی و حقوقی مقصر در این اتفاق

۱۵-پیگیری قضایی و محاکمه افراد مقصر در قتل امیرمحمد خالقی

۱۶-تامین امنیت دانشگاه تهران(تمامی دانشکده ها/خوابگاه ها/ پردیس مرکزی)

۱۷-انتشار عمومی اسناد پیگیری های شهرداری تهران و نیروی انتظامی در مورد تامین امنیت مجموعه های دانشگاه تهران و کوی دانشگاه

۱۸-تامین امنیت دانشجویان معترض در داخل و بیرون از دانشگاه

پ.ن: تمامی این مطالبات از شخص دکتر حسینی خواسته شده و به هیچ وجه خواهان استعفای ایشان نیستیم، در صورت اعمال هر فشاری که منجر به این امر شود واکنش نشان می دهیم.

تا برآورده شدن خواسته ها به مطالبات و اعتراض ادامه می دهیم روابط عمومی دانشگاه تهران و سایر مجموعه های رسانه ای دانشگاه موظف به انتشار عمومی این بیانیه هستند.

جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران

@kaleme
@MostafaTajzadeh


📝📝📝جزئیاتی جدید از قتل دانشجوی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با خانواده و اقوام خالقی/ امیرمحمد نابغه و دو سال تحصیلی را جهشی خوانده بود

از سه جا به بدن پسرم ضربه زده بودند


✅شامگاه ۲۴ بهمن ماه جاری، «امیرمحمد خالقی درمیان» دانشجوی ۱۹ ساله رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران و اهل روستای درمیان واقع در استان خراسان جنوبی در حالی که به سمت خوابگاه دانشگاه تهران می‌رفته توسط دو سارق موتور سوار مورد حمله قرار گرفته و با «سه ضربه چاقو» به قتل رسیده است. تاکنون چند مظنون شناسایی و دستگیر شده، اما هنوز عامل یا عاملان اصلی این حادثه ناگوار دستگیر نشده‌اند.

✅حدود ساعت ۹ صبح است و تازه جسد امیرمحمد به روستا رسیده است. پدر امیرمحمد؛ مولوی «عبدالرحمن خالقی» امام جمعه روستاست. پدر امیر تلفن همراهش را پاسخ می‌دهد و در واکنش می‌گوید: «پسرم نه سیاسی بود و نه سیاسی حرف زده بود.» او در پاسخ به سئوالات بیشتر می‌گوید: «امروز صبح (۲۷ بهمن) جسد امیر را شستیم. از سه جا به بدن پسرم ضربه وارد شده است؛ کتف، پهلو و قفسه سینه. پس از این حادثه چند نفر امیر را به بیمارستان شریعتی رسانده‌اند، اما او به خاطر خونریزی شدید جانش را از دست داده است. در تهران با پلیس یا مراجع قضایی روبه رو نشدیم و کسی هنوز چیزی به ما نگفته است.»

✅برادر امیرمحمد هم گوشی را گرفته و در ادامه  می‌گوید: «امیرمحمد سه روز در بیمارستان شریعتی تهران بود. امروز او را به روستایمان آوردیم تا مراسم خاکسپاری را انجام دهیم. امیرمحمد دانشجوی ترم چهارم رشته مدیریت کسب و کار در دانشگاه تهران بود. روز حادثه اولین روزی بود که امیرمحمد به سر کار رفته بود و از این بابت خیلی خوشحال بود که یک دفعه در حین بازگشت به خوابگاه این حادثه ناگوار اتفاق افتاده است.»

✅مولوی «عبدالعزیز خالقی» یکی از اقوام نزدیک خانواده در پاسخ به اینکه امیرمحمد ۱۹ سال داشته چطور ترم چهارم و سال دوم دانشگاه بوده، می‌گوید: «امیرمحمد نابغه بود. یکی، دو سال تحصیلی‌اش را جهشی خوانده بود. امیرمحمد از بچگی هم کار می‌کرد و هم درس می‌خواند.»

✅یکی دیگر از اقوام نزدیک امیرمحمد خالقی نیز می‌گوید: «امیرمحمد از اول دبستان کار می‌کرد تا بتواند خرج تحصیلش را فراهم کند. گوشی و لپ تاپ هم با پول‌هایی که به سختی پس انداز کرده، خریده بود. برای همین آن روز در برابر سارقان مقاومت کرده است. پدر او وضع مالی خوبی ندارد. به همین دلیل آن شب امیرمحمد نتوانست از وسایلی که به زحمت و با پول حلال تهیه کرده، بگذرد.»/ اعتماد

@emtedadnet
@MostafaTajzadeh


📝📝📝 در پی نم‌نم‌ باران بودیم، سیل آمد

✍ ناصر دانشفر

✅صادقانه عرض می‌کنم که از روز نخست فراخوان بیست‌وپنجم بهمن، پستی و بلندی‌های بسیاری در مورد تحقق انتظاراتمان داشتیم. باید اعتراف کنم که از همان ابتدا این رحیم بود که به موفقیت این کنش اجتماعی ایمان داشت و بنده و دیگر عزیزانی که این آخری‌ها برای برنامه‌ریزی درست و تحلیل بهتر شرایط به جمع ما پیوستند، در حد و اندازهٔ او به این مسئله باور نداشتیم.

✅پس از آنکه پای کارزار رفع حصر که در مدت ۳۶ ساعت اولیه بیش از ۱۷۰۰۰ امضاء قرار گرفت و با فشار‌های متعدد حکومتی مواجه و نهایتاً با دستور دادستانی مسدود گردید، رفتیم سراغ کامنتهای کانال دلنوشته‌ها و آنها را یکی‌یکی ثبت و درج نمودیم، هزار و چهارصد دلاور با اسم و رسم بی‌هیچ ترس و واهمه‌ای اعلام حضور کرده بودند.

✅رحیم بنای عقب نشستن نداشت و دوباره با تعدادی از اهل فن جلسه‌ای گذاشت، رفتیم تا کمپین را بار دیگر اما از مسیری متفاوت راه‌اندازی کنیم. آنجا هم مردم سنگ تمام گذاشتند و علیرغم محدودیت‌های موجود ۴۰۰۰ امضای دیگر جمع کردیم، حالا ۲۵۰۰۰ نفر پشت خود داشتیم و پشتمان گرم شد، انگار به کوه تکیه کرده بوده بودیم…

📎متن کامل
@kaleme
@MostafaTajzadeh


♦️ اشتباه گرفته اید

🖋️ فردین علیخواه

🔺طی ماه‌های اخیر، برخی(معدود) چهره‌های فرهنگی و ادبی کشور در سخنرانی‌های خود از جوانان درخواست می‌کنند تا مهاجرت نکنند، در ایران بمانند و ایران را بسازند. البته بگذریم از اینکه مقاماتی نظیر رئیس جمهور هم مدتی قبل در نشستی چنین درخواستی را مطرح کرد که البته مورد اخیر مایۀ تعجب فراوان است. کسی که تقریباً هیچ برنامه مشخصی(به جز دو  درجه کمتر) برای ر‌هایی از بن بست‌های متعدد فعلی کشور ندارد چگونه از جوانان می‌خواهد که نروند و بمانند و‌امیدوار باشند به بهبود اوضاع کشور! عملکرد خود‌ ایشان در این چند ماه به تدریج دارد تبدیل به انگیزۀ جدی مهاجرت برای آن عده‌ای از جوانان می‌شود که در موقعیت شک و تردید برای ترک موطن قرار داشتند. بگذریم.

🔺مخاطب من در این نوشتار کوتاه، چهره‌های فرهنگی و ادبی هستند. صِرف گفتن اینکه بمانید و بسازید و‌امیدوار باشید کارگشا نیست. ماندن، نشانه می‌خواهد، ماندن، کورسویی از‌امید به بهبودی می‌خواهد. هر زمان چنین درخواستی را مطرح کردید لطفاً آن نشانه‌ها را به تفصیل و با نشان دادن یک به یک انگشتانتان بشمارید و شرح دهید. نسل جدید باید قانع شود و با «نصیحت» و «ارشاد» و «ریش سفیدی» میانه خوبی ندارد.

🔺نکته دیگر آنکه ‌ای کاش به جای خطاب قرار دادن جوانان با درخواست‌هایی همچون «نروید»، مقامات خردگریز این کشور را با کلماتی مانند« نکُنید» خطاب قرار دهید. دلیل رفتن جوانان شرایطی است که تصمیمات خردگریزانه مقامات برای آنان ایجاد کرده است. کسی دیگر خراب می‌کند آن وقت شما به جوانان می‌گویید بمان و درست کن! اینان بمانند و درست کنند طرف دیگر باز خراب خواهد کرد. سقف چکه می کند و شما می فرمایید بمانید تا با کمک هم آب ها را از خانه به بیرون بریزیم؟

🔺 باید آنکه خراب می‌کند را سرزنش کرد نه آنکه به ناچار و محزون از خرابی می‌گریزد.


@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh


📝📝📝رهبر از لجاجت دست بردارد

✍🏻پیام #سید_مصطفی_تاج‌زاده از اوین:

✅اقدام گروهی از رزمندگان برای لغو حصر غیرقانونی سرکار خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی شایسته تقدیر است. تلاش آنها موجب شد این ظلم آشکار از فراموشی خارج شود و استانداردهای دوگانه جناح رهبر که خیابان را هم در انحصار خود می خواهد، رسوا گردد و به چالش کشیده شود. تلنگری نیز به رئیس جمهور بود تا به سوگند خود وفادار بماند و از تداوم نقض حقوق محصوران عزیز جلوگیری کند. هم‌چنین مانع پرونده‌سازی برای رزمندگان متعهد و خشونت‌پرهیز توسط وزارت اطلاعات شود.

✅امروز همه فهمیده‌اند حصر به دستور شخص آقای خامنه‌ای برقرار شده و ادامه یافته است. به او هشدار می‌دهم وخامت اوضاع را دریابد، از لج‌بازی دست بردارد و به حصر غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرسیاسی سه بزرگوار پایان دهد. هم‌چنین به اطلاعات سپاه دستور دهد فورا آقایان قمیشی، بختیار و دانش سرارودی را آزاد کند و از پرونده‌سازی برای آنها بپرهیزد.

✅درباره بالارفتن وحشتناک قیمت‌ها از ارز و طلا تا کالاهای اساسی حرف تازه‌ای ندارم. بانی وضع موجود را آقای خامنه‌ای می‌دانم و معتقدم اگر در سیاست‌های کلان کشور تجدیدنظر نکند و آنها را تغییر ندهد، اوضاع بهتر که نمی‌شود، هیچ؛ بدتر نیز خواهد شد. متاسفانه مقامات یا فاقد جرات بیان حقایق به او هستند و یا درکی واقع‌بینانه از عمق فاجعه ندارند. در هر دو حال اما دود آن به چشم مردم می‌رود و گرانی و تورم و رکود، روز به روز کمر آنان را بیشتر خم می‌کند.

✅امیدوارم منتقدان دلسوز ضعف و کوتاهی مقامات را جبران کنند و با صراحت ابعاد و پیامدهای فاجعه‌بار روند امور و سیاست‌های جاری را با افکار عمومی در میان بگذارند، پیش از آن که دیر شود، حوادث شوم گریبان ملت را بگیرد و کار از کار بگذرد. قابل توجه آنکه آقای خامنه‌ای برخلاف سلف خود، شهامت پذیرش شکست و اعتراف به آن را ندارد. رویای او غزه‌شدن ایران است؛ ویرانی و پیروزی!

✅اکنون قاطبه ملت متوجه شده‌اند که کشتی نجات کشور در گرداب مهیبی گرفتار آمده است. اگر تدبیرهای مناسب تمهید نشود، بعید نیست خدای‌نکرده غرق شود و امنیت عمومی و ملی و حتی یکپارچگی سرزمینی آسیب جدی و بعضا جبران‌ناپذیر ببیند.

✅باید با بسیج افکار عمومی به مصاف کاسبان تحریم و جنگ رفت و خوابشان را آشفته کرد تا نجات ایران از اوضاع اسفبار کنونی ممکن شود. به‌خصوص که این روزها آمریکا نیز در مورد اوکراین با اروپا سرشاخ شده و فرصت تازه‌ای برای ایران فراهم گردیده است، نباید گذاشت رهبر بار دیگر این فرصت را بسوزاند و خطر افتادن میهن در چاه ویل بی‌دولتی و هرج و مرج را گسترش دهد. اتحاد و مطالبه‌گری ملت می‌تواند رهبر را به عقب براند تا راه بر شکوفایی اقتصادی و رفع مشکلات معیشتی شهروندان بگشاید.
@MostafaTajzadeh


📝📝📝ملاقاتی دیگر

✍🏻فخرالسادات محتشمی‌پور

✅بچه‌ها آمده‌اند که پدر را ببینند.
مثل ملاقات‌های قبلی در این سالها. آری روزهای هجران، ماه‌ها شد و ماه‌ها رسید به سالها!
خدمتگزاران صادق و پاک‌دست ملت توسط خائنین به شعارها و آرمان‌های ملت به اسارت گرفته می‌شوند و روزها به ماه‌ها و سال‌ها می‌رسد. و ما شاهد گذران پرشتاب عمریم.

✅امروز سه‌شنبه آخرین روز بهمن، بعد از یک روز برفی، هوا آفتابی است و بواقع به هوای بهاری می‌ماند.
شاید هوای دیدار یار بوی بهار را برایمان به ارمغان آورده است؟!

✅مثل ملاقات‌های قبلی پذیرش می‌شویم و بازدید می‌شویم و‌به سالن ملاقات می‌رویم.
همسرجان با تأخیر می‌آید. می‌گوید ببخشید ماشین دیر آمد. فاطمه که به خاطر کسالتش کم حرف شده تا چشمش به پدر می‌افتد، به حرف می‌آید. اما بی‌حالی او از چشمان تیزبین بابا دور نمی‌ماند در اولین تماس تلفنی حالش را می‌پرسد. می‌گویم خوب است نگران نباش. شما مراقب خودت باشد. مراقب روح و‌جسم و جانت♥️

✅دوشنبه قرار بود برای چکاپ اعزام به مرکز قلب داشته باشد. دکتر مهربان سراغش را گرفت، اعزام صورت نگرفته بود. می‌گویم لطفا پیگیر باش. مشکل قلبی را نباید شوخی گرفت. باز هم مثل همیشه می‌خندد و می‌گوید من ورزشکارم. مرا دست کم نگیر!
برایش «لاحول ولاقوة الابالله» می‌خوانم.

✅مثل همیشه برایمان خوراکی آورده بخشی از سهمیه میوه‌اش را و چای و کمی تنقلات که دلمان نمی‌آید بخوریم. مثل همیشه تعارف می‌کند به ما و به داماد عزیز🌹

✅مثل بقیه ملاقات‌ها با بقیه زندانی‌ها و خانواده‌هایشان حال و احوال می‌کند. وکلایی هم که برای دیدار موکلینشان آمده‌اند سلام و احترام می کنند و‌مأموران.

✅فاطمه از ترافیک و‌آلودگی پایتخت کلافه‌است. پدرش می‌گوید دیگر به تهران نیایید، دیدار بعدی‌مان می‌شود بعد از عید.

✅من قبل از این که دخترک فرصت تمرکز پیدا کند، نگاه تندی به همسرجان می‌اندازم که متوجه شرایطش کنم. مرانگاه می‌کند و‌انگار از روی کاغذ می‌خواند؛
اگر مرخصی درکار بود می‌آیم پیشتان.

✅چشمان برزخی من در این مکان که تازگی‌ها دیوارش توسط زندانی نقاش، منقش به تابلویی زیبا گشته است، باز می‌شود:
این اگرها که امروز روح و روان ما را می آزارد، فردا روز تبدیل می‌شود به ریسمانی که بر دست و پای ظالم بسته می‌شود.
و اسارت معنای واقعی خود را آن روز پیدا می‌کند.
روزی که دیگر از بند حبس و حصر خوبان اثری نیست🙏

#رفع‌حصر_مطالبه‌_ملی
#زندانی‌‌های‌سیاسی‌راآزادکنید
#نه_به_زندان
@MostafaTajzadeh


✅ سخنگوی جبهه اصلاحات ایران
بازداشت ایثارگران در پی مطالبه‌ رفع حصر؛ زخم‌های جدید بر پیکره جامعه


🔹 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جبهه اصلاحات ایران، جواد امام در واکنش به بازداشت ایثارگران معترض به ادامه حصر نوشت: در شرایطی که زمان باید فرصتی برای تجدید نظر و التیام زخم‌های گذشته باشد، شاهد ایجاد زخم‌های جدیدی در جامعه هستیم. آخرین نمونه‌ی این رخدادها، برخورد با ایثارگران در پی مطالبه‌ی کاملاً قانونی رفع حصر بود.
سخنگوی جبهه اصلاحات ایران در توئیت خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: ‏متأسفانه برخلاف اصول مسلم قانون اساسی و بدیهیات حقوق شهروندی در گام اول شاهد مواجهه با فراخوان کاملاً قانونی ایثارگران بودیم، و در گام بعد بازداشت آن‌ها.
‏تلخ است که به‌جای رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی که از سرمایه‌های ارزشمند و مورد احترام ملت هستند، این بار به السابقون و پیشکسوتان جهاد و شهادت دستبند زدند.
‏کاش، می‌دانستید به دستان چه کسانی‌ دستبند می‌زنید!
‏درد بازداشت در وطن، یقیناً سخت‌تر از درد اسارت در خاک بیگانه است.

#اصلاحات
#حصر
#رفع_حصر
#حقوق_شهروندی

🔹آدرس جبهه اصلاحات ایران در شبکه‌های اجتماعی

تلگرام،  اینستاگرام،  ایکس (توئیتر)
@MostafaTajzadeh


🛑 بیانیه حزب اتحاد ملت ایران اسلامی شعبه اصفهان در خصوص رخدادهای بیست و پنجم بهمن‌ماه


🔰امروز، در حالی چهاردهمین سال از حصر رهبران جنبش سبز، سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و حجت‌الاسلام والمسلمین کروبی را پشت سر می‌گذاریم که وجدان جمعی قشر وسیعی از مردم نسبت به این موضوع آزرده است. این نارضایتی به زبان‌های مختلف، از طریق رأی، قهر، شعار و نوشته بیان شده و متاسفانه هیچ‌گاه وعده‌های مقامات اجرایی کشور در این زمینه محقق نشده است. 

می‌توان‌گفت حصر چهارده‌ساله، نمادی از مقاومت ناموجه بخشی از حاکمیت در برابر حل مسائل کشور، عدم اولویت‌دهی به رضایت عمومی و منافع ملی، و نقض حاکمیت قانون است. به اعتقاد ما همان‌گونه که در بیانیه حزب اتحاد ملت ایران اسلامی نیز از ریاست محترم جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی درخواست شد، این حصر غیرقانونی باید پایان یابد.  

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی شعبه اصفهان، ضمن ابراز تأسف عمیق از تداوم حصر غیرقانونی و خلاف مروت و انصاف رهبران جنبش سبز، و با استناد به اصل ۲۷ قانون اساسی، نسبت به بازداشت آقای رحیم قمیشی و  جمعی از دلسوزان وطن و نیروهای سیاسی و اجتماعی که به صورت مسالمت‌آمیز خواستار پایان دادن به حصر بوده‌اند، ابراز نگرانی می‌کند. دراین میان حادثه‌ی پیش‌آمده برای آقای اکبر دانش سرارودی، کهنه‌سرباز وطن، پیشگام دفاع از ایران اسلامی و فعال سیاسی و اجتماعی، و انتقال ایشان از بیمارستان به زندان بدون اطلاع خانواده بر نگرانی‌ها افزوده است‌ لذا از استاندار محترم استان اصفهان، به‌عنوان رئیس شورای تأمین استان، و سایر مراجع ذی‌ربط، درخواست داریم در راستای اجرای قانون، ضمن پیگیری و تسریع در روند آزادی ایشان، فورا به این اتفاق مشکوک رسیدگی کرده و با عاملان آن برخورد قاطع صورت گیرد و گزارش آن جهت استحضار مردم  اطلاع‌رسانی گردد.

هم‌چنین از جناب آقای دکتر پزشکیان، به‌عنوان رئیس‌جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی و مسئول اجرا و نظارت بر اجرای قانون اساسی درخواست میکنیم با رفع زخم جانکاه حصر از تن و ذهن جامعه، گامی به‌سوی کاهش دلخوری به‌حق مردم و تحقق وفاق ملی بردارند. این اقدام نه‌تنها اعاده‌ی حقی تضییع‌شده است، بلکه تحقق بخشی از شعارهای انتخاباتی ایشان نیز خواهد بود. 

حزب اتحاد ملت ایران اسلامی شعبه اصفهان.
۲۹ بهمن ۱۴۰۳

NegahyDigarNew



#حامیان_سبز_میرحسین

@MohandesMirHosseinMousavi
@MostafaTajzadeh


در نوشته‌های قبلی می‌نوشتم “قهرمان” رحیم قمیشی تا سوزنی بزنم بر تن بی‌حس کسانی که به نا‌حق پدرم را بردند و نوشته بودند “متهم” رحیم قمیشی.
اما دوستانش پیام دادند و گفتند قهرمان به رحیم نمی‌آید. راست می‌گویند. او رحیم است، عمو رحیم قمیشی.
همین کافیست تا بفهمند چه کسی را گرفته‌اند. اگر بخواهند بفهمند!

دو روز پیش، تماس گرفت و بلافاصله پرسید اذیتتان که نکردند؟ ما نگذاشتیم ادامه دهد.
مادرم گفت: مردم شرمنده‌مان کردند.
عاطفه گفت: بابا اینقدر هوامون رو دارن که نیای بیرون به نفعته، چجوری می‌خوای محبت مردم رو جواب بدی و خندید.
من گفتم: جرئت ندارند اذیت‌مون کنن.

به قول عمو ناصر دانشفر، "آقا رحیم" باران میخواستی، سیل شد.

روز به روز ما بیشتر عمو رحیم را می‌شناسیم. می‌گفت مثل وقتی که اسیر بودم و “ایمان” داشتم که آزاد می‌شوم و بر می‌گردم ایران، حالا هم “ایمان” دارم که این حرکت به بهترین شکل ممکن جواب خواهد داد.
راست می‌گفت
ایمانش تکثیر شد
نماد ایمانش شد گل نرگس
و چه قشنگ
و چه زیبا باران زد و زمین غرق در عطر گل نرگس شد.

✍🏻محمد قمیشی
فرزند رحیم قمیشی
@MostafaTajzadeh

20 last posts shown.