Posts filter


چه چیزی خلیج فارس را به عنوان یک زیرمنطقه متمایز می‌کند؟ 
خلیج فارس در مقایسه با سایر بخش‌های خاورمیانه ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که آن را به یک زیرمنطقه با هویت مستقل تبدیل می‌کند: 
- اقتصاد نفت‌محور: کشورهای خلیج فارس دارای بزرگ‌ترین ذخایر نفت و گاز جهان هستند که اقتصاد آن‌ها را کاملاً متفاوت از کشورهای غیرنفت‌خیز خاورمیانه کرده است. 
- مدل‌های حکومتی سلطنتی و اقتدارگرا: برخلاف بسیاری از کشورهای خاورمیانه که جمهوری هستند (مانند ایران، عراق، سوریه و مصر)، اکثر کشورهای خلیج فارس نظام‌های پادشاهی دارند. 
- اتحادهای امنیتی و نظامی با غرب: کشورهای خلیج فارس، به‌ویژه عربستان، امارات و قطر، دارای روابط استراتژیک عمیقی با آمریکا و کشورهای غربی هستند که آن‌ها را از بسیاری از کشورهای دیگر خاورمیانه متمایز می‌کند. 
- شورای همکاری خلیج فارس (GCC): این سازمان منطقه‌ای کشورهای عربی خلیج فارس را به هم متصل کرده و آن‌ها را در قالب یک بلوک سیاسی و اقتصادی مستقل از سایر بخش‌های خاورمیانه قرار داده است. 

تا چه حد می‌توان خلیج فارس را از خاورمیانه جدا کرد؟ 
در حالی که خلیج فارس ویژگی‌های خاص خود را دارد، اما همچنان از نظر تاریخی، سیاسی و اقتصادی با سایر کشورهای خاورمیانه ارتباط عمیقی دارد: 
- امنیت منطقه‌ای: مسائل امنیتی مانند رقابت ایران و عربستان، جنگ‌های داخلی در یمن و عراق، و تنش‌های خلیج فارس با تأثیرات گسترده‌تری در سراسر خاورمیانه همراه هستند. 
- نقش ایران: ایران به عنوان یک کشور غیرعربی، اما دارای نفوذ گسترده در منطقه، یکی از مهم‌ترین بازیگران سیاسی و نظامی خلیج فارس است که به طور مستقیم با سایر کشورهای خاورمیانه در تعامل است. 
- رابطه با فلسطین و اسرائیل: در حالی که کشورهای خلیج فارس مدت‌ها در چارچوب سیاست‌های جهان عرب از فلسطین حمایت می‌کردند، امارات و بحرین در سال‌های اخیر روابط خود را با اسرائیل عادی‌سازی کرده‌اند، که بر روابط منطقه‌ای تأثیر گذاشته است. 
- مسائل اقتصادی و نیروی کار مهاجر: بسیاری از کشورهای خلیج فارس برای کارگران خود به کشورهای خاورمیانه‌ای مانند مصر، اردن و لبنان وابسته هستند، در حالی که ثروت نفتی آن‌ها به اقتصاد سایر کشورهای عربی کمک می‌کند. 

محرک‌های کلیدی سیاست در خلیج فارس چیست؟ آیا با بقیه منطقه متفاوت است؟ 
سیاست در خلیج فارس تحت تأثیر سه عامل اصلی است که آن را از سایر نقاط خاورمیانه متمایز می‌کند: 
- نفت و گاز: در حالی که بسیاری از کشورهای خاورمیانه منابع طبیعی محدودی دارند، اقتصادهای خلیج فارس به طور کامل بر صادرات انرژی متکی هستند، که سیاست‌های داخلی و خارجی آن‌ها را تعیین می‌کند. 
- رقابت‌های درون خلیج فارس: برخلاف دیگر مناطق خاورمیانه که شاهد درگیری‌های ایدئولوژیک هستند، خلیج فارس بیشتر شاهد رقابت‌های ژئوپلیتیکی بین کشورهای عربی خود منطقه است (مانند تنش‌های عربستان و قطر، یا رقابت عربستان و امارات). 
- حضور گسترده قدرت‌های خارجی: برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر خاورمیانه که بیشتر بر نیروهای داخلی خود متکی هستند، کشورهای خلیج فارس میزبان پایگاه‌های نظامی آمریکا، بریتانیا و فرانسه هستند و به شدت به حمایت غرب وابسته‌اند. 

خلیج فارس چه نقشی در خاورمیانه ایفا می‌کند؟ 
- قطب اقتصادی و سرمایه‌گذاری: کشورهای خلیج فارس از طریق سرمایه‌گذاری و ارائه کمک‌های مالی به کشورهای فقیرتر خاورمیانه، نقش حیاتی در اقتصاد منطقه ایفا می‌کنند. 
- رهبران سیاسی در جهان عرب: عربستان سعودی، امارات و قطر با استفاده از دیپلماسی، رسانه‌ها (مانند الجزیره) و کمک‌های مالی، نفوذ گسترده‌ای در سیاست جهان عرب دارند. 
- تأثیر بر امنیت منطقه‌ای: از جنگ یمن گرفته تا حمایت از گروه‌های مختلف در سوریه و لبنان، کشورهای خلیج فارس در تعیین مسیر تحولات امنیتی خاورمیانه نقش دارند. 

تا چه حد این نقش تحت تأثیر سیاست‌های آمریکا است؟ 
- امنیت خلیج فارس به شدت به آمریکا وابسته است: از زمان جنگ خلیج فارس در ۱۹۹۱، آمریکا نقش اصلی را در حفاظت از رژیم‌های حاکم بر خلیج فارس ایفا کرده است. 
- سیاست‌های نفتی تحت تأثیر آمریکا و غرب است: توافقات بین آمریکا و کشورهای خلیج فارس اغلب بر تنظیم تولید نفت و حفظ قیمت‌های جهانی تأثیرگذار بوده‌اند. 
- حضور نظامی آمریکا و حمایت از رژیم‌های پادشاهی: آمریکا به عنوان حامی اصلی کشورهای خلیج فارس، نقش مهمی در جلوگیری از تغییرات عمده در ساختار سیاسی منطقه دارد.

- محدودیت در استقلال سیاست خارجی کشورهای خلیج فارس: بسیاری از سیاست‌های کشورهای GCC، به ویژه در زمینه عادی‌سازی روابط با اسرائیل و رقابت با ایران، تحت تأثیر فشارهای آمریکا شکل گرفته است.

@Human_rights_for_world


بررسی جایگاه خلیج فارس به عنوان یک زیرمنطقه در خاورمیانه

@Human_rights_for_world


۱. چه اتفاقی افتاد؟ 
- این کشورها حریم هوایی، دریایی و زمینی خود را به روی قطر بستند، به طوری که قطر حتی نمی‌توانست از مسیرهای تجاری معمول خود استفاده کند. 
- عربستان سعودی مرز زمینی خود با قطر را بست
که تنها راه ارتباط زمینی قطر با جهان بود، در نتیجه قطر برای واردات کالاهای اساسی با مشکلاتی مواجه شد. 
- قطر مجبور شد برای تأمین نیازهای خود وابستگی بیشتری به ایران و ترکیه پیدا کند

۲. دلایل اصلی بحران 
این قطع روابط نتیجه چندین سال تنش سیاسی بین قطر و همسایگانش بود. دلایل اصلی این بحران شامل موارد زیر است: 

- روابط نزدیک قطر با ایران: کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (به‌ویژه عربستان و امارات) از نفوذ ایران در منطقه نگران بودند و قطر را به همکاری بیش از حد با ایران متهم کردند
- حمایت قطر از گروه‌های اسلام‌گرا: قطر از گروه‌هایی مانند اخوان‌المسلمین و حماس حمایت می‌کرد، در حالی که عربستان و امارات این گروه‌ها را تهدیدی برای ثبات داخلی خود می‌دانستند. 
- نقش رسانه‌ای الجزیره: شبکه خبری الجزیره که تحت حمایت قطر است، گزارش‌های انتقادی علیه دولت‌های عربی منطقه منتشر می‌کرد. این مسئله به‌ویژه برای عربستان و مصر، که مخالف پوشش رسانه‌ای انتقادی بودند، حساسیت‌برانگیز بود. 

۳. پیامدهای بحران قطر 
- افزایش وابستگی قطر به ایران و ترکیه: این محاصره باعث شد قطر برای واردات غذا، کالاهای اساسی و مسیرهای هوایی به ایران و ترکیه روی بیاورد. 
- افزایش قدرت نرم قطر: برخلاف انتظار، قطر توانست مقاومت کند و حتی قدرت دیپلماتیک و اقتصادی خود را افزایش دهد
- شکاف در شورای همکاری خلیج فارس (GCC): این بحران نشان داد که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس چقدر در سیاست‌های خود اختلاف دارند و تا چه حد شکاف‌های داخلی در این اتحاد وجود دارد. 

۴. چرا این بحران مهم بود؟ چه چیزی را نشان می‌دهد؟ 
- نشان داد که اختلافات سیاسی درون کشورهای خلیج فارس می‌تواند بسیار عمیق باشد و حتی به قطع کامل روابط منجر شود. 
- ثابت کرد که قطر یک بازیگر مستقل در سیاست منطقه‌ای است و برخلاف برخی کشورهای کوچک، می‌تواند در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند
- افزایش تنش‌ها میان کشورهای خلیج فارس و ایران را برجسته‌تر کرد، زیرا قطر پس از این بحران روابط خود را با ایران تقویت کرد. 
- نشان داد که شورای همکاری خلیج فارس (GCC) برخلاف ظاهر متحد خود، در واقع دارای اختلافات عمیق داخلی است

۵. پایان بحران – توافق ۲۰۲۱ 
- در ژانویه ۲۰۲۱، توافق صلح در شهر العلا (عربستان) به امضا رسید و این بحران به طور رسمی پایان یافت. 
- این توافق باعث شد محاصره قطر برداشته شود و روابط دیپلماتیک تدریجاً احیا گردد
- با این حال، اختلافات عمیق میان کشورهای خلیج فارس همچنان باقی است و احتمال درگیری‌های مشابه در آینده وجود دارد. 

جمع‌بندی 
بحران ۲۰۱۷ یکی از مهم‌ترین شکاف‌های سیاسی در جهان عرب و خلیج فارس بود. این بحران نشان داد که رقابت‌های داخلی در منطقه تا چه حد می‌تواند شدید باشد و چگونه بازیگران منطقه‌ای مانند قطر می‌توانند در برابر فشارهای بزرگ مقاومت کنند. همچنین، این رویداد ثابت کرد که شورای همکاری خلیج فارس یک اتحاد نامنسجم است که در مواقع بحرانی دچار شکاف‌های عمیق می‌شود.

@Human_rights_for_world


بحران دیپلماتیک قطر در سال ۲۰۱۷ – دلایل، پیامدها و اهمیت آن 

در سال ۲۰۱۷، عربستان سعودی، امارات، بحرین، اردن و مصر روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند و این کشور را تحت یک محاصره سیاسی و اقتصادی قرار دادند. این بحران بیش از سه سال طول کشید و تا سال ۲۰۲۱ ادامه داشت. 

@Human_rights_for_world


۱. روابط امنیتی و نظامی میان آمریکا و کشورهای GCC 
- آمریکا همواره نقش تضمین‌کننده امنیت کشورهای خلیج فارس را ایفا کرده است. 
- این کشورها، به ویژه عربستان سعودی، امارات، قطر و کویت، میزبان پایگاه‌های نظامی آمریکا هستند. 
- هدف اصلی این روابط امنیتی، حفاظت از رژیم‌های پادشاهی خلیج فارس در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی (مانند ایران، گروه‌های تندرو و شورش‌های مردمی) بوده است. 

۲. جنگ سرد و نقش کشورهای خلیج فارس در مقابله با رادیکالیسم عربی 
- در دوران جنگ سرد، آمریکا و کشورهای خلیج فارس به شدت نگران ملی‌گرایی عربی و سوسیالیسم بودند. 
- رهبرانی مانند جمال عبدالناصر (مصر)، حافظ اسد (سوریه) و صدام حسین (عراق) به دنبال ایجاد یک جهان عربی متحد و سکولار بودند که با سلطنت‌های خلیج فارس در تضاد بود. 
- آمریکا و کشورهای GCC برای مقابله با این ایدئولوژی، از جریان‌های اسلام‌گرای محافظه‌کار حمایت کردند. 

و اما جای مهم داستان👇
۳. حمایت از اسلام‌گرایی محافظه‌کار به عنوان ضد ملی‌گرایی سکولار 
- برخی شواهد نشان می‌دهد که آمریکا به طور غیرمستقیم از اسلام‌گرایی محافظه‌کار در خلیج فارس حمایت کرد تا با ایدئولوژی‌های چپ‌گرای عربی مقابله کند. 
- عربستان سعودی و سایر کشورهای GCC نیز با حمایت از مدارس مذهبی، وهابیت و گروه‌های اسلامی، به مقابله با جنبش‌های سکولار پرداختند. 
- این رویکرد باعث شد که کشورهای خلیج فارس به متحدان اصلی آمریکا در برابر شوروی و گروه‌های رادیکال چپ‌گرا تبدیل شوند. 

۴. تعمیق روابط پس از جنگ سرد – از دهه ۱۹۹۰ به بعد 
- با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، روابط میان آمریکا و کشورهای خلیج فارس نه‌تنها کاهش نیافت، بلکه عمیق‌تر شد. 
- جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱) که طی آن آمریکا و متحدانش عراق را از کویت بیرون راندند، باعث شد که آمریکا حضور نظامی گسترده‌تری در منطقه داشته باشد. 
- از دهه ۱۹۹۰ به بعد، کشورهای GCC میلیاردها دلار سلاح از آمریکا خریداری کردند و پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه افزایش یافت. 

۵. چرا روابط آمریکا و کشورهای GCC همچنان قوی است؟ 
- امنیت انرژی: کشورهای GCC تأمین‌کنندگان اصلی نفت و گاز آمریکا و متحدانش هستند. 
- مقابله با ایران: آمریکا و کشورهای خلیج فارس ایران را یک تهدید امنیتی مشترک می‌دانند. 
- حضور نظامی آمریکا در منطقه: آمریکا همچنان پایگاه‌های نظامی خود را در خلیج فارس حفظ کرده است. 
- همکاری اقتصادی و مالی: کشورهای خلیج فارس بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران در اقتصاد آمریکا و بازارهای غربی هستند. 

جمع‌بندی: روابط استراتژیک میان GCC و آمریکا 
- روابط میان آمریکا و کشورهای خلیج فارس در دوران جنگ سرد شکل گرفت و پس از آن قوی‌تر شد. 
- در ابتدا، این روابط برای مقابله با ملی‌گرایی عربی و سوسیالیسم تقویت شد. 
- آمریکا و کشورهای GCC برای مقابله با ایران، حفظ امنیت انرژی و خریدهای تسلیحاتی همکاری نزدیکی دارند. 
- این روابط همچنان ادامه دارد و آمریکا یکی از مهم‌ترین متحدان نظامی و اقتصادی کشورهای خلیج فارس است. 

نتیجه این است که روابط بین آمریکا و کشورهای GCC یک ائتلاف استراتژیک بلندمدت است که بر پایه امنیت، اقتصاد، انرژی و سیاست‌های منطقه‌ای شکل گرفته و همچنان یکی از مهم‌ترین محورهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه محسوب می‌شود.

@Human_rights_for_world


روابط استراتژیک میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) و ایالات متحده 🇺🇸

کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) و آمریکا روابط بسیار نزدیک و استراتژیکی دارند که شامل ابعاد امنیتی، نظامی، اقتصادی و مالی می‌شود. این روابط از دوران جنگ سرد تا امروز شکل گرفته و تقویت شده است. 

@Human_rights_for_world


۱. تحریم نفتی ۱۹۷۳ – چرا و چگونه اتفاق افتاد؟ 
- در جریان جنگ اکتبر ۱۹۷۳ (جنگ یوم کیپور)، کشورهای عربی به رهبری مصر و سوریه علیه اسرائیل جنگیدند. 
- در حمایت از کشورهای عربی، اوپک به رهبری عربستان سعودی تصمیم گرفت صادرات نفت را به کشورهای حامی اسرائیل (آمریکا، بریتانیا، هلند، کانادا و برخی دیگر) قطع کند.
 
- هدف از این تحریم، اعمال فشار اقتصادی بر غرب و حمایت از مبارزات اعراب علیه اسرائیل بود.

۲. افزایش ناگهانی قیمت نفت و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی 
- قیمت نفت از ۳ دلار به ۱۲ دلار در هر بشکه افزایش یافت (یعنی ۴ برابر شد). 
- این بحران باعث تورم شدید و رکود اقتصادی در کشورهای غربی شد
- کشورهایی مانند آمریکا و اروپا به شدت تحت تأثیر افزایش قیمت انرژی و کمبود سوخت قرار گرفتند.

۳. آیا تحریم نفتی موفق بود؟
بله، از نظر نمایش همبستگی عربی و قدرت اقتصادی: 
- برخی تحلیل‌گران معتقدند که این تحریم یکی از قوی‌ترین نمونه‌های عملی همبستگی اعراب بود. 
- این اقدام نشان داد که کشورهای عربی خلیج فارس می‌توانند از "سلاح نفت" به عنوان یک ابزار فشار ژئوپلیتیکی استفاده کنند

اما، در نهایت این تحریم باعث افزایش وابستگی به آمریکا شد، نه استقلال منطقه‌ای: 
- به جای اینکه کشورهای عربی خلیج فارس استقلال بیشتری کسب کنند، آن‌ها بیشتر به آمریکا وابسته شدند
- آمریکا برای جلوگیری از بحران‌های بعدی، روابط نظامی و اقتصادی خود را با کشورهای خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، تقویت کرد. 

۴. معامله نهایی: ثبات قیمت نفت در ازای حمایت آمریکا 
- آمریکا به کشورهای خلیج فارس (به‌ویژه عربستان) پیشنهاد داد که در صورت حفظ ثبات قیمت نفت، کمک‌های اقتصادی و نظامی بیشتری به آن‌ها ارائه کند. 
- در نتیجه، کشورهای خلیج فارس شروع به سرمایه‌گذاری "پترو دلارهای" نفتی خود در بانک‌ها و بازارهای مالی غرب کردند
- این همکاری اقتصادی باعث شد که دلار آمریکا به ارز اصلی در معاملات نفتی تبدیل شود (Petrodollar System)، که تا به امروز ادامه دارد.

۵. پیامدهای بلندمدت تحریم نفتی ۱۹۷۳

✔️ نشان داد که نفت یک سلاح ژئوپلیتیکی مهم است که می‌تواند برای اعمال فشار بر غرب استفاده شود. 
✔️ باعث افزایش ثروت عظیم کشورهای نفت‌خیز خلیج فارس شد و به آن‌ها قدرت اقتصادی بیشتری داد. 
✔️ به جای کاهش نفوذ آمریکا، باعث شد که کشورهای خلیج فارس بیشتر به ایالات متحده وابسته شوند. 
✔️ منجر به افزایش سرمایه‌گذاری کشورهای خلیج فارس در بازارهای مالی غربی شد، که همچنان ادامه دارد. 

نتیجه‌گیری 
تحریم نفتی ۱۹۷۳ در ابتدا به عنوان ابزار همبستگی عربی و فشار بر غرب طراحی شده بود، اما در نهایت منجر به افزایش وابستگی کشورهای خلیج فارس به آمریکا و سیستم مالی غرب شد. این رویداد نقطه عطفی در روابط بین‌الملل و اقتصاد انرژی بود که تأثیرات آن هنوز هم در سیاست‌های جهانی نفت دیده می‌شود.

@Human_rights_for_world


تحریم نفتی ۱۹۷۳ و تأثیر آن بر منطقه خلیج فارس 

تحریم نفتی ۱۹۷۳ یکی از مهم‌ترین نقاط عطف در تاریخ سیاسی و اقتصادی خلیج فارس و جهان بود. این اقدام به عنوان یک ابزار قدرت اقتصادی و سیاسی توسط کشورهای عربی تولیدکننده نفت استفاده شد، اما در نهایت تأثیرات پیچیده‌ای بر روابط بین‌الملل گذاشت.

@Human_rights_for_world


دولت رانتیر (Rentier State)


اصطلاحی در علوم سیاسی و اقتصاد است که به دولت‌هایی اطلاق می‌شود که بخش عمده‌ای از درآمد خود را از منابع خارجی، به‌ویژه از طریق صادرات منابع طبیعی (مانند نفت و گاز)، دریافت می‌کنند و نه از طریق مالیات‌گیری از شهروندان. این درآمد معمولاً از طریق اجاره (Rent) به دست می‌آید، به همین دلیل به این دولت‌ها دولت‌های رانتیر گفته می‌شود.

▪️ویژگی‌های دولت رانتیر:

▫️وابستگی به درآمدهای خارجی: این دولت‌ها عمدتاً از منابعی مانند نفت، گاز، مواد معدنی، یا کمک‌های خارجی درآمد کسب می‌کنند و اقتصادشان به تولید داخلی و مالیات متکی نیست.
  
▫️عدم نیاز به مالیات‌گیری گسترده: چون دولت مستقیماً از منابع طبیعی یا قراردادهای خارجی درآمد دارد، کمتر به دریافت مالیات از شهروندان وابسته است. این باعث کاهش فشار پاسخگویی دولت به مردم می‌شود.

▫️تمرکز قدرت در دولت: در این کشورها، دولت کنترل قابل توجهی بر منابع اقتصادی دارد و به‌دلیل انحصار درآمد، نفوذ و سلطه‌اش بر جامعه بیشتر می‌شود.

▫️ضعف نهادهای دموکراتیک: از آنجا که شهروندان مالیات زیادی پرداخت نمی‌کنند، دولت‌ها معمولاً در برابر مردم احساس مسئولیت و پاسخگویی کمتری دارند. این موضوع می‌تواند به استبداد و سرکوب سیاسی منجر شود.

▫️اقتصاد تک‌محصولی و عدم توسعه پایدار: این دولت‌ها اغلب به یک یا چند منبع طبیعی خاص وابسته‌اند، بنابراین در برابر نوسانات قیمت‌های جهانی آسیب‌پذیر هستند و اقتصادشان متنوع و پایدار نیست.


مثال‌هایی از دولت‌های رانتیر:
- ایران، عربستان سعودی، کویت، روسیه، ونزوئلا، نیجریه و برخی کشورهای خلیج فارس نمونه‌هایی از دولت‌های رانتیر هستند که عمده درآمدشان از صادرات نفت و گاز تأمین می‌شود.


▪️تأثیرات سیاسی و اقتصادی دولت رانتیر:

- اقتدارگرایی: به‌دلیل نبود نیاز به مالیات‌گیری از شهروندان، دولت‌ها کمتر در برابر مردم پاسخگو هستند و در بسیاری از موارد، نظام‌های استبدادی و غیر دموکراتیک شکل می‌گیرند.

- فساد گسترده: تمرکز ثروت در دست دولت و عدم شفافیت در تخصیص منابع، فساد را افزایش می‌دهد.

- سرکوب سیاسی: چون دولت نیازی به مشروعیت دموکراتیک ندارد، اغلب آزادی‌های سیاسی را سرکوب می‌کند تا قدرت خود را حفظ کند.

- وابستگی به صادرات: هرگونه کاهش قیمت منابع طبیعی می‌تواند بحران اقتصادی ایجاد کند، مانند آنچه در ونزوئلا یا ایران پس از کاهش قیمت نفت رخ داد.

نتیجه‌گیری:
دولت‌های رانتیر معمولاً از توسعه اقتصادی پایدار و دموکراسی واقعی بازمی‌مانند، زیرا درآمدهای رانتی، دولت را از نیاز به پاسخگویی و شفافیت بی‌نیاز می‌کند. اصلاح این ساختار مستلزم تنوع‌بخشی به اقتصاد، توسعه بخش خصوصی، و تقویت نهادهای مدنی و دموکراتیک است.

@Human_rights_for_world


۱. منابع طبیعی به عنوان عامل اصلی در مدل‌های حکمرانی کشورهای GCC
- اقتصاد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به‌شدت متکی به منابع طبیعی (نفت و گاز) است
- این کشورها دارای مدل‌های حکومتی خاصی هستند که بر پایه درآمدهای نفتی و توزیع این درآمدها در میان شهروندان شکل گرفته است
- دولت‌ها از طریق یارانه‌ها، حقوق‌های بالا و مزایای اجتماعی، ثبات داخلی را حفظ می‌کنند.

۲. وابستگی تاریخی به نیروی کار مهاجر

- کشورهای GCC به‌شدت به نیروی کار خارجی وابسته هستند، به‌طوری که در برخی کشورها، جمعیت مهاجران از جمعیت شهروندان محلی بیشتر است. 
- نمودار موجود در اسلاید نشان می‌دهد که در کشورهایی مانند امارات (UAE) و قطر، بیش از ۸۰٪ جمعیت را غیرشهروندان (مهاجران) تشکیل می‌دهند
- کشورهایی مانند عربستان و عمان جمعیت شهروند بیشتری دارند، اما همچنان تعداد زیادی کارگر مهاجر در این کشورها حضور دارند
- این وابستگی باعث شده است که اقتصاد، بازار کار و حتی فرهنگ کشورهای خلیج فارس تحت تأثیر نیروی کار مهاجر قرار گیرد.

۳. ویژگی‌های "دولت رانتیر" (Rentier State)
- دولت‌های رانتیر به دولت‌هایی گفته می‌شود که بخش عمده درآمد خود را از منابع طبیعی (مانند نفت و گاز) دریافت می‌کنند، نه از مالیات مردم
- کشورهای خلیج فارس نمونه بارز دولت‌های رانتیر هستند، زیرا: 
  - درآمدهای نفتی، دولت را قادر می‌سازد تا بدون نیاز به مالیات‌ستانی گسترده، خدمات رفاهی و حقوق‌های بالا به مردم ارائه دهد
  - این مدل حکومتی باعث وابستگی مردم به دولت می‌شود، زیرا دولت‌ها می‌توانند با ارائه امتیازات اقتصادی، از ایجاد نارضایتی عمومی جلوگیری کنند
  - همچنین، این سیستم ممکن است باعث کاهش شفافیت و پاسخگویی دولت‌ها شود، زیرا درآمدهای نفتی وابستگی دولت به مردم را کاهش می‌دهد.



▪️جمهوری اسلامی هم پول نفت را می خورد، هم به مردم خدمات نمی دهد، هم پاسخگو نیست و هم با چماق بر سر مردم ایران می کوبد.
شاید به همین دلیل خامنه ای کشورهای عربی را بی عرضه خطاب می کند. عرضه در نگاه این ملای مفت خور یعنی خرج کردن پول مردم بدون آنکه یک دلار از درآمدهای نفتی را خرج مردم ایران بکند!


@Human_rights_for_world


ویژگی‌های کلیدی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) 

این اسلاید بر سه ویژگی اصلی کشورهای خلیج فارس تمرکز دارد.

@Human_rights_for_world


۱. نقش کلیدی نفت در اقتصاد و سیاست بین‌المللی GCC 
- اقتصاد کشورهای خلیج فارس شدیداً به درآمدهای نفتی وابسته است
- این اسلاید نشان می‌دهد که ۷۸.۵٪ از کل صادرات عربستان در فوریه ۲۰۲۲ مربوط به نفت بوده است، که نشان‌دهنده سلطه نفت بر اقتصاد منطقه است
- نمودار بالایی نشان می‌دهد که نفت بخش قابل‌توجهی از تولید ناخالص داخلی (GDP) این کشورها را تشکیل می‌دهد.

۲. ذخایر عظیم نفتی – حدود ۴۵٪ از ذخایر نفت خام جهان 
- کشورهای GCC مجموعاً حدود ۴۵٪ از ذخایر نفت خام جهان را در اختیار دارند**، که این منطقه را به یک بازیگر کلیدی در بازار انرژی تبدیل می‌کند. 
- عربستان سعودی، امارات، کویت و قطر از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت و گاز در جهان هستند
.

۳. وابستگی متقابل تاریخی بین صادرکنندگان و واردکنندگان نفت 
- کشورهای GCC نه تنها صادرکنندگان عمده نفت هستند، بلکه به‌طور تاریخی با واردکنندگان انرژی (مانند آمریکا، چین، هند و اروپا) روابط اقتصادی نزدیکی داشته‌اند
- این وابستگی باعث شده که کشورهای خلیج فارس نفوذ قابل‌توجهی در سیاست انرژی جهانی داشته باشند
- در زمان بحران‌های انرژی (مانند تحریم نفتی ۱۹۷۳)، کشورهای GCC توانسته‌اند قدرت خود را در اقتصاد جهانی نشان دهند.

۴. روابط کشورهای GCC با سایر کشورهای عربی 
- کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نقش مهمی در اقتصاد و سیاست سایر کشورهای عربی دارند
- آن‌ها معمولاً به کشورهای عربی فقیرتر مانند مصر، اردن، لبنان و یمن کمک‌های مالی و سرمایه‌گذاری ارائه می‌دهند
- در عین حال، این کمک‌ها معمولاً با نفوذ سیاسی همراه است، به‌طوری که برخی کشورها (مانند عربستان) از این کمک‌ها برای گسترش نفوذ خود استفاده می‌کنند.

۵. روابط کشورهای GCC با بازیگران بین‌المللی
 
- روابط بین‌المللی کشورهای خلیج فارس به شدت تحت تأثیر منابع نفتی آن‌ها قرار دارد
- آمریکا و اروپا روابط نزدیک امنیتی و اقتصادی با این کشورها دارند، زیرا آن‌ها را به‌عنوان تأمین‌کنندگان اصلی انرژی و متحدان استراتژیک در خاورمیانه می‌بینند. 
- چین و هند به عنوان بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت خلیج فارس، سرمایه‌گذاری‌های بزرگی در این کشورها انجام داده‌اند.

@Human_rights_for_world


ویژگی‌های کلیدی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) 

این اسلاید نشان می‌دهد که نفت یک عامل اصلی در تعیین اقتصاد و روابط بین‌الملل کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) است.

@Human_rights_for_world


کشورهای عضو: 
1. بحرین 
2. کویت 
3. عمان 
4. قطر 
5. عربستان سعودی 
6. امارات متحده عربی (UAE) 

کشورهایی که عضو نیستند: 
- ایران و عراق عضو این شورا نیستند، زیرا این شورا عمدتاً توسط کشورهای عربی سنی‌نشین خلیج فارس تشکیل شد که نگرانی‌هایی درباره نفوذ ایران و عراق داشتند.

چرا شورای همکاری خلیج فارس (GCC) تشکیل شد؟
شورای همکاری خلیج فارس برای مقابله با تهدیدهای منطقه‌ای و تقویت همکاری‌های اقتصادی و امنیتی بین کشورهای عربی خلیج فارس شکل گرفت. دو رویداد کلیدی که نقش مهمی در تشکیل این شورا داشتند:

۱. انقلاب ایران (۱۹۷۹)
- پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، کشورهای عربی خلیج فارس از نفوذ ایران و گسترش ایده‌های انقلابی شیعی در منطقه نگران شدند.
- آن‌ها احساس کردند که نیاز به یک ائتلاف امنیتی دارند تا در برابر تهدیدات احتمالی از سوی ایران مقاومت کنند.

۲. جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸)
- یک سال پس از انقلاب ایران، عراق به ایران حمله کرد و جنگ ایران و عراق آغاز شد.
- کشورهای عربی خلیج فارس، به‌ویژه عربستان و کویت، از عراق حمایت مالی و نظامی کردند، زیرا نمی‌خواستند که ایران بر منطقه تسلط پیدا کند.
- شورای همکاری خلیج فارس به عنوان یک ساختار امنیتی برای هماهنگی بین این کشورها در برابر تهدیدات منطقه‌ای شکل گرفت
.

اهداف شورای همکاری خلیج فارس (GCC)
1. حفظ امنیت منطقه در برابر تهدیدات خارجی (به‌ویژه ایران و عراق در آن زمان). 
2. تقویت همکاری اقتصادی بین کشورهای عربی خلیج فارس. 
3. ایجاد یک نیروی دفاعی مشترک برای محافظت از کشورهای عضو. 
4. حفظ ثبات سیاسی داخلی در برابر جنبش‌های مخالف و انقلابی.

@Human_rights_for_world


شورای همکاری خلیج فارس (GCC) – تأسیس ۱۹۸۱ 

شورای همکاری خلیج فارس (Gulf Cooperation Council - GCC) در سال ۱۹۸۱ تأسیس شد و شامل شش کشور عربی خلیج فارس است.

@Human_rights_for_world


جریان سرمایه و نیروی کار در خلیج فارس 



یکی از پیامدهای ثروت نفتی در کشورهای خلیج فارس، شکل‌گیری یک نظام گردش سرمایه و نیروی کار بین کشورهای ثروتمند و فقیر در منطقه بود. این نظام باعث مهاجرت گسترده کارگران عرب از کشورهای فقیرتر به کشورهای نفت‌خیز شد.

۱. مهاجرت گسترده کارگران عرب به خلیج فارس
- از دهه ۱۹۷۰ به بعد، صدها هزار کارگر از کشورهای فقیرتر خاورمیانه مانند مصر، اردن، یمن و فلسطین به کشورهای نفت‌خیز خلیج فارس مهاجرت کردند.
- این کارگران عمدتاً در صنایع ساختمانی، خدماتی و حمل‌ونقل مشغول به کار شدند.
- کشورهای خلیج فارس نیاز به نیروی کار ارزان و غیرماهر برای اجرای پروژه‌های زیربنایی بزرگ داشتند و کشورهای فقیرتر، نیروی کار مازاد داشتند.

۲. تأثیر استخدام فلسطینیان – نسخه خلیجی پان‌عربیسم؟
- کشورهای خلیج فارس، به‌ویژه در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، استخدام گسترده فلسطینیان را به عنوان یک اقدام همبستگی عربی تبلیغ کردند.
- این کار بخشی از یک نسخه خلیجی از پان‌عربیسم بود که نشان می‌داد کشورهای ثروتمند خلیج فارس به حمایت از برادران عرب خود متعهد هستند.
- بسیاری از فلسطینیان در مشاغل تخصصی‌تر مانند آموزش، بانکداری و مدیریت مشغول به کار شدند، زیرا در مقایسه با دیگر کارگران مهاجر، سطح تحصیلات بالاتری داشتند.

۳. مزایای مهاجرت نیروی کار برای کشورهای مبدأ (فرستنده کارگر)
- حواله‌های ارزی (Remittances): کارگران مهاجر بخشی از درآمد خود را به کشورهایشان ارسال می‌کردند که منبع مهمی از ارز خارجی برای دولت‌های آن‌ها بود.
- کاهش بیکاری داخلی: مهاجرت نیروی کار باعث کاهش فشار اقتصادی و اجتماعی در کشورهای فقیرتر شد.
- انتقال مهارت‌ها: برخی کارگران پس از بازگشت، مهارت‌های جدیدی کسب کرده بودند که می‌توانستند در اقتصاد کشور خود به کار ببرند.

۴. تهدیدهای احتمالی که کارگران عرب برای کشورهای خلیج فارس داشتند
با وجود نیاز به کارگران مهاجر، حضور گسترده آن‌ها یکسری تهدیدات بالقوه برای کشورهای خلیج فارس ایجاد کرد:

تهدیدات سیاسی و ایدئولوژیک 
- بسیاری از کارگران مهاجر، به‌ویژه فلسطینیان، دارای گرایش‌های سیاسی قوی بودند، به‌ویژه حمایت از سازمان آزادی‌بخش فلسطین (PLO) و گروه‌های مخالف رژیم‌های محافظه‌کار خلیج فارس. 
- نخبگان خلیج فارس نگران بودند که این کارگران ایدئولوژی‌های پان‌عربیستی، سوسیالیستی یا حتی اسلام‌گرایانه را در میان جمعیت داخلی گسترش دهند.

ترس از بی‌ثباتی داخلی 
- کشورهای خلیج فارس دارای جمعیت کم اما ثروت زیاد بودند، در حالی که کارگران مهاجر از کشورهای فقیر و پرجمعیت می‌آمدند. 
- اگر این کارگران ناراضی می‌شدند یا درخواست حقوق بیشتر می‌کردند، می‌توانستند به تهدیدی برای ثبات داخلی تبدیل شوند
- اعتراضات کارگری در برخی کشورها مانند کویت و عربستان باعث شد دولت‌ها سیاست‌های سخت‌ گیرانه‌ تری علیه مهاجران اجرا کنند.

نگرانی از هویت ملی و تغییر بافت جمعیتی 
- کشورهای کوچک مانند امارات و قطر جمعیت بسیار کمی داشتند و ورود گسترده کارگران خارجی باعث شد که شهروندان محلی در اقلیت قرار بگیرند. 
- این وضعیت باعث شد که این کشورها به تدریج سیاست‌های سخت‌ گیرانه‌ تری برای کنترل مهاجرت اتخاذ کنند، از جمله جایگزینی تدریجی کارگران عرب با کارگران آسیایی (هندی، پاکستانی، بنگلادشی و فیلیپینی).

۵. سیاست‌های جدید: جایگزینی نیروی کار عرب با کارگران آسیایی
- در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، کشورهای خلیج فارس ترجیح دادند که به جای کارگران عرب، از کارگران آسیایی استفاده کنند
- دلایل این تغییر شامل موارد زیر بود: 
  - کارگران آسیایی کمتر درگیر سیاست بودند و کمتر احتمال داشت که در اعتراضات شرکت کنند. 
  - آن‌ها درخواست حقوق پایین‌تری داشتند. 
  - دولت‌های خلیج فارس نگرانی کمتری درباره تأثیر آن‌ها بر هویت ملی و فرهنگ عربی داشتند.

جمع‌بندی: تأثیرات کوتاه‌مدت و بلندمدت مهاجرت نیروی کار به خلیج فارس
در کوتاه‌مدت 
- مهاجرت کارگران از کشورهای فقیرتر باعث رشد سریع اقتصادی در کشورهای خلیج فارس شد. 
- حواله‌های مالی کارگران به کشورهایشان، به اقتصادهای فقیرتر کمک کرد. 
- استخدام فلسطینیان و سایر عرب‌ها باعث شد کشورهای خلیج فارس خود را به عنوان رهبران جدید پان‌عربیسم معرفی کنند. 

در بلندمدت 
- افزایش جمعیت کارگران مهاجر باعث ایجاد تنش‌های اجتماعی و هویتی شد. 
- نگرانی از تهدیدات سیاسی باعث شد کشورهای خلیج فارس سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تری را برای کنترل کارگران خارجی اتخاذ کنند. 
- در نهایت، کارگران آسیایی جایگزین کارگران عرب شدند و این تغییر هنوز هم ادامه دارد.

@Human_rights_for_world


۱. شکل‌گیری سلسله‌مراتب جدید درون‌منطقه‌ای
- با افزایش ثروت در کشورهای نفت‌خیز خلیج فارس (عربستان، امارات، قطر، کویت، بحرین و عمان)، آن‌ها به قدرت‌های اقتصادی و سیاسی تبدیل شدند.
- در مقابل، کشورهای فقیرتر خاورمیانه (مانند مصر، سوریه، یمن، اردن و حتی عراق بعد از جنگ‌ها) وابسته به حمایت‌های مالی کشورهای ثروتمند خلیج فارس شدند.
- این روند باعث شکل‌گیری وابستگی‌های جدید شد که تا امروز ادامه دارد.

۲. ایجاد شکاف بین کشورهای ثروتمند و فقیر در منطقه
- برخی از تحلیل‌گران این وضعیت را به عنوان تقسیم‌بندی بین کشورهای "ثروتمند" و "فقیر" در خاورمیانه توصیف کرده‌اند.
- کشورهای نفت‌خیز خلیج فارس**، با سرمایه‌گذاری‌های عظیم و زیرساخت‌های مدرن، رشد اقتصادی سریعی را تجربه کردند.
- در مقابل، کشورهای غیرنفتی
که منابع قابل توجهی نداشتند، با رکود اقتصادی، بدهی‌های خارجی و افزایش فشارهای اجتماعی و سیاسی مواجه شدند.

۳. هم‌زمانی افزایش ثروت در خلیج فارس با بحران اقتصادی در سایر کشورها
- در حالی که کشورهای تولیدکننده نفت در خلیج فارس در حال کسب درآمدهای هنگفت بودند، بسیاری از کشورهای دیگر خاورمیانه با بحران اقتصادی روبه‌رو شدند.
- دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ شاهد سیاست‌های اصلاحات نئولیبرالی در کشورهای عربی مانند مصر، تونس، اردن و سوریه بود که منجر به کاهش یارانه‌های دولتی، خصوصی‌سازی و افزایش نارضایتی اجتماعی شد.
- این تضاد باعث شد که فاصله بین کشورهای ثروتمند و فقیر در منطقه بیشتر شود.

۴. کشورهای نفت‌خیز خلیج فارس تبدیل به "وام‌دهندگان و سرمایه‌گذاران بزرگ" شدند
- کشورهای نفت‌خیز به تدریج به بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران، وام‌دهندگان و کمک‌کنندگان مالی در خاورمیانه تبدیل شدند.
- عربستان، امارات و قطر به وام‌دهندگان اصلی برای کشورهایی مانند مصر، اردن و لبنان تبدیل شدند.
- این کشورها همچنین شروع به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیربنایی، بانکداری و املاک در سایر کشورهای عربی کردند.
- علاوه بر سرمایه‌گذاری اقتصادی، کشورهای نفت‌خیز از قدرت مالی خود برای نفوذ سیاسی در منطقه نیز استفاده کردند.

۵. اثرات بلندمدت: وابستگی اقتصادی و سیاسی کشورهای فقیرتر
- بسیاری از کشورهای غیرنفتی برای بقای اقتصادی خود به حمایت مالی کشورهای ثروتمند خلیج فارس متکی شدند.
- این وابستگی تعادل قدرت در خاورمیانه را تغییر داد، زیرا کشورهای ثروتمند خلیج فارس (به‌ویژه عربستان، امارات و قطر) در سیاست داخلی کشورهای فقیرتر تأثیر گذاشتند.
- برای مثال، عربستان و امارات در سیاست‌های داخلی یمن، مصر، لبنان و سودان
نفوذ داشته‌اند.
- قطر از طریق سرمایه‌گذاری رسانه‌ای (الجزیره)، حمایت از گروه‌های سیاسی و دیپلماسی اقتصادی نفوذ خود را افزایش داده است.


این شکاف اقتصادی و سلسله‌مراتب جدید، همچنان یکی از ویژگی‌های اصلی سیاست و اقتصاد خاورمیانه است.


▪️و اما ایران بعنوان یک کشور ثروتمند و نفت خیز که دارای منابع عظیم مادی و معنوی ست، بعلت سیاست های #فقیه_ماردوش به کشوری فقیر و عقب مانده مبدل شده است.


@Human_rights_for_world


تحول در قدرت و نابرابری‌های درون‌منطقه‌ای خلیج فارس 

تحولات دهه ۱۹۷۰ نه تنها باعث تغییر مرکز قدرت در خاورمیانه به سمت خلیج فارس شد، بلکه باعث ایجاد نابرابری‌ها و سلسله‌ مراتب جدیدی در داخل منطقه گردید.

برخی از پیامدهای مهم این تغییرات عبارتند از:

@Human_rights_for_world


ظهور خلیج فارس به عنوان یک منطقه کلیدی (اواخر دهه ۱۹۶۰ و دهه ۱۹۷۰) 

در این دوره، چندین عامل مهم دست‌به‌دست هم دادند تا خلیج فارس را به یکی از مهم‌ترین مناطق خاورمیانه تبدیل کنند. این عوامل شامل تحولات ژئوپلیتیکی، اقتصادی و استراتژیک بودند:

۱. جنگ ۱۹۶۷ (جنگ شش‌روزه)
- در این جنگ، اسرائیل در مدت شش روز، مناطق مهمی مانند صحرای سینا (از مصر)، کرانه باختری (از اردن) و بلندی‌های جولان (از سوریه) را تصرف کرد.
- این جنگ تأثیر زیادی بر جهت‌گیری سیاسی کشورهای عربی گذاشت و شکست کشورهای عربی باعث تغییر اولویت‌های آن‌ها شد.
- بسیاری از کشورهای عربی به جای تمرکز بر نفوذ در خلیج فارس، بر مسائل داخلی و درگیری با اسرائیل متمرکز شدند، که این فرصت را برای کشورهای خلیج فارس فراهم کرد تا نقش خود را تقویت کنند.

۲. خروج بریتانیا از خلیج فارس (۱۹۷۱)
- تا اوایل دهه ۱۹۷۰، بریتانیا هنوز نفوذ زیادی در خلیج فارس داشت و امنیت کشورهای کوچک منطقه را تضمین می‌کرد.
- با خروج بریتانیا در سال ۱۹۷۱، کشورهای عربی کوچک مانند امارات، قطر و بحرین استقلال یافتند.
- این خلأ قدرت باعث شد که کشورهای خلیج فارس برای حفظ امنیت و گسترش نفوذ خود به دنبال اتحادهای جدید باشند، مانند ایجاد شورای همکاری خلیج فارس (GCC) در سال ۱۹۸۱.

۳. افزایش ثروت نفتی و بحران نفتی ۱۹۷۳
- دهه ۱۹۷۰ شاهد افزایش شدید قیمت نفت بود، مخصوصاً بعد از تحریم نفتی ۱۹۷۳ که توسط کشورهای عربی علیه غرب اعمال شد.
- این افزایش قیمت نفت، کشورهای خلیج فارس (به‌ویژه عربستان، کویت، امارات و قطر) را به قطب‌های ثروت و سرمایه‌گذاری تبدیل کرد.
- درآمدهای سرشار نفتی به آن‌ها این امکان را داد تا نقش خود را در منطقه و جهان تقویت کنند، پروژه‌های زیربنایی بزرگی راه‌اندازی کنند و حتی به کشورهای دیگر وام بدهند.

۴. تغییر سیاست‌های مصر – چرخش به درون (Inward Turn)
- مصر که قبلاً یکی از رهبران جهان عرب بود، بعد از شکست در جنگ ۱۹۶۷ و درگیری‌های داخلی، تمرکز خود را از سیاست‌های منطقه‌ای به سیاست‌های داخلی و اصلاحات اقتصادی معطوف کرد.
- پس از مرگ جمال عبدالناصر و روی کار آمدن انور سادات، مصر سیاست‌های جدیدی را دنبال کرد، از جمله صلح با اسرائیل (توافق‌نامه کمپ دیوید ۱۹۷۸) و کاهش نقش خود در جهان عرب.
- این کاهش نفوذ مصر باعث شد که کشورهای خلیج فارس جای خالی آن را پر کنند و به رهبران جدید اقتصادی و سیاسی منطقه
تبدیل شوند.

۵. تغییر مرکز ثروت و قدرت در خاورمیانه
- تا قبل از این دوره، کشورهای عربی مانند مصر، عراق و سوریه نقش اصلی را در سیاست‌های خاورمیانه داشتند.
- اما بعد از تحولات دهه ۱۹۷۰، ثروت و قدرت از این کشورها به کشورهای خلیج فارس منتقل شد.
- این تغییر باعث شد که کشورهای خلیج فارس در تصمیم‌گیری‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه نقش پررنگ‌تری ایفا کنند.


این تحولات هنوز هم اثرات خود را حفظ کرده‌اند و خلیج فارس همچنان یکی از مناطق استراتژیک و حیاتی جهان است.

@Human_rights_for_world


نقش بریتانیا: این کشورها تا پیش از استقلال، تحت‌الحمایه بریتانیا بودند، یعنی بریتانیا از آن‌ها در برابر تهدیدات داخلی و خارجی محافظت می‌کرد.
 
دلیل وابستگی به بریتانیا: این کشورها نه‌تنها نگران دخالت قدرت‌های بزرگ (مانند امپراتوری عثمانی یا ایران) بودند، بلکه از یکدیگر نیز هراس داشتند. رقابت‌ها و اختلافات قبیله‌ای و مرزی، باعث شد که آن‌ها برای حفظ امنیت خود، به حمایت بریتانیا نیاز داشته باشند.

کشورهای متفاوت؛ ایران، عربستان و عمان

   - ایران: برخلاف کشورهای عربی خلیج فارس، ایران یک کشور مستقل با تاریخی طولانی بود و تحت استعمار یا حمایت مستقیم بریتانیا قرار نداشت، هرچند نفوذ بریتانیا و روسیه در آن زیاد بود. 

   - عربستان سعودی: این کشور در سال ۱۹۳۲ تأسیس شد و برخلاف همسایگان کوچک خود، به طور مستقیم تحت‌الحمایه بریتانیا نبود، بلکه با حمایت آمریکا توسعه یافت. 

   - عمان: وضعیت عمان کمی متفاوت بود. اگرچه بریتانیا نفوذ زیادی در آن داشت، اما عمان همیشه به‌عنوان یک سلطنت مستقل باقی ماند.

خروج رسمی بریتانیا از خلیج فارس (۱۹۷۱)
   - در این سال، بریتانیا تصمیم گرفت از منطقه خارج شود و دیگر نقش محافظتی در خلیج فارس نداشته باشد. 
   - این خروج باعث شد کشورهای عربی کوچک استقلال خود را اعلام کنند و به دنبال ایجاد ساختارهای جدید امنیتی باشند.

همزمانی با تحولات دیگر
   - خروج بریتانیا هم‌زمان با تغییرات مهمی در منطقه بود، از جمله افزایش تنش‌های سیاسی، افزایش درآمدهای نفتی، انقلاب‌های داخلی و تغییر قدرت در کشورهای مختلف.

@Human_rights_for_world

20 last posts shown.