دوشنبهٔ پیش بود که روبهروی دفتر نگهبانی بیمارستان نشسته بودم و حافظ میخواندم. کمکم رفتار آقای مسنی که گویا بالادستی باقیِ نگهبانها بود، توجهام را گرفت. سبیل کمپشت و کوتاهی داشت با سری نیمهتاس. دستش را در جیبهایش کرده بود و پایِ در، قدمرو میکرد. همانطور که با مردم سروکله میزد و نشانیِ داروخانه و درمانگاه و ترخیص را میداد، یکی از همکارانش با جعبهٔ شیرینی از کنارش گذشت. پیرمرد ذوق کرد و با مهربانی تبریک گفت: «ایشالا صدوبیس سال، زنده و موفق باشی خانوم کشتکار». بعد از چاقسلامتی کوتاهی، خانم کشتکار با حرکاتِ سر آقای مسن بدرقه شد و صحبتشان به دقیقه نرسید.
من که از ذوق و نشاط جناب نگهبان دلگرم شده بودم، همچنان نگاهش میکردم و حافظ جا مانده بود. در همین احوال، نگهبان دیگری به او نزدیک شد و گفت: «ایرانیجماعت همهچیش برعکسه. آخه آدم دیوونهس پیرترشدنشو جشن بگیره؟!» پیرمرد وا رفت و من هم...
مردک تمام زورش را برای منفیکردن حرف نابهجایش به کار بسته بود؛ «پیرترشدن»، نه «بزرگشدن»؛ «ایرانیجماعت»، نه «همهٔ دنیا»؛ «دیوونه»، نه هر چیزی جز این. بزرگوار حتماً از فضا آمده که جشن تولد آنجاها رایج نیست.
مهمتر از همه، شخصاً فرار از مرگ را جشن میگیرم، نه نزدیکشدن به آن را. مثلاً همین بنده بیستوسه سالِ کامل است که مرگ را به بازی گرفتهام و قسر در رفتهام؛ همچون جانوری هستم. با این اوصاف، چرا نباید از شب تولد، روز تولد، تبریک تولد، کادوی تولد و از همه مهمتر، غذای تولد لذت ببرم و خوشحال باشم؟! تازه امسال هم تدابیر ویژهای برای فریب مرگ دارم. ولی فعلاً میخواهم کیکم را نوش جان کنم.
من که از ذوق و نشاط جناب نگهبان دلگرم شده بودم، همچنان نگاهش میکردم و حافظ جا مانده بود. در همین احوال، نگهبان دیگری به او نزدیک شد و گفت: «ایرانیجماعت همهچیش برعکسه. آخه آدم دیوونهس پیرترشدنشو جشن بگیره؟!» پیرمرد وا رفت و من هم...
مردک تمام زورش را برای منفیکردن حرف نابهجایش به کار بسته بود؛ «پیرترشدن»، نه «بزرگشدن»؛ «ایرانیجماعت»، نه «همهٔ دنیا»؛ «دیوونه»، نه هر چیزی جز این. بزرگوار حتماً از فضا آمده که جشن تولد آنجاها رایج نیست.
مهمتر از همه، شخصاً فرار از مرگ را جشن میگیرم، نه نزدیکشدن به آن را. مثلاً همین بنده بیستوسه سالِ کامل است که مرگ را به بازی گرفتهام و قسر در رفتهام؛ همچون جانوری هستم. با این اوصاف، چرا نباید از شب تولد، روز تولد، تبریک تولد، کادوی تولد و از همه مهمتر، غذای تولد لذت ببرم و خوشحال باشم؟! تازه امسال هم تدابیر ویژهای برای فریب مرگ دارم. ولی فعلاً میخواهم کیکم را نوش جان کنم.