دوستان محترم حاضر در گروه و کانال
صحبتی بارها از جانب برخی دوستان مطرح می شود و انتقاد می شود به سعدی در خصوص ضد زن بودن و یا کم ارزشی بودن افکار سعدی، همجنس گرایی ، مقایسه سعدی با دیگر شعرا و غیره
نکته ای که وجود دارد این است که ما می دانیم، نه سعدی و نه دیگر بزرگان هنر و ادب این سرزمین، مقدس نیستند، اما قابل احترام و ارزش هستند. با در نظر گرفتن آثار به جای مانده از زمان زندگی ایشان باید بپذیریم که هر کدام به نوعی در زندگی شخصی خود زیر و بم هایی داشته اند، مانند ما مرتکب اشتباهاتی شده اند، در زمان زندگی شخصی میانه رو ، تندرو و یا سازگار با قوانین حاکم بر زمانه بوده اند، حتی مورد ظلم شدید واقع شده اند که مثال فردوسی بزرگ یکی از این مظلومان است که با وجود ظلم زیاد برای این فرهنگ از جان خویش مایه گذاشت.
وقتی حافظ می خوانیم، یکی از بهترین منتقدان زمانه را می بینیم که هم به خود نقدی زده و هم به دیگران. وقتی سعدی و یا گلستان او را می خوانیم می بینیم یکی از بهترین واقع گرایان زمان خویش بوده. ظرافتی در ادبیات سعدی وجود دارد که ابتدا صورت داستان را چه فعل خوب داشته باشد چه فعل بد، با چنان قلمی وصف می کند که از توصیف روند حکایت لذت می بریم و در انتها نتیجه گیری را مطرح می کند و گاهی این نتیجه گیری را از دوش خویش بر می دارد و به عهده مخاطب می گذارد. وقتی خیام می خوانیم درک ما از ارزش زندگی بالاتر می رود و گذر عمر را زیر ذره بین تفکر می بریم و دیگر بزرگان که جای این بحث نیست. پس چه جای توهین و مقایسه وجود دارد وقتی هر کدام از آنان از گذشته تا به عصر حاضر درکی از لذت و زندگی به ما می دهند.
اگر امروز با فرهنگ فعلی در این جامعه زندگی می کنیم بخشی از این فرهنگ به دلیل تلاش های این بزرگان می باشد و بخشی دیگر به دلیل تلاش دیگر افرادی که حتی نامشان مطرح نیست.
ما امروز از آنچه که میراث گذشته است استفاده خواهیم کرد و به جای توهین کردن، به استناد منطق و آگاهی آنها را نقد می کنیم و در جایی که نقد ما اشتباه است، حقیقت را می پذیریم و اگر پذیرفتی نیست خود را ملزم به استفاده از آن چه که در جای دیگر نیاز داریم می کنیم.
لطفا نظرات خود را در زیر همین مطلب بیان بفرمایید با تشکر
صحبتی بارها از جانب برخی دوستان مطرح می شود و انتقاد می شود به سعدی در خصوص ضد زن بودن و یا کم ارزشی بودن افکار سعدی، همجنس گرایی ، مقایسه سعدی با دیگر شعرا و غیره
نکته ای که وجود دارد این است که ما می دانیم، نه سعدی و نه دیگر بزرگان هنر و ادب این سرزمین، مقدس نیستند، اما قابل احترام و ارزش هستند. با در نظر گرفتن آثار به جای مانده از زمان زندگی ایشان باید بپذیریم که هر کدام به نوعی در زندگی شخصی خود زیر و بم هایی داشته اند، مانند ما مرتکب اشتباهاتی شده اند، در زمان زندگی شخصی میانه رو ، تندرو و یا سازگار با قوانین حاکم بر زمانه بوده اند، حتی مورد ظلم شدید واقع شده اند که مثال فردوسی بزرگ یکی از این مظلومان است که با وجود ظلم زیاد برای این فرهنگ از جان خویش مایه گذاشت.
وقتی حافظ می خوانیم، یکی از بهترین منتقدان زمانه را می بینیم که هم به خود نقدی زده و هم به دیگران. وقتی سعدی و یا گلستان او را می خوانیم می بینیم یکی از بهترین واقع گرایان زمان خویش بوده. ظرافتی در ادبیات سعدی وجود دارد که ابتدا صورت داستان را چه فعل خوب داشته باشد چه فعل بد، با چنان قلمی وصف می کند که از توصیف روند حکایت لذت می بریم و در انتها نتیجه گیری را مطرح می کند و گاهی این نتیجه گیری را از دوش خویش بر می دارد و به عهده مخاطب می گذارد. وقتی خیام می خوانیم درک ما از ارزش زندگی بالاتر می رود و گذر عمر را زیر ذره بین تفکر می بریم و دیگر بزرگان که جای این بحث نیست. پس چه جای توهین و مقایسه وجود دارد وقتی هر کدام از آنان از گذشته تا به عصر حاضر درکی از لذت و زندگی به ما می دهند.
اگر امروز با فرهنگ فعلی در این جامعه زندگی می کنیم بخشی از این فرهنگ به دلیل تلاش های این بزرگان می باشد و بخشی دیگر به دلیل تلاش دیگر افرادی که حتی نامشان مطرح نیست.
ما امروز از آنچه که میراث گذشته است استفاده خواهیم کرد و به جای توهین کردن، به استناد منطق و آگاهی آنها را نقد می کنیم و در جایی که نقد ما اشتباه است، حقیقت را می پذیریم و اگر پذیرفتی نیست خود را ملزم به استفاده از آن چه که در جای دیگر نیاز داریم می کنیم.
لطفا نظرات خود را در زیر همین مطلب بیان بفرمایید با تشکر