من، من که آدم صبوری نبودم، همیشه دیگری، منتظر من مونده بود!
من که آدم میسازیم، درستش میکنیم نبودم، بقیه همه چیز رو برام درست کرده بودن!
من که عاشق بودن بلد نبودم، همیشه عاشقم شده بودن!
من هیچکدوم از این هایی که میبینی نبودم، من سازشو تلاش و مراقبت کردن رو یاد نگرفته بودم.
بلد نبود م چیزی یا کسی رو با دیگری تقسیم کنم.
خودمو گذاشته بودم وسط جهان و میخواستم ماه و خورشید دورم بگردن اما حالا تورو گذاشتم وسط جهانم و به جای ماه و خورشید خودم دور تو میگردم.
همیشه من اون گلی بودم که همه نشسته بودن پاش تا شکوفه بده، همون گل پر توقع که در آخر بیشتر از گل، خار از خودش نشون میداد.
اما میبینی منو؟
میبینم خودمو...
نشستم پای یه گل مشترک، گلی که صبر میکنم برای تک تک گلبرگاش،حتی میخوام با جهان تقسیمش کنم.
میسازم با کم و بد و نبودنانش.
گله؟ گله میکنم ولی بقول اقای ابی: دل نمیکنم.
راستی بهت گفته بودم همه ی این ها، کار توعه، کار چشمهای تو؟!
من، خود بهترم
خود صبور تر و عاقل ترم رو کنار تو پیدا کردم.
کنارِ آرامش صدات
شب چشمات
و پناهی از جنس آغوشت.
#دنیا_کاف
@Donya_kaf
من که آدم میسازیم، درستش میکنیم نبودم، بقیه همه چیز رو برام درست کرده بودن!
من که عاشق بودن بلد نبودم، همیشه عاشقم شده بودن!
من هیچکدوم از این هایی که میبینی نبودم، من سازشو تلاش و مراقبت کردن رو یاد نگرفته بودم.
بلد نبود م چیزی یا کسی رو با دیگری تقسیم کنم.
خودمو گذاشته بودم وسط جهان و میخواستم ماه و خورشید دورم بگردن اما حالا تورو گذاشتم وسط جهانم و به جای ماه و خورشید خودم دور تو میگردم.
همیشه من اون گلی بودم که همه نشسته بودن پاش تا شکوفه بده، همون گل پر توقع که در آخر بیشتر از گل، خار از خودش نشون میداد.
اما میبینی منو؟
میبینم خودمو...
نشستم پای یه گل مشترک، گلی که صبر میکنم برای تک تک گلبرگاش،حتی میخوام با جهان تقسیمش کنم.
میسازم با کم و بد و نبودنانش.
گله؟ گله میکنم ولی بقول اقای ابی: دل نمیکنم.
راستی بهت گفته بودم همه ی این ها، کار توعه، کار چشمهای تو؟!
من، خود بهترم
خود صبور تر و عاقل ترم رو کنار تو پیدا کردم.
کنارِ آرامش صدات
شب چشمات
و پناهی از جنس آغوشت.
#دنیا_کاف
@Donya_kaf