-لعنتی بهم تجاوز کردی دیگه چی از جونم می خوای...؟!
مرد پشت انگشتش را نوازش وار روی گونه اش کشید: تحاوز نبود گلی خودتم خواستی قربونت برم...!!!
لبانش از بغض لرزید: من مث تو بیشرف نیستم... مستم کردی تا باهام بخوابی وگرنه من ادم خوابیدن با یه مرد زن دار نیستـــــــــــم...!!!
حاج حسام سر کج کرد.
-من با زنم خوابیدم...!
مشتی توی سینه اش کوبید.
-من زنت نیستم...!
مرد نیشخند زد: زنمی قربون چشات برم... مست بودی که پای صیغه نامه رو امضا کردی و بعدش باهام خوابیدی و دخترونگیت مال خودم شد...!!!
https://t.me/+InT_NLHo0klhZWQ0
مرد پشت انگشتش را نوازش وار روی گونه اش کشید: تحاوز نبود گلی خودتم خواستی قربونت برم...!!!
لبانش از بغض لرزید: من مث تو بیشرف نیستم... مستم کردی تا باهام بخوابی وگرنه من ادم خوابیدن با یه مرد زن دار نیستـــــــــــم...!!!
حاج حسام سر کج کرد.
-من با زنم خوابیدم...!
مشتی توی سینه اش کوبید.
-من زنت نیستم...!
مرد نیشخند زد: زنمی قربون چشات برم... مست بودی که پای صیغه نامه رو امضا کردی و بعدش باهام خوابیدی و دخترونگیت مال خودم شد...!!!
https://t.me/+InT_NLHo0klhZWQ0