سلام پسرم 17
داش بخون ضرر نمی کونی دوساعت وقت گذاشتما😂💔
آقا من ی دختر خاله 15ساله دارم شبیه زنای بیست ساله س سایزشم میشه گفت 55هستش ی روز آقا مامانم با خالم رفته بودن بیرون منم خواب بودم دختر خالم هم خیلی وقته احساس میکردم روم کراشه اینا بعدش این امد توی اتاقم منم خواب بودم بعد با ی صدای آه بلند بیدار شدم دیدم لخت شده داره فیلم سوپر میبینه بهش گفتم چیکار میکنی دیونه برو لباساتو بپوش گف ول کن بابا راحت باش تو هم میتونی لباساتو در بیاری آقا اینم حشرش زده بود بالا پاشو باز میکرد آه بلند میکشید منم دیگه تحریک شده بودم رفتم حال دیدم جلوم داگی وایساده گف چرا منتظری 😂💔
منم خایه کردم گفتم یا ابلفضل هیچکاری نکردم تا خودش امد جلو شلوارمو کشید پایین خورد واسم آقا این داستان تموم شد اولین سکسم هم بود بعد این لاشی دیگه تمومش نمی کرد خودشو می چسبوند بهم الکی کص کونشو میمالید بهم بعد ی روزم رفته بودیم خونشون این ی خواهر هم داره دوتا خواهرن این دوباره امد خفتم کرد مامانشم خوابیده بود دوباره سکس کردیم که یهو خواهرش که دنبال شارژر میگشت در اتاقو باز کرد من گفتم به گا رفتیم لباسامونو پوشیدم تا امدم از خونه برم بیرون خواهرش از لباسم گرفت کشید تو دوبار رفتیم رو کار 😂💔
حاجی 👳🏻♂️ :
خداییی اینا چ سمایی هستن مینویسن
「@ChaleshEteraf ● ارسال اعتراف 」
داش بخون ضرر نمی کونی دوساعت وقت گذاشتما😂💔
آقا من ی دختر خاله 15ساله دارم شبیه زنای بیست ساله س سایزشم میشه گفت 55هستش ی روز آقا مامانم با خالم رفته بودن بیرون منم خواب بودم دختر خالم هم خیلی وقته احساس میکردم روم کراشه اینا بعدش این امد توی اتاقم منم خواب بودم بعد با ی صدای آه بلند بیدار شدم دیدم لخت شده داره فیلم سوپر میبینه بهش گفتم چیکار میکنی دیونه برو لباساتو بپوش گف ول کن بابا راحت باش تو هم میتونی لباساتو در بیاری آقا اینم حشرش زده بود بالا پاشو باز میکرد آه بلند میکشید منم دیگه تحریک شده بودم رفتم حال دیدم جلوم داگی وایساده گف چرا منتظری 😂💔
منم خایه کردم گفتم یا ابلفضل هیچکاری نکردم تا خودش امد جلو شلوارمو کشید پایین خورد واسم آقا این داستان تموم شد اولین سکسم هم بود بعد این لاشی دیگه تمومش نمی کرد خودشو می چسبوند بهم الکی کص کونشو میمالید بهم بعد ی روزم رفته بودیم خونشون این ی خواهر هم داره دوتا خواهرن این دوباره امد خفتم کرد مامانشم خوابیده بود دوباره سکس کردیم که یهو خواهرش که دنبال شارژر میگشت در اتاقو باز کرد من گفتم به گا رفتیم لباسامونو پوشیدم تا امدم از خونه برم بیرون خواهرش از لباسم گرفت کشید تو دوبار رفتیم رو کار 😂💔
حاجی 👳🏻♂️ :
خداییی اینا چ سمایی هستن مینویسن
「@ChaleshEteraf ● ارسال اعتراف 」