Video is unavailable for watching
Show in Telegram
تفسیر رویا از منظر فروید، یونگ و هیلمن
آیدین آرتا
این فایل ، بخش سوم جلسه تفسیر تطابقی رویا و نمادشناسی رویا از منظر فروید و یونگ بود که در حضور دوستان گروه ژانوس و با محوریت موضوعات زیر ارائه شد :
- شباهت ها و تفاوت های تفسیر رویا در روانکاوی تحلیلی فروید و یونگ
- تفاوت تاویل رویا در روانکاوی کهن الگویی هیلمن و تاکید او بر حرکت از تفسیر به تصویر و از لوگوس به میتوس، و اینکه چگونه نظام تاویل رویای او که منتقد تفسیر ایگو محور خواب است، ریشه های عمیقی در سنت اندیشه ایرانی دارد که به تاکید خود او به واسطه ارتباط هانری کربن با حلقه اِرانوس یونگ در نظام اندیشه کهن الگویی او به بنیادی ترین ایده تبدیل شده است. از این منظر، تاویل رویای هیلمنی را می توان تداوم ایده "زند" در ایران باستان و یا هرمنوتیک پدیدارشناسانه ای دانست که از حکمت خسروانی تا فلسفه اشراق تداوم داشته است و از طریق هانری کربن و حلقه ارانوس به ایده مرکزی نظام تفسیر رویای جیمز هیلمن بدل شده است.
نگاه هیلمن به رویا نه مانند فروید مبتنی بر تمایلات نهفته و سرکوب بود و نه مانند یونگ مبتنی بر جبران آگاهی با خودآگاهی. هیلمن به این باور رسیده بود که تمام این روند تفسیر رویا با هدف آگاهی بیشتر در رابطه با زندگی و در مسیر توانمندسازی ایگو عمیقا غلط است. به باور او فروید از شاهراه ناخودآگاه در مسیر تفسیر رویای خود استفاده کرده بود ولی این عملا روش او ، یک راه یکطرفه و پرترافیک از ناخودآگاه به شهر ایگو بود.
در نگاه هیلمن رویاها بخشی از داستانهای بزرگتر تاریخی و اسطوره ای ما هستند – ما باید آنها را بدون محوریت ایگو، درفرایند تاویل رویا درک کنیم و اجازه دهیم رویاها در فرایندی پدیدارشناسانه با وجود ما ارتباط برقرار کنند.
هیلمن، عمیقا مخالف جریانی در روانکاوی تحلیلی بود که تلاش می کرد روانشناسی را به یک علم با مفهوم پوزیتیویستی آن بدل سازد. به باور هیلمن اسطوره شناسی، روانشناسی انسانهای کهن است. زیرا ارتباط انسان و تصاویر و نیروهایی که ذهن انسان و عمل او را شکل می دهند و هدایت می کنند بیان می کند. روانشناسی نیز در حقیقت تفکر اسطوره ای زمان ماست برای اینکه خدایان و خیالات کهن را با نیروهایی شبیه ایگو ، سوپرایگو و سایه جابه جا می کند.
لینک دسترسی یوتیوب:
https://youtu.be/CQhqj3QLOLU
لینک دسترسی اینستاگرام:
https://www.instagram.com/p/C_GcLVixWjX/
@AydinAreta
آیدین آرتا
این فایل ، بخش سوم جلسه تفسیر تطابقی رویا و نمادشناسی رویا از منظر فروید و یونگ بود که در حضور دوستان گروه ژانوس و با محوریت موضوعات زیر ارائه شد :
- شباهت ها و تفاوت های تفسیر رویا در روانکاوی تحلیلی فروید و یونگ
- تفاوت تاویل رویا در روانکاوی کهن الگویی هیلمن و تاکید او بر حرکت از تفسیر به تصویر و از لوگوس به میتوس، و اینکه چگونه نظام تاویل رویای او که منتقد تفسیر ایگو محور خواب است، ریشه های عمیقی در سنت اندیشه ایرانی دارد که به تاکید خود او به واسطه ارتباط هانری کربن با حلقه اِرانوس یونگ در نظام اندیشه کهن الگویی او به بنیادی ترین ایده تبدیل شده است. از این منظر، تاویل رویای هیلمنی را می توان تداوم ایده "زند" در ایران باستان و یا هرمنوتیک پدیدارشناسانه ای دانست که از حکمت خسروانی تا فلسفه اشراق تداوم داشته است و از طریق هانری کربن و حلقه ارانوس به ایده مرکزی نظام تفسیر رویای جیمز هیلمن بدل شده است.
نگاه هیلمن به رویا نه مانند فروید مبتنی بر تمایلات نهفته و سرکوب بود و نه مانند یونگ مبتنی بر جبران آگاهی با خودآگاهی. هیلمن به این باور رسیده بود که تمام این روند تفسیر رویا با هدف آگاهی بیشتر در رابطه با زندگی و در مسیر توانمندسازی ایگو عمیقا غلط است. به باور او فروید از شاهراه ناخودآگاه در مسیر تفسیر رویای خود استفاده کرده بود ولی این عملا روش او ، یک راه یکطرفه و پرترافیک از ناخودآگاه به شهر ایگو بود.
در نگاه هیلمن رویاها بخشی از داستانهای بزرگتر تاریخی و اسطوره ای ما هستند – ما باید آنها را بدون محوریت ایگو، درفرایند تاویل رویا درک کنیم و اجازه دهیم رویاها در فرایندی پدیدارشناسانه با وجود ما ارتباط برقرار کنند.
هیلمن، عمیقا مخالف جریانی در روانکاوی تحلیلی بود که تلاش می کرد روانشناسی را به یک علم با مفهوم پوزیتیویستی آن بدل سازد. به باور هیلمن اسطوره شناسی، روانشناسی انسانهای کهن است. زیرا ارتباط انسان و تصاویر و نیروهایی که ذهن انسان و عمل او را شکل می دهند و هدایت می کنند بیان می کند. روانشناسی نیز در حقیقت تفکر اسطوره ای زمان ماست برای اینکه خدایان و خیالات کهن را با نیروهایی شبیه ایگو ، سوپرایگو و سایه جابه جا می کند.
لینک دسترسی یوتیوب:
https://youtu.be/CQhqj3QLOLU
لینک دسترسی اینستاگرام:
https://www.instagram.com/p/C_GcLVixWjX/
@AydinAreta